به گزارش کردپرس، عربستان سعودی، کشوری با گرایشات سیاسی محافظهکارانه، در گذشته در برابر هر گونه انقلاب یا شورش ایستادگی کرده است. اما تحولات ناگهانی و آشفته در سوریه، مقامات سعودی را مجبور به رویارویی با وضعیتی بیسابقه کرده است. موضع عربستان نسبت به کردهای سوریه، فرصتها و چالشهایی را برای ریاض به همراه دارد؛ از یک سو، حمایت از خودگردانی کردها میتواند اهرمی علیه نفوذ در منطقه ایجاد کند و از سوی دیگر، این حمایت با خطراتی جدی، به ویژه از نظر حفظ تمامیت ارضی سوریه همراه است. در صورتی که خودگردانی کردها به یک نظام فدرالیستی منجر شود، این امر میتواند وضعیتی ایجاد کند که هویت عربی سوریه را زیر سوال ببرد و ممکن است ثبات منطقه را نیز بیشتر به چالش بکشد. این مقاله به بررسی موضع عربستان سعودی نسبت به کردهای سوریه میپردازد و سعی دارد پاسخ دهد که موضع سعودی نسبت به کردهای سوریه چه فرصتها و مخاطراتی را برای ریاض به همراه دارد.
هیات تحریر الشام و وضعیت سوریه
هماکنون، گروه حیات تحریر الشام (HTS) کنترل دمشق و تقریبا یکسوم از خاک سوریه را در دست دارد. عربستان سعودی از 29 ژانویه 2025، با یک دولت موقت در سوریه که به رهبری احمد الشرع اداره میشود، سر و کار دارد؛ دولتی که علیرغم تحریم از سوی اتحادیه اروپا، ایالات متحده و سازمان ملل، در ایجاد یک دولت متحد از میان جریانات مختلف معارض ناکام مانده است. به تدریج، اوضاع پیچیدهتر شد؛ قانون اساسی موقت که فقه اسلامی را به عنوان منبع اصلی قانونگذاری تعیین کرده بود، سرکوب نظامی هیئت تحریر الشام علیه علویها (که منجر به کشته شدن صدها مبارز و غیرنظامی علوی شد) و سرکوب آنها نسبت به دروزیها، تصویری از آینده پیچیده وحدت سوریه به نمایش گذاشت.
سوریه در سال 2025 با فقر شدیدی دست و پنجه نرم میکند؛ برآورد میشود حدود 16.5 میلیون نفر به کمکهای بشردوستانه وابسته باشند. سرکوب نظامی علیه علویها به همراه اعتراضات کردها و دروزیها نسبت به نادیدهگرفته شدن حقوق اقلیتها در قانون اساسی موقت، بر مبارزات جاری در داخل کشور تأکید میکند. افزون بر این، حملات ترکیه و ارتش آزاد سوریه به پشتوانه ترکیه بر مناطق کردنشین، تقریبا 1.1 میلیون نفر را آواره ساخته و منجر به کشته شدن تعداد زیادی از غیرنظامیان و مبارزان شده است. این وقایع، چالشهای جدی را در راه دولت جدید سوریه برای ایجاد اطمینان از نظر جامعه بینالمللی مبنی بر حفاظت از حقوق اقلیتها به تصویر میکشد.
در حال حاضر، درگیریهای کلیدی در سوریه شامل برخوردهای میان کردها، دولت موقت، ترکیه و گروههای مخالف مانند ارتش ملی سوریه، و نیز درگیریهای نظامی با علویها، جمعیت دروز و حملات اسرائیل در جنوب میباشد. عربستان سعودی این اوضاع را با شک و تردید مینگرد و با اتخاذ رویکردی محتاطانه اما واقعبینانه، به دقت در حال پیگیری تحولات در سوریه و وضعیت آتی کردهای سوریه است.
سیاست عربستان سعودی نسبت به سوریه
سیاست عربستان سعودی نسبت به سوریه نوین مبتنی بر حفظ ثبات، امنیت و جلوگیری از مواجهه با گروههای اسلامگرای داخلی در تحولات سوریه است. ریاض در برخورد با سوریه، به دقت رقبایی نظیر ترکیه و قطر را زیر نظر دارد و یکی از گامهای مهم سعودی، بازگرداندن هویت عربی سوریه تا حدی است که از سیاستهای ملیگرایانه دولت پیشین فاصله بگیرد.
به طور کلی، در آینده، ریاض تلاش خواهد کرد با تلاشهای خود و همبستگان منطقهایاش، هویت عربی، امنیت و ثبات سوریه را تأمین کند و در عین حال نفوذ برخی کشورها را از میان ببرد. علاوه بر این، ریاض بر ایجاد دولتی فراگیر، حفظ حضور کردها در سوریه نوین و یافتن راهحل دائمی برای رفع قاچاق مواد مخدر از سوریه به عربستان تاکید خواهد کرد.
عربستان سعودی نسبت به کردهای سوریه رویکرد محتاطانه اتخاذ کرده است. عربستان بهویژه در دوران تشکیل یک دولت فراگیر، به سه دلیل کلیدی رویکردی خاص دارد: اول اینکه به اسلام سیاسی اعتراض دارد زیرا فعالیتهای اسلامگرای هیئت تحریرالشام ممکن است اسلام سیاسی را در سراسر منطقه گسترش دهد؛ دوم اینکه ترکیه، به عنوان قدرت رقیب، نفوذ خود را در سوریه افزایش داده و منافع عربستان سعودی را تهدید میکند؛ و سوم اینکه کنترل هیئت تحریرالشام بر یکسوم خاک سوریه نگرانیهایی درباره امکان وجود یک کشور متحد در بلندمدت ایجاد میکند.
عربستان سعودی و کردهای سوریه
عربستان سعودی موضع قطعی نسبت به کردهای سوریه ندارد و اولویت اصلی آن حفظ ثبات و تمامیت در کنار حفظ حقوق اقلیتها از جمله کردها است. از آنجایی که عربستان دارای اقلیت کرد بومی نیست، نسبت به آنها حساسیت خاصی ندارد. هنگامی که تنشهایی میان دولتهای منطقهای و کردها به وجود میآید، واکنش عربستان معمولاً به اتخاذ تدبیر یا بیان اظهارات سیاسی مرسوم محدود میشود.
با این حال، ریاض در ابتدا میخواهد مسائل زیر را حل کند:
اسرائیل و کردها
اسرائیل نسبت به تحولات آینده دولت اسلامی تازه تأسیس در سوریه دیدگاه بدبینانهای دارد و هدف تلآویو ایجاد سوریهای آشفته، ناپایدار و تکهتکه شده است. اسرائیل پس از سقوط نظام اسد، تمرکز خود را به ویژه بر سوریه معطوف کرد. در هفتههای نخست سقوط، اسرائیل ناحیه حائل در ارتفاعات گولان اشغال شده را اشغال کرد که برخلاف قطعنامه شورای امنیت بود. 300 حمله هوایی نیز در تأسیسات نظامی سوری انجام داد به طوری که 70 تا 80 درصد از قابلیتهای استراتژیک ارتش سوریه نابود شد. بنیامین نتانیاهو در حرکت دیگری، در 15 دسامبر قول داد جمعیت اسرائیلی در ارتفاعات اشغالی گولان را دو برابر کند. اسرائیل سوریه را همچنان به عنوان یکی از محورهای مقاومت می داند؛ چرا که وجود و تقویت دولت اسلامی میتواند در آینده چالشی برای ایدههای ضدصهیونیستی به شمار رود، بنابراین در پی یافتن راهی برای تضعیف و جلوگیری از تشکیل دولتی متحد و منسجم در سوریه است.
اسرائیل اقلیتهای سوری، به ویژه کردها و دروزها را به عنوان ابزاری برای تضعیف تمامیت ارضی سوری میداند. اسرائیل مدتهاست از استقلال کردها حمایت میکند؛ حتی در رفراندومی در سال ۲۰۱۷ نیز آن را تایید کرده بود.
با این حال، این حمایت میتواند مخاطراتی برای عربستان ایجاد کند، چرا که ممکن است منجر به بیثباتی بیشتر سوریه و تضعیف هویت عربی آن شود. پشتبانی اسرائیل از خودگردانی و اقلیتها ممکن است به تفکیک بیشتر منجر شده و آینده سوریه را نامشخص ساخته و ثبات منطقه را به چالش بکشد.
تعهد اسرائیل به حمایت از اقلیتهای سوری، از جمله دروزها در حادثه جارامانا مشهود بود؛ چرا که نیروهای اسرائیلی برای دفاع از دروزها در مقابل نیروهای سوری آماده شدند. بیانیههای نخستوزیر اسرائیل علیه دولت سوری در جنوب و حمایت از اقلیتهای پراکنده، بخشی از استراتژی گستردهتر اسرائیل برای تضعیف سوریه و جلوگیری از اتحاد دوباره آن است. این رویکرد، نگرانیهایی را در ریاض برانگیخته است؛ زیرا از دید عربستان سعودی، تأثیر و نفوذ بیشتر اسرائیل در سوریه ممکن است منطقه را ناپایدارتر کرده و منافع عربستان سعودی خصوصاً در رابطه با خودگردانی کردها را به چالش بکشد.
حمایت از اقلیتهای سوری، راهی برای نشان دادن مخالفت تلآویو با دولتی اسلامگرا و نگرانی از آینده سوری مطابق با هویت عرب و جهادی محسوب میشود. یک ماه قبل از سقوط اسد، گیدئون ساعر در مراسمی اشاره کرد که دولت اسرائیل باید با کردها و دروزهای سوری وارد تعامل شود، چرا که آنها «همپیمانان طبیعی ما » هستند.
همزمان که اسرائیل از ایجاد منطقه غیر نظامی در جنوب سوری حمایت میکند، برخی از تلاش تلآویو برای ایجاد ارتباط بین دروزهای جنوب سوریه و کردهای شمال شرقی نیز صحبت میکنند اما توافقنامه صلح میان نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) به رهبری مظلوم عبدی و احمد الشرع، این طرح را بیاعتبار کرد. با این حال، مخالفت کردها با قانون اساسی موقت — که ضربه شدید به آرزوهای آنها برای استقلال و خودگردانی وارد کرد — همکاریهای آتی را غیرممکن نخواهد ساخت. امیچای چیکلی، وزیر مهاجرت اسرائیل، در شبکه X (توییتر سابق) نوشت: «اسرائیل برای حفاظت از اقلیت دروز در مناطق نزدیک به مرز خود اقدام خواهد کرد و باید تلاش شود تا از تمامی اقلیتهای سوریه، به ویژه کردها، در مقابل نسلکشی هیئت تحریر الشام دفاع شود.»
ریاض به دقت تلاشهای کردها برای برقراری ارتباط با دولتهای خارجی و مبارزه آنها برای حمایت از استقلال طلبی خود را زیر نظر خواهد داشت. برخی گفته های تاریخی حول محور شباهت داشتن موقعیت کردها با اسرائیل، باعث شده تا عربستان نسبت به آینده روابط کردها با اسرائیل محتاط باشد.
از سوی دیگر، حمایت مداوم اسرائیل از اقلیت دروز در جنوب سوریه مانند حمایت علنی از برنامههای کمکرسانی برای 50 هزار نفر از ساکنان دروز و نیم میلیون نفر ساکن ناحیه جبلالدروز در استان سویدا، نشان از تلاش اسرائیل برای کسب نفوذ محلی در این مناطق دارد. شواهدی وجود دارد که اسرائیلیها اجازه دادهاند دروزها در اسرائیل مشغول به کار شوند؛ همین شیوه ممکن است در زمینه کردها نیز تکرار شود و هشداری برای ایجاد روابط اجتماعی و سیاسی قوی میان کردهای سوریه و اسرائیل تلقی شود.
حمایت آینده اسرائیل از گروههای نظامی کرد ممکن است بهطور پنهانی یا از طریق آمریکا و کشورهای غربی صورت بگیرد. اسرائیل از طریق لابیگری در نهادهای قدرت و تصمیمگیری ایالات متحده و کشورهای غربی، به حمایت از کردها میپردازد. تلآویو ممکن است به عنوان مثال با ارائه کمکهای نظامی از قبیل اطلاعات، آموزشهای نظامی یا حتی فناوری پیشرفته به نیروهای کرد سوریه، آنها را یاری کند. عربستان به قدرت و نفوذ نظامی-سیاسی اسرائیل آگاه است و فعالیتهای تلآویو در سوریه را جدی میگیرد.
ایالات متحده
ایالات متحده از سپتامبر 2014 حضور نظامی در سوریه دارد؛ تقریباً 2000 نیروی آمریکایی در پایگاه “الطنف” در جنوب سوریه و در سایر نقاط شرق کشور مستقر هستند. نیروهای آمریکایی به طور استراتژیک با گروههای کردی، به ویژه نیروهای دموکراتیک سوری (SDF) و نیروهای مسلح اداره خودگردان شمال و شرق سوریه هم پیمان شده اند. این گروههای کردی نقش حیاتی در کمک به آمریکا در مبارزه با داعش داشتهاند و آمریکا نیز به آنها از نظر نظامی، از جمله تسلیحات و آموزش، یاری رسانده است.
حضور مداوم نیروهای آمریکایی در سوریه هم مزایا و هم معایبی برای عربستان سعودی دارد. از یک سو، این حضور مانعی بزرگ در برابر تلاشهای افزایش نفوذ برخی کشورها در سوریه، بهویژه از طریق نیروهای هوابسته به آن، محسوب میشود. از سوی دیگر، این وضعیت چالشهایی برای ثبات منطقه ایجاد کرده و اهداف ژئوپولیتیکی وسیعتر عربستان را نیز پیچیده میکند.
مسئله دوم، حمله نظامی ترکیه علیه نیروهای کرد در سوریه، بهویژه نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) و یگانهای مدافع خلق یا (YPG) است؛ گروههایی که عمدتاً از نیروهای کرد تشکیل شدهاند. ترکیه این گروهها را به عنوان شاخهای از حزب کارگران کردستان ترکیع یا پ.ک.ک می داند که توسط ترکیه و آمریکا به عنوان تروریستی معرفی شده است. با وجود این، آمریکا به دلیل نقش حیاتی این نیروها در مبارزه با داعش، همچنان از SDF و YPG حمایت میکند. این پویایی تنشی قابل توجه بین متحدان ناتو ایجاد میکند؛ چرا که نگرانیهای امنیتی ترکیه از جداییطلبی کردها با منافع آمریکا در حفظ اتحادهای کردی در عملیات ضدتروریستی در سوریه در تضاد است.
در ساختار حکومتی پراکنده سوریه، آمریکا نیروهای کردی را به عنوان عاملی برای ایجاد توازن در برابر گروههای اسلامگرا میبیند، در حالی که عربستان حضور آمریکا را مانعی در برابر تلاشهای ترکیه برای کنار گذاشتن کردها از چشمانداز سیاسی آینده سوریه میداند. عربستان سعودی تلاش میکند منابع نفتی و گازی سوریه – که عمدتاً تحت کنترل یگانهای کرد مربوط به PYD هستند – را حفظ کند؛ به گونهای که حمایت نظامی آمریکا تضمین کند منابع به نفع کل سوریه و نه گروههای خاص به کار رود.
در مجموع، حدود 70 درصد از میدانهای نفت و گاز سوریه در مناطق کردنشین واقع شده است و در حالی که ترامپ بر آن تأکید میکرد که حضور آمریکا در سوریه به نفع نفت است، منافع عربستان ممکن است همیشه با سیاستهای آمریکا، بهویژه در موضوع کردها، همراستا نباشد. رویکرد آمریکا میتواند منجر به بیثباتی منطقه شود و منافع عربی را نادیده بگیرد؛ بهطوری که ممکن است به نفع موضع ترکیه، خروج آمریکا را به همراه داشته باشد. خروج نیروهای آمریکا، مطابق با موضع «اولویت دادن به آمریکا»ی ترامپ، میتواند دروازه نفوذ ترکیه را باز کند. عربستان، علیرغم نگرانی از سلطه ترکیه، ممکن است این تغییر را بپذیرد؛ شاهد آن اظهارنظرهای ترامپ درباره اقدامات نظامی ترکیه در سوریه است که نسبت به اهداف استراتژیک ترکیه در سوریههسویی با این کشور را نشان می داد.
کردها به عنوان ابزاری برای فشار بر رقبای منطقه
کردها دارای سیاست خارجی فعال و فراگیر هستند و با کشورهای مختلف از جمله اسرائیل تعامل دارند. این ویژگی به ابزاری استراتژیک برای عربستان بدل شده است؛ چرا که عربستان سعودی به دنبال استفاده از نفوذ کردها برای اعمال فشار بر رقبا میباشد.
همان ابزارهایی که به برخی کشورها اجازه میدهند تا نفوذ خود را در سوریه افزایش دهد، میتواند توسط دیگر کشورها از جمله عربستان نیز، در مناطق کردی مورد استفاده قرار گیرد. دخالت عربستان در رفراندوم استقلال اقلیم کردستان در سال 2017، شبهههایی در مورد انگیزههای آن در مقابله با ترکیه برانگیخته است. انور اشکی، سرلشکر بازنشسته سعودی، که از یک منطقه کردی گسترده تر حمایت میکرد، بیان داشت: «باید از طریق روشهای صلحآمیز به ایجاد منطقه ای بزرگتر بپردازیم، چرا که این کار جاهطلبیهای ترکیه و عراق را کاهش میدهد.»
برخی اقدامات عربستان را میتوان در مقابل نفوذ ترکیه در سوریه مشاهده کرد. عربستان، در سومین حمله ترکیه به شمال سوریه در 9 اکتبر 2019 با نام «چشمه صلح»، بر لزوم حمایت از تمامیت ارضی، استقلال و حاکمیت سوریه تأکید کرده و حمله ترکیه را محکوم کرد. اردوغان در پاسخ گفت: «عربستان باید به خود نگاهی بیندازد»، اشارهای به دخالت عربستان در یمن بود.
عربستان سعودی در سالهای حضور ترکیه در شمال سوریه و جنگ با کردها، کمکهای قابل توجهی به نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) ارائه داده و سعی کرده با قبایل عرب در شمال سوریه روابطی برقرار کند. در آن زمان هدف عربستان، حفظ نفوذ در شمال سوریه و کنترل کردهای سوریه بود. ریاض در اواخر 2019، 100 میلیون دلار به SDF و برخی نمایندگان قبایل عرب اهدا کرد تا همبستگی میان آنها حفظ شود. سمر السبهان، وزیر کشور سعودی، در 13 ژوئن 2019 از مناطق تحت کنترل کردهای سوریه نظیر دیر الزور و رقه بازدید کرد و در 25 نوامبر 2019، هیئت SDF به دعوت رسمی به عربستان سفر کرد. عربستان تلاش کرده تا از طریق کمکهای مالی و نفوذ بر قبایل عرب همپیمان، از حذف کردها توسط ترکیه جلوگیری کند.
نتیجهگیری
موضع عربستان سعودی نسبت به کردهای سوریه، هم فرصتهای استراتژیک و هم مخاطرات بالقوهای را به همراه دارد. از یک سو، ریاض حضور نیروهای آمریکا در سوریه را فرصتی میداند تا نفوذ برخی کشورها را مختل کند. همچنین عربستان آمریکا را به عنوان شریک کلیدی در اطمینان از جلوگیری از حذف یا به حاشیه رانده شدن کردهای سوریه از چشمانداز سیاسی آینده سوریه میبیند. حضور آمریکا همچنین مانعی بر سر راه تبدیل سوریه به یک دولت تابع ترکیه محسوب میشود. بعلاوه، حمایت از خودگردانی کردها میتواند اجازه دهد تا ریاض نفوذ خود را در منابع طبیعی پرسود سوریه، بهویژه مناطق نفتخیز شمال شرقی، تثبیت کند و این امر قدرت ژئوپولیتیکی آن را افزایش دهد.
اما این مزایا با مخاطرات قابل توجهی همراه هستند. تلاش برای ایجاد سیستم فدرالیسم برای سوریه و کردها ممکن است منجر به بروز جنبشهای ملیگرایانه در سایر نقاط منطقه شود، حتی در داخل خود عربستان که میتواند به بیثباتی نظام سلطنتی منجر شود. افزون بر این، توازن ظریف ریاض ممکن است تحت فشارهای خارجی، بهویژه از سوی اسرائیل یا آمریکا، که ممکن است در امور کردها به نفع منافع خود دخالت کنند، با مشکل مواجه شود. حمایت اسرائیل از خودگردانی کردها میتواند استراتژی کلان منطقهای عربستان را پیچیده کرده و در صورتی که تمامیت ارضی سوریه تضعیف شود، این موضوع نگرانیهایی را ایجاد کند. حضور نیروهای آمریکایی در مناطق تحت کنترل کردها نیز فضایی پیچیده برای عربستان رقم میزند، چرا که مجبور است منافع متقابل متضادی را مدیریت کند: از یک سو، حمایت از خودگرانی کردها و از سوی دیگر مقابله با مخالفتهای ترکیه و مهار نفوذ روبه رشد برخی کشورها در سوریه.
در نهایت، گرایش اسرائیل به استفاده از کردها و سایر اقلیتها در راستای دستیابی به اهداف استراتژیک خود، لایه دیگری از پیچیدگی را به این معادله اضافه میکند و نیازمند هوشیاری بیشتر عربستان برای جلوگیری از درگیر شدن در بازیهای قدرت خارجی است.
منبع: بنیاد کارنگی
نظر شما