با نیمنگاهی به وضعیت جغرافیایی، جمعیتی، قومی و فرهنگی استان آذربایجان غربی درخواهیم یافت معنی و مفهوم و تفسیر از اصطلاح وفاق ملی در این استان با برداشتی که در مرکز کشور و حتی بسیاری از استانهای دیگر ایران از این واژه میشود، متفاوت است. این یادداشت کوتاه بصورت اجمالی میخواهد به تبیین این مسئله بپردازد.
وفاق در لغت به معنی سازگاری کردن. (غیاث اللغات). سازواری کردن . (منتهی الارب ). سازواری کردن و همراهی کردن، یک دلی و یک جهتی است. در فرهنگ سیاسی از واژه "وفاق" به معنای توافق یا همسویی در زمینههای مختلفی از جمله سیاسی، اجتماعی و فرهنگی استفاده میشود.
همانطور که ذکر شد آنچه از مفهوم وفاق و دولت وفاق ملی در استان آذربایجان غربی برداشت میشود تفاوت ماهیتی با معنی این واژه در مرکز دارد و این اختلاف معنایی به دلیل جغرافیای سیاسی خاص و تاریخ پرفراز و نشیب این استان در چند دهه گذشته است.
امروزه اگرچه قاعدتا میبایست هم مرزی طویل تقریبا ۱۰۰۰ کیلومتری با سه کشور ترکیه، آذربایجان و عراق و وجود مرز ارتباطی غیر مستقیم با کشور ارمنستان در کنار قرابت قومی و دینی ساکنان کرد، ترک، آذری، شیعه، سنی، ارامنه، آشوری، زرتشتی این استان با کشورهای همسایه را در قالب یک فرصت بیبدیل مطالعه کنیم اما متاسفانه همواره و در عمل از زاویه تهدید به این مرز طولانی و تفاوتهای مذهبی و قومی استان نگاه شده است و صدالبته این نگاه نیز سرآغاز تمام عقب ماندگیهای امروز استان است.
هرچند رد کردن بعضی از خط قرمزهای قومیتی و مذهبی کشور به میمنت دولت وفاق ملی و در دولت مسعود پزشکیان در قالب انتصاب معاون سنی در کابینه و استانداران، کرد و عرب و بلوچ برای اولین بار در تاریخ کشور اتفاق افتاد اما با این وجود معنی وفاق در مرکز کشور بیشتر از آنکه بر نگاه مذهبی و قومی استوار باشد بر استفاده از جریانهای سیاسی تاکید میکند. در حقیقت مانیفست گفتمان وفاق استفاده از ظرفیت بلقوه احزاب، طیفهای مختلف اصولگرایی، اصلاحطلبی، مستقلین و حتی منتقدین و ایجاد یک نظام مدیریت مشارکتی با استفاده از همراهی همه جریانهای سیاسی در اداره امور کشور است.
ساده و مختصر باید قبول کنیم که در استان آذربایجان غربی که جریانهای سیاسی اعم از اصولگرایی و اصلاحطلبی و حتی مستقلین نان و رونق بازار خود را در ایجاد فضای دوقطبی و قومیتهراسی متقابل میبینند داستان فرق میکند. در این استان حتی ستاد مرکزی تبلیغات دکتر پزشکیان هم علیرغم تمامی مشترکات فکری و حزبی و توافق صد در صدی بر روی کاندیدای هم استانی، نتوانست منسجم عمل کند و نشان داد که بدون چون و چرا و بر خلاف شعارهای زیبایی که همیشه در خصوص وحدت و همدلی و همراهی تکرار میشود در آذربایجان غربی شاخصههای قومی و مذهبی بر شاخصههای ملی و ایدئولوژیک برتری دارد.
آذربایجان غربی قبل از آنکه وارد مبحث عملی وفاق به معنی عام آن در ایجاد تیمهای کاری با استفاده از تمام ظرفیتهای مدیریتی از طیفها و جناحهای سیاسی فعلی شود به تبیین مفهوم و تشریح تئوری وفاق نیاز دارد. تا زمانیکه جریانهای تمامیتخواه با انواع اسم رمزهای عوام پسند در این استان جولان میدهند و نان از موج سواری و دوقطبیسازی میخورند وفاق در این استان هرگز معنی نخواهد شد. درحقیقت مانیفست وفاق در استان آذربایجان غربی نهادینه شدن رواداری و دگر پذیری بین جریانهای موازی سیاسی استان که هرکدام نمایندگی یک قومیت و مذهب را عهده دار هستند، نیست. بلکه وفاق حقیقی نهادینه شدن استفاده از طیفهای رنگین کمانی موجود در استان(اعم از اقوام، ادیان و مذاهب) با گرایشهای سیاسی مختلف در اداره امور استان است که صدالبته فعلیت بخشیدن به آن هرگز به مذاق بعضیها خوش نخواهد آمد !
القصه؛ راههای کهنه به مقصدهای جدید نمیرسند.
بدون شک چهار سال عمر دولت کنونی نیز بسرعت برق و باد خواهد گذشت. تعدیل تنشهای قومیتی و مذهبی و ریل گذاری مدبرانه تبدیل تهدیدات فعلی به فرصت بخشی مهم از ماموریت نماینده عالی دولت در استان است که اگر "رضا رحمانی" استاندار جدیدالمنصوب آذربایجان غربی میخواهد استانداری متفاوت و صاحب کارنامهای موفق و واقعی باشد راه دومی بجز ایجاد وفاق در این استان ندارد. وفاقی واقعی که الفبای آن چیزی بجز "رواداری" و "دگرپذیری" نیست!
نظر شما