کرد پرس- خانه ای ویلایی بطور امانت، برای اقامتش به وی و خانواده اش داده شده بود که تا پایان عمر، ماموستا هژار آنجا اقامت داشت. هژار آن همه آثار را در آن خانه نوشت. این خانه پس از انقلاب، از آنِ هلال احمر بود که پس از وفات استاد هژار در اختیار خانواده وی قرار داشت تا آنکه هلال احمر خواستار تخلیه آنجا شده بود و حتی به حکم دادگاه وسایل و اسباب خانه استاد هژار را به کوچه ریخته بودند! دکتر هادی مرادی، استاد بازنشسته دانشگاه علامه طباطبایی، که از نزدیکان هژار بود تعریف می کرد در آن اثنا (سال ۱۳۷۷) و در آن شرایط سخت و دلخراش، که برای خانواده ماموستا هژار پیش آمده بود، آقای معروف صمدی، نماینده آن زمانِ سنندج به آقای ماجد روحانی زنگ زده پس از معرفی خود، اظهار داشته بود قصد نوشتن پایان نامه ای راجع به ماموستا هژار دارد و گفته اند که شما می توانید یاری ام کنید. ایشان هم که اعصابش از وضع پیش آمده برای خانواده هژار خُرد شده بود جواب تند و گزنده ای به صمدی می دهد. گویا می گوید مسخره است! اثاث و وسایل خانواده هژار در کوچه است و زن و بچه اش آواره و بی خانمان اند، آن وقت شما می خواهید در باره اش مثلا پایان نامه بنویسید و به زعم خودت تقدیری از شخصیت هژار کرده و در دانشگاه وی را معرفی کرده باشی!
سیدمعروف صمدی هم ایشان را به آرامش دعوت می کند و آدرسی میدهد که به آنجا بیا همدیگر را ببینیم بلکه راهی پیدا کنیم. صمدیِ نماینده، ماجد روحانی رابا خود نزد دکتر وحید دستجردی، رییس وقت سازمان هلال احمر کشور که اتفاقا در بیمارستان به علت بیماری بستری بود و پس از مدت کمی هم در اثر همان بیماری درگذشت می برد و نزد دستجردی از جایگاه والای نویسندگی و مترجمی هژار می گوید و اینکه مثلا تنها یکی از شاهکارهایش ترجمه استادانه کتاب قانون درطب ابن سیناست و می گوید در هر کشور دیگری بود از وی مجسمه می ساختند و به پاس خدمات علمی اش قصری در اختیار خودو خانواده اش می گذاشتند ... در ادامه صمدی، از دستجردی می خواهد که همان خانه را در قبال بهای نازلی به
خانواده ماموستا هژار انتقال دهند و بفروشند که مرحوم دستجردی هم موافقت می کند و در همان بیمارستان دستور انتقال خانه را می نویسد که با پیگیری ماجد روحانی، بخشی از پول خرید آن خانه هم از محل حق التالیف آثار ماموستا هژار پرداخت می شود و بدین ترتیب خانواده استاد هژار از آن رنج و دغدغه برای همیشه نجات می یابند. در بیان این مطلب چند نکته هست: یکی مظلومیت و غربت اهل علم و نخبگان در این کشور. دوم ستایش تلاش و دلسوزی بعضی شاگردان ماموستا هژار مانند آقایان هادی مرادی و ماجد روحانی، سوم تلاش درست یک نماینده با شرافتِ و مردمیِ مجلس که امیدوارم همه نمایندگان کنونی و آینده از آن درس بگیرند و با چنین رویکرد و کارهایی، برای خود کارنامه ای از خدمت و عزت و خوشنامی بین اهل علم و مردم بسازند و یاد نیکی هم کنیم از مرحوم دکتر دستجردی برای این دستور و اقدام بجا که دعا میکنم خداوند وی را مورد آمرزش خود قرار دهد.
نظر شما