کردپرس - هر جمعه، صدای خندهها و آوازهای مسافران از میان جنگلهای بلوط ایلام و زاگرس به گوش میرسد. این تصویر زیبا، اما رازی تلخ دارد: دود آتشهایی که از هیزم درختان چندصدساله بلوط زبانه میکشد. ما زاگرسنشینان قرنهاست که با طبیعت زندگی کردهایم، اما امروز این پیوند کهن دارد به یک رابطه یکطرفه تبدیل میشود؛ ما از جنگل میگیریم، بدون آنکه چیزی به آن بازگردانیم.
این درختان تنها سایهبان روزهای تفریح ما نیستند؛ آنها بخش جداییناپذیری از هویت ما و منبع آب، خاک و هوای پاک برای نسلهای بعدیاند. هر آتش، یک تیشه به ریشه آیندهمان است. آمار آتشسوزیهای زاگرس هر سال بالاتر میرود و هزینههای اطفا و احیای جنگل از بودجههای محدود محیطزیست و منابع طبیعی میکاهد. از سوی دیگر، بلوطهای سوخته یعنی نابودی زیستگاه گونههای نادری مانند خرس قهوهای و سنجاب ایرانی و روان آزرده مردمی که بلوطها را جزیی از خانواده خود میدانند.
ریشه این مشکل در سنتهای کهن ماست. آتشهایی که روزگاری در زیر سایه بلوطها برای پناه دادن به مردم روشن میشد، امروز تبدیل به تهدیدی برای همان پناهگاهها شده است. اما راه حل، نه در قطع این سنتها، که در نرمکردن آنهاست. ما نیاز به یک انقلاب نرم در رفتار با طبیعت داریم؛ تغییری بدون قطع ریشههای کهن در همزیستی با طبیعت. به جای هیزم، میتوان از ذغالهای آماده یا اجاقهای گازپیکنیک استفاده کرد. یک بار امتحان کنید؛ طعم کبابش فرقی نمیکند، ولی وجدانمان آرام است! مهمانیهای گروهی و غذای جمعهای خانوادگی را میتوان در ظرفهای یکبارمصرف گیاهی سرو کرد و زبالهها را نه رها در طبیعت، بلکه در سطلهای مخصوص دفن کرد. حتی میتوان در فصول مناسب و هنگام خروج از جنگل، یک دانه بلوط کاشت تا این سنت به فرهنگ عمومی تبدیل شود.
از مسئولان میخواهیم در ورودی جنگلهای پرتردد، ذغال و اجاق ارزانقیمت به مسافران اجاره دهند. نیروهای بومی و محلی میتوانند به عنوان مروجین محیطزیست استخدام شوند تا با زبان خودمان به گردشگران آموزش دهند و دلسوزیها را به اشتراک بگذارند. برگزاری جشنوارههایی مانند ماه بدون دود در تابستان با جوایزی برای کمپهای بدون آتش نیز میتواند مؤثر باشد که هر چه در حوزه فرهنگ کار کنیم کم است.
سمنها میتوانند مناطق بحرانی را علامتگذاری و به کمک مردم پایش کنند. آموزش ساخت صنایع دستی از چوبهای خشک به جای قطع درختان زنده نیز میتواند به یک اشتغال سبز تبدیل شود. بلوطهای زاگرس تنها به ایلام یا کرمانشاه و کردستان و کهگیلویه تعلق ندارند؛ آنها ریههای ایران هستند. امروز باید انتخاب کنیم: یا همچنان مهمانانی خودخواه باشیم که داغ ردپایمان را با آتش و زباله روی سینه طبیعت میگذاریم، یا میزبانانی مسئولیتپذیر که از این ثروت سبز، بهنرمی و احترام مراقبت میکنند.
وقتی آتشی روشن میکنیم، فقط هیزم نمیسوزانیم؛ دارایی نسلهای آینده را به باد میدهیم. آیا حاضرید در این انقلاب نرم سهیم باشید؟ حتی با یک قدم کوچک: همین جمعه، به جای یک سطل زغال، یک نهال بلوط ببرید!
نظر شما