کردپرس - پدر ایلامی، ٢ فرزند و همسر خود را با سلاح گرم به قتل رساند و خودکشی کرد. شما هم شنیده اید لابد !!!!
در صورت احراز انتساب و صدق محتوای خبر پدری همسر و دو فرزندش را کشت. بعد، خودش را.
اما به زعم حقیر فاجعه پیش از شلیک شروع شده بود؛ جایی در تاریکی خاموش خانهها، پشت لبخندهای خسته، میان خوابهای بیپناه.
این قتل پایان یک زندگی نبود، بلکه بیانیهای بود، بیزبان؛ از دردی که شنیده نشد. از مردی که نگفت، نتوانست بگوید، یا کسی نبود که گوش دهد.
در کشوری که روانپریشی را ننگ میدانند، و خودکشی را بیخدایی، آدمها میمیرند در سکوتی که نامش را گذاشتهایم «تحمل».
جامعهای که از پدر فقط نان میخواهد، سکوت میخواهد، مقاومت میخواهد، وقتی پدر فرو میپاشد، او را نمیبیند؛ تا وقتی که جنازهاش را با جسد زن و کودکانش در یک قاب میگذارند.
مردی که میکشد، گاهی از جنگ با دیگری نمیآید؛ بلکه از جنگی بیپایان با خود. او تنها نبود. تنهاییاش را ما ساختیم: با نداشتن گوش، نداشتن آموزش، نداشتن روانکاو، با تابو کردن اندوه، با مسخرهکردن گریه، با تحقیرِ انسانی که میخواهد از اضطراب حرف بزند.
ما قاتلان خاموشیم؛ با نگاه نکردن، با درک نکردن، با سبک شمردن رنج دیگری.
پدر ایلامی خودکشی نکرد. او اعدام شد. توسط ساختارهای معیوبِ ما. و در آن لحظهی تاریک، همسر و فرزندانش را هم با خود به چوبهی دار برد.
این پست، ترحم نیست. هشدار است. فردا شاید یک دوست، یک همکار، یک همسایه... در همان سکوت، به همان انفجار برسد.
و ما باز هم فقط "خبر" را میخوانیم. نه "معنا" را...
نظر شما