وقتی تاریخ، ابزار تجاوز به واقعیت می‌شود!/سیداد شیرزاد

سرویس آذربایجان غربی- در واکنش به مصوبه شورای اسلامی شهر ارومیه در خصوص نامگذاری محلات تاریخی این شهرستان تنها با اسامی ترکی، سیداد شیرزاد فعال مدنی می نویسد: ارومیه تنها ارومیه‌ی صد سال اخیر نیست، بلکه تاریخ ارومیه چندهزارساله است و همه مکان‌هایی که به تصرف شهر درآمده‌اند هم دارای تبار و ریشه و اثر بوده‌اند.

کمیته نام‌گذاری که ذیل سازمان زیبا و منظر قرار گرفته، براساس یک توجیه ظاهراً درست در حال احیای نام‌های تاریخی در ارومیه است. این سنت که نیات و اهداف آن حسنه نیست قریب به دو دهه است که در ارومیه ترک‌تازی می‌کند. از نام‌های محلات گرفته تا نام شخصیت‌های تاریخی، اگر در راستای قرائتی باشد که تصویر مدنظر مجریان را ترسیم و برجسته کند در بوق و کرنا شده و بر گوشه‌ای از شهر چسبانده می‌شوند. اما اگر نام محله‌ای یا شخصیتی با تصویر مدنظر هم‌خوان نبوده یا به آن خدشه وارد کند جایی در این تقلاها و تلاش‌ها نداشته و این قسمت از تاریخ و فرهنگ، به زیر فرش جارو می‌شود.

ارومیه طی پنجاه سال اخیر از نظر جغرافیایی تقریباً ۲۰,برابر بزرگتر شده و در این گسترش، محلات و روستاهای زیادی را در درون خود جای داده است. این گسترش مختص به ارومیه نیست بلکه تغییر ترکیب جمعیتی جامعه ایران از ۳۰ درصد جمعیت شهری در ۷۰ سال پیش به بیش از ۷۰ درصد جمعیت شهری در حال حاضر انجامیده است.

بنابراین روستاهای اطراف شهرها در سراسر ایران به بخشی از آن تبدیل شده و هیولای شهر آنها را قورت داده است. روستاهای کردنشینی مانند؛ دزی (dizě), اَلواج (Elvac), تَرزلیا (Terzilîya), خانَگَل (Xanegel), علی‌کوم (Elîkom), حصار (Hisar), یا بسیاری از مناطق غیرمسکونی دارای نام در اطراف شهر که زمین‌های کشاورزی روستاییان کرد در آن واقع شده بود که آن نام‌ها دارای دلالت‌های تاریخی، جغرافیایی و فرهنگی بوده‌اند، اکنون تبدیل بخشی از کلان‌شهر ارومیه شده‌اند لیکن در نهضت نام‌گذاری تحت عنوان احیای نام‌های تاریخی و جغرافیایی نه تنها نام و نشانی از آن‌ها نیست بلکه با اصرار، انکار شده و زیر پتوی سیاست‌ورزی مغرضانه، خَزانده می‌شوند. نام‌هایی مانند وَنَک، قُلهَک، یوسف‌آباد، عباس‌آباد و ... همگی نام روستاهایی هستند که اکنون بخشی از تهران هستند. نه تنها انکار نشده، بلکه علیرغم ادغام در شهر همچنان مورد استفاده هستند.

نام شخصیت‌های تاریخی و حکومت‌های محلی تاریخی نیز با همان سازوکار و اهداف، سانسور، انکار و حذف می‌شوند.
گویا در ارومیه هیچ کوچه، خیابان، بنا یا پارکی نیست که به نام حکومت‌های روادیان، هذبانیان، برادوست یا شخصیت‌های برجسته‌ای چون ابوالهیجا بن‌ ربیب‌الدوله هذبانی کردی، وهسودان بن محمد روادی کردی، ابوالهیجا محمد بن حسین روادی (مملان)، احمدیل کردی، ابوبکر حسین بن علی بن، یزدانیار کردی ارموی (که در برخی منابع به عنوان جد حسام‌الدین چلبی ذکر شده)، شیخ موسی بن عبدالله کردی ارموی، حسام‌الدین چلبی (که از یاران نزدیک مولانا بوده)، امیرخان لَپ‌زِرین (lep zěrîn) جعفر آغای شکاک نام‌گذاری شود.

این نحوه نگرش به تاریخ، نشانگر نگاهی خطرناک و دارای آثار نامطلوب است چراکه تاریخ در این نگرش و قرائت سلاخی می‌شود، جغرافیا سلاخی می‌شود، جامعه سلاخی می‌شود تا آنچه مطلوب و پسند قصاب است، برگزیده و مابقی دور ریخته شود.

ارومیه تنها ارومیه‌ی صد سال اخیر نیست بلکه تاریخ ارومیه چندهزارساله است. ارومیه تنها چند کوچه و خیابان اطراف بازار و مسجد جامع و البته محله‌های متعدد مسیحی‌نشین نیست بلکه وسعت ارومیه از ۷۰۰ هکتار بعد از چند دهه در حال نزدیک شدن به ۲۰ هزار هکتار است و همه مکان‌هایی که به تصرف شهر درآمده‌اند نیز به صورت ناگهانی ظاهر نشده‌اند بلکه همه آنها از بدو خلقت به لحاظ جغرافیایی وجود داشته و از آغاز تاریخ نیز دارای تبار و ریشه و اثر بوده‌اند.

شخصیت‌های این خطه نیز صرفاً از یک ایل و تبار نبوده‌اند. تاریخ مکتوب را نمی‌توان کتمان و انکار کرد. ترکیب جمعیت فعلی شهر هم مطابق میل و ذهنیت نام‌گذاران کوته بین نیست.
تاریخ تنها زمانی تبدیل به ابزار تجاوز به واقعیت می‌شود که ابتدا خود مورد تجاوز قرار گرفته باشد.


 

کد خبر 2780133

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha