به گزارش کردپرس، سقوط حکومت بشار اسد و قدرتگرفتن گروه سلفی-جهادی «هیئت تحریر الشام» (HTS) یا شاخه پیشین القاعده در شام – در دمشق، نقطهعطفی در موازنه قدرت و معادلات نفوذ منطقهای در خاورمیانه رقم زد.
برخلاف تصورات رایج، این تغییر در دمشق ناشی از عوامل داخلی جنگ داخلی سوریه نبود، بلکه عمدتاً نتیجه ضربات سنگینی بود که بشار اسد متحمل شد و همچنین تمرکز روسیه بر جنگ اوکراین باعث کاهش حمایت این کشور از دمشق شد.
در حالی که وضعیت حکومت بشار اسد همچنان شکننده بود، ترکیه و برخی کشورهای عربی تلاش کردند در سالهای اخیر روابط خود را با او عادیسازی کنند. با این حال، مخالفت ایالات متحده و اعمال تحریمها، این روند را متوقف ساخت.
ترکیه اکنون از سقوط حکومت اسد برای گسترش نفوذ خود در سوریه و جایگزینی نقش کشورهای پرنفوذ در سوریه بهرهبرداری میکند. آنکارا تلاش می کند با دولت احمد الشرع (معروف به ابو محمد جولانی) چنین نقشی را ایفا کند – امری که نگرانی اسرائیل را برانگیخته است.
اسرائیل اکنون با قدرتگیری گروههای تندروی سنی در مرزهای شمالی خود مواجه است.
اما جاهطلبیهای ترکیه در سوریه تنها به جنبه امنیتی محدود نیست. در پس پرده، اهداف کلان اقتصادی و ژئوپلیتیکی در چارچوب پروژه نئو-عثمانیگری قرار دارند که ترکیه را به بازیگر مسلط منطقه و رهبر جهان اسلام بدل کند. این اهداف را میتوان در سه محور اصلی تحلیل کرد:
۱. کردستیزی (Kurdphobia)
ترکیه، با ترس مزمن از نقشآفرینی کردها، بهشدت با هرگونه قدرتگیری آنها در سوریه مخالفت میکند. کردها، دومین قومیت بزرگ سوریه با ۱۵ تا ۲۰ درصد جمعیت، در قالب نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) در دهه گذشته شریک استراتژیک ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا بودند و نقش کلیدی در شکست داعش ایفا کردند.
ترکیه طی سالهای اخیر با اجرای چندین عملیات نظامی فرامرزی علیه مناطق کردنشین و هدفگیری زیرساختهای آنها، تلاش کرده مانع تحقق هرگونه حقوق ملی، فدرالیسم یا خودگردانی برای کردهای سوریه در این منطقه شود. این رویکرد ناشی از هراس آنکارا از تأثیر احتمالی کردهای سوریه بر ۳۰ میلیون کرد ساکن ترکیه است.
ترکیه و دولت وابسته به HTS در دمشق، اکنون میکوشند خود را جایگزین SDF در مبارزه با داعش معرفی کنند؛ در حالی که ایدئولوژی HTS تفاوت ماهوی چندانی با داعش ندارد و گروههای همپیمان آن، در جنایات جنگی و نقض گسترده حقوق بشر از جمله کشتار علویان در ساحل سوریه دست دارند.
۲. رقابت با مجمع گاز شرق مدیترانه (EMGF)
تنها چند هفته پس از فرار بشار اسد و فروپاشی حکومت بعث در پایان سال گذشته، مقامات ترکیه اعلام کردند قصد دارند مرزهای دریایی خود را با سوریه تعیین و توافقنامههایی با دولت انتقالی دمشق درباره اکتشاف گاز در شرق مدیترانه امضا کنند.
این اقدام، تکرار همان سناریوی لیبی است که ترکیه با دولت طرابلس (وابسته به اخوانالمسلمین) انجام داد. هدف ترکیه، تشکیل بلوک منطقهای شامل ترکیه، دمشق، لیبی و جمهوری ترک قبرس شمالی (که فقط از سوی ترکیه به رسمیت شناخته شده) برای رقابت با اعضای EMGF یعنی مصر، اسرائیل، یونان، قبرس، اردن، فرانسه و ایتالیا است.
در همین راستا، کاخ الیزه پس از نشست آنلاین پنججانبه با حضور رئیسجمهور موقت سوریه، از تعیین مرزهای دریایی سوریه بر اساس حقوق بینالملل (از جمله کنوانسیون UNCLOS) حمایت کرد و بر تشکیل کمیتههای مشترک برای این منظور تأکید نمود.
۳. کارشکنی در مسیر کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا (IMEC)
ترکیه، پس از امضای پروژه IMEC در اجلاس G20 سال ۲۰۲۳، با آن مخالفت کرد و مدعی شد هیچ کریدوری بدون عبور از ترکیه نمیتواند موفق باشد. در واکنش، آنکارا مسیر جایگزینی به نام جاده توسعه (Development Route) را پیشنهاد داد که از عراق عبور کرده و خلیج فارس را به اروپا متصل میکند.
امروز ترکیه به سوریه نه بهعنوان یک همسایه، بلکه بهعنوان گذرگاهی ژئوپلیتیکی مینگرد. این کشور بهدنبال احداث پایگاههای نظامی در مرکز سوریه (حمص، پالمیرا و احتمالاً اطراف دمشق) تحت پوشش «آموزش ارتش سوریه» است، اما هدف اصلی، کنترل مسیرهای اتصال احتمالی میان کردستان عراق، مناطق کردنشین سوریه و اسرائیل و همچنین جدا کردن کردها از دروزیها در جنوب و علویان در ساحل سوریه است.
ترکیه از جنگها برای تحقق منافع خود بهرهبرداری میکند. اگر قرار است خاورمیانهای باثبات و شکوفا بنا شود، تمامی بازیگران منطقه باید برای صلح همکاری کنند.
اکنون فرصتی برای گسترش توافقنامههایی وجود دارد که میتواند شامل سوریه نیز بشود.
برای رسیدن به چنین هدفی، جامعه جهانی، ایالات متحده و اتحادیه اروپا باید رفتار دولت جدید دمشق را زیر نظر بگیرند، فشار لازم را وارد آورند و گامهایی عملی برای تشکیل دولتی فراگیر و نماینده واقعی تمامی اجزای جامعه سوریه از جمله کردها بردارند.
میدل ایست فورم
نظر شما