«دەنگبێژی»؛ سنگر رفیع دفاع از هویت و زبان کردستان/سیداد شیرزاد

سرویس آذربایجان غربی- سیداد شیرزاد با اشاره به هنر دەنگبێژی در کردستان می نویسد: کردستان، بدون دَنگ‌بِژ لال می‌شد. دَنگ‌بِژی، سنگر رفیع دفاع از تاریخ، هویت و زبان و فرهنگ کردستان بوده است.

ماموستا عبدالکریم سروش، فلکلورپژوه فعال و خستگی‌ناپذیر ارومیه‌ای خبر داده که بعد روندی دو سه ساله، دَنگ‌بِژی (Dengbêjî) از طرف اداره کل میراث فرهنگی استان به ثبت رسیده است. این خبر مسرت‌بخش است و تلاش‌های ایشان شایسته ارج و تقدیر. امید است در ادامه و طی سریع‌ترین زمان ممکن شاهد به ثمر نشستن تلاش‌های ماموستا برای تأسیس مالا دَنگ‌بِژان (Mala Dengbêjan) (خانه دَنگ‌بِژان) باشیم.

دَنگ‌بِژی، هیچ معادلی در زبان فارسی ندارد. تصور غالب و فعلی از دَنگ‌بِژی این است که این هنر یک سبک خاص موسیقی فولکلور است در حالی که چنین تصوری به صورت کامل منطبق بر واقعیت این پدیده فرهنگی نیست و حتی گمراه‌کننده است.

«دَنگ» در این اصطلاح نه به معنای صدا، بلکه دلالت بر «خبر» دارد. دَنگ‌بِژ نیز کسی بوده که اخبار را منتقل می‌کرده‌. دَنگ‌بِژ، راوی اخبار و ناقل وقایع جامعه کردی بوده و سرگذشت قهرمانی‌ها، حماسه‌ها، دلدادگی‌ها و یا سایر موارد اینچنینی را در دیوان‌خانه امیران امارت‌های کردی یا مجالس روستایی و شهری روایت می‌کرد.

دَنگ‌بِژ، به تنهایی کار رساندن اخبار، ثبت وقایع و تاریخ، انتقال سرگذشت قهرمانی‌ها و روایت‌های عاشقانه یا اجتماعی، بیان رشادت‌های مدافعان سرزمین و هویت را سینه به سینه انجام می‌داد.
دَنگ‌بِژ، رسانه‌ای بود، در زمانی که رسانه‌ای نبود.

دَنگ‌بِژ، مورخی بود، در هنگامه‌ای که به علت فقدان آموزش همگانی و عللی از قبیل شرایط خاص جغرافیایی و سیاسی کردستان، امکان وجود مورخ وجود نداشت یا بسیار اندک بود.
دَنگ‌بِژ، روایت‌گرِ ادیبی بود، در شرایطی که به تعداد کافی ادیب و شاعر و مخاطب برای ایشان وجود نداشت.
دَنگ‌بِژ، نهادی فرهنگی بود، موقعی که کردستان امکان برساختن ارادی نهادی فرهنگی را با این عظمت و بهینه‌گی نداشت.
دَنگ‌بِژ، هنرمندی بود تا مرگ، جنگ، عشق، خیانت، مروت، پهلوانی و در یک کلام زندگی را با زبان و بیان شیوا و گیرای خود از طریق گوش تاریخ در برابر دیدگانش  بر پرده هنر مجسم نماید.

 

آیا دَنگ‌بِژ در روایت درویش عَودی (Derwêşê Evdî) تمام صحنه جنگ را هم‌سنگ فردوسی در شاهنامه بر پرده خیال نمایان نمی‌کند؟
آیا وقتی سُم پای هَدبان (اسب درویش) در سوراخ‌های بیشمار موش در آن دشت نفرین‌شده فرو می‌رفت یا وقتی عَدول (معشوقه درویش و نماد وطن) از دیدن درویش از بالای تپه که در دشت موش‌ها به دست نَیاران شکار شده و از هوش می‌رود هم‌تراز صحنه فرو افتادن رستم به چاه نیزه‌دارِ شغادْکَن نیست؟
اگر دَنگ‌بِژ نبود، ما در کجای تاریخ باید صحنه‌ای که نوعروسان و دوشیزگان برادوست خود را از دست مهاجمان از بلندای دیوار قلعه دم‌دم از برای نجات به دره نیستی پرت می‌کردند، می‌یافتیم؟
کدام نقاش می‌توانست بدون تحویل امانت توسط دَنگ‌بِژ، روایت خود را از آن ترسیم کند؟

 

اگر دَنگ‌بِژ نبود کجا و چه سان، امیرخان لَپ‌زِرین شناخته می‌شد؟ یا حتی اگر صرفاً، توسط دیگرانَش می‌شناختیم، شناخت ما چگونه می‌بود؟
کدام کارگردان را ایده‌ای نزدیک به واقع از گمشده دَنگ‌بِژ خالِ بره (xalê birê) دست‌یافتنی بود؟ همان گمشده‌ای که دَنگ‌بِژ بره، بدون دیدنش، شیفته او شده بود و تا آخر عمر هم افسوس ندیدن و تمنای وجودش در سوز صدایش تجلی یافته بود.

 

کردستان، بدون دَنگ‌بِژ لال می‌شد. دَنگ‌بِژی، سنگر رفیع دفاع از تاریخ، هویت و زبان و فرهنگ کردستان بوده است.

دَنگ‌بِژی، انتقال اخبار صِرف و روایت خشک تاریخ نبوده. دَنگ‌بِژ، خبر و روایت را در بطن ادبیات قرار داده و سپس بر مَرکَب موسیقایی‌ایش نِشانده تا این بار امانت در کوره‌راه پر پیچ و خم و طولانی تاریخ به مقصد برسد.
کوره‌راهی که چنگیزانَش، حتی میراث مکتوب را نیز به دره‌های نیستی و فراموشی سپردند، لیکن دَنگ‌بِژ، این امین‌ترین معتمد، از راه ایمن‌ترین گزینه در این جغرافیا با توجه به امکانات و توانش، یعنی از راه دَنگ‌بِژی، چه میراث‌ها که از سقوط به دره نیستی نجات داده و چه سرمایه‌ها که به سلامت به دست ما رسانده است.
چه میراث و سرمایه‌ای ارزشمندتر از زبان. گزافه نیست که مرگ زبان، مرگ ملت است. فریاد رسای دَنگ‌بِژ بود که دخترکان برادوست را از نیستگاهِ فراموشی رهانید. از این منظر است که دَنگ‌بِژ، نگاهبانِ سربلند تاریخ ماست.

گنجینه دَنگ‌بِژی چه بسیار ایده‌ها و امانت‌ها برای هنرمندان، پژوهش‌گران، ادیبان و سینماگران دارد. دَنگ‌بِژ، زبان و فرهنگ ما را از گردنه‌هایی خطرناک عبور داده، اما برای تکمیل مأموریت، اکنون نیازمند یاری دیگران است. دَنگ‌بِژی اکنون یک هنر است. هنری که هنوز می‌تواند الهام‌بخش باشد و صد البته الهام نیز بگیرد.
 

نویسندگان برای سناریوهای سینما نباید از این هنر غافل باشند. نه غفلت از ایده‌ها و روایت‌های غنی‌اش مطلوب است. نه غفلت از استفاده از زبان روایی دَنگ‌بِژی در سناریوها و فیلم‌ها، پذیرفتنی.

کد خبر 2779656

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha