لحظه‌ی تاریخیِ کُردها در سوریه/ فرهاد امین‌پور*

کردپرس- پس از سقوط حکومت بشار اسد در سوریه، کُردها وضعیت بسیار پیچیده‌ای پیدا کرده‌اند و ثبات نسبیِ حاکم بر کردستان سوریه که محصول ضعف حکومت مرکزی سوریه و حمایت‌های آمریکا بود با چالش‌های عمده‌ای مواجه شده است.

کرد پرس- اکنون کردستان سوریه به‌طور همزمان به محل همنوایی و تعارض منافع جریان‌های سیاسی و دولت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای تبدیل شده است.

کُردهای سوریه که تا قبل از اعتراضات مردمی در سال 2011، بیگانه و اجنبی خوانده می‌شدند و هویت‌شان از طریق سرکوب و کنترل شدید انکار می‌شد، پس از آغاز اعتراضات و جنگ داخلی سوریه، با احیای هویت فرهنگی و سیاسی خود، از خلأ قدرت ایجاد شده به‌خوبی استفاده کردند و با کنترل بخش‌های قابل توجهی از شمال و شمال شرق سوریه به یکی از بازیگران مهم و تعیین‌کننده در این کشور تبدیل شدند. پس از سقوط بشار اسد پیش‌بینی می‌شد که حکومت جدید به بهانه‌ی یکپارچه کردن دوباره‌ی کشور و نیروهای نظامی، دور جدیدی از منازعه را با کُردها آغاز کند که این تنش با برگزاری «کنفرانس گفتگوی ملی سوریه» در روزهای گذشته و عدم دعوت از کُردها وارد مراحل جدیدتری شده است.
برای درک دقیق‌تر این پیچیدگی‌ها می‌توان وضعیت کُردهای سوریه را در چهار سطح مختلف و البته به‌هم پیوسته بررسی کرد.
1. در سطح اول کُردهای سوریه به عنوان یک واحد هویتی و سیاسی جدید قرار دارند که با شکست داعش و ایجاد یک نظام حکمرانی نسبتاً جدید و مبتنی بر حضور مستقیم و برابر زنان، نظر بسیاری از مجامع فرهنگی و سیاسی جهان را به خود جلب کرده‌اند.

با این وصف کردستان سوریه برخلاف کردستان‌های ایران، ترکیه و عراق از یکپارچگی سرزمینی برخوردار نیست و کُردها در چند منطقه‌ی جدا از هم (عفرین، کوبانی، جزیره) در شمال و شمال شرقی سوریه و اکثراً به موازات مرز این کشور با ترکیه و عراق زندگی می‌کنند و همین امر بر پیچیدگی وضعیت یادشده افزوده است.

کُردها در سال‌ 2016 با ایجاد نیروهای سوریه‌ی دمکراتیک، ائتلافی با اعراب و آشوری‌ها ایجاد کردند تا علاوه بر ارائه‌ی یک چهره‌ی فراگیر و غیرقومی از خود، بر گسستگی جغرافیایی موجود نیز غلبه کرده و به نوعی یکپارچگی سرزمینی باواسطه دست پیدا کنند، اما حملات ممتد ارتش ترکیه و نیروهای شبه‌نظامی و افراطیِ مورد حمایت اردوغان و همچنین تغییر حکومت در دمشق، یکبار دیگر این وضعیت را با چالش‌های جدیدی مواجه نموده است. اکنون حکومت جولانی با حمایت اردوغان تلاش می‌کند نیروهای سوریه‌ی دمکراتیک را دچار شکاف کرده و به گسترش مخاصمات درونی آنها دامن بزند.

همچنین وجود جریان‌های سیاسی مختلف در میان کُردهای سوریه که بالغ بر حدود بیست حزب و جریان سیاسی را در برمی‌گیرد بر دامنه‌ی منازعات درونی و غیاب یک رویکرد واحد در برابر دولت مرکزی افزوده است.
2. سطح دوم این معادله به ارتباط کُردهای سوریه با سایر جریان‌ها و احزاب سیاسی کُرد در کشورهای همجوار مربوط می‌شود. کُردهای سوریه تا قبل از آغاز اعتراضات این کشور، پدیدار سیاسی و تشکیلاتی قابل‌توجهی نداشتند و همواره یک پشت جبهه‌ برای حمایت لجستیکی از دیگر احزاب و جریان‌های کُرد محسوب می‌شدند و برای تغییر وضعیت خود به دیگر برادران کُردشان در سایر کشورها چشم دوخته بودند. زمانی نیروهای ملامصطفی بارزانی به دلیل پیوندهای عشیره‌ای در این منطقه رفت و آمد می‌کردند، اولین گروهان‌های مسلح اتحادیه‌ی میهنی در سال 1977 در کردستان سوریه سازماندهی و به داخل خاک عراق اعزام شدند و پس از اعلام جنگ مسلحانه‌ی پ.ک.ک علیه دولت ترکیه در سال 1984، اوجالان و نیروهای این حزب همواره در کردستان سوریه حضور داشته‌اند. بر این اساس می‌توان به تأثیرات عمده‌ی دو حزب «پ.ک.ک» و «پارتی» در این منطقه اشاره کرد. پ.ک.ک هم قبل و بعد از آغاز اعتراضات در سوریه نقش عمده‌ای در بازیابی هویت کُردی، ایجاد تشکیلات سیاسی و سازماندهی نظامی کردستان سوریه (روژئاوا) ایفا کرده و تأثیرات ایدئولوژیک عمده‌ای در این بخش از کردستان داشته است.

از سوی دیگر پارتی نیز به دلیل همجواری منطقه‌ی تحت حاکمیت خود با کردستان ترکیه، همراهی بیشتری با سیاست‌های ترکیه در قبال پ.ک.ک و کردستان سوریه داشته و تلاش کرده است تا با ایجاد احزاب و جریان‌های سیاسی وابسته به خود (شورای عالی کُردهای سوریه) در مناسبات سیاسی روژئاوا حضور یافته و از نفوذ پ.ک.ک بکاهد. همچنین اتحادیه‌ی میهنی که به محور پ.ک.ک و یگان‌های مدافع خلق نزدیک است برای کنترل رقیب دیرینه‌اش یعنی پارتی و کاهش نفوذ آن در کردستان سوریه، از این محور حمایت کرده و تبعات زیانبار آن را در برخورد با دولت ترکیه به جان خریده که ترور اعضا و فرماندهان پ.ک.ک در مناطق تحت نفوذ این حزب و متوقف شدن پرواز هواپیماهای مسافربری از سلیمانیه به مقصد ترکیه از این جمله است.

3. سطح سوم این وضعیت به نقش کشورهای منطقه در ارتباط با کُردهای سوریه بازمی‌گردد. ترکیه که بزرگ‌ترین اقلیت کُرد را در خود دارد همواره به بهانه‌ی حضور پ.ک.ک در کردستان سوریه و جلوگیری از سرریز شدن تبعات سیاسی ناشی از تغییر وضعیت کُردهای سوریه به داخل خاک خود، با این واحد سیاسی به مخاصمه پرداخته و از طریق حملات مستقیم و تشکیل نیروهای شبه‌نظامی اسلام‌گرا و ایجاد گسست جغرافیایی بیشتر، آنها را در تنگنا قرار داده است. اکنون نیز با حاکم کردن یک دولت تحت‌الحمایه‌ی خود در دمشق تمام توان خود را به‌کار بسته تا کُردها را از رسیدن به حداقل خواسته‌هایشان بازدارد.

اردوغان که در سال‌های گذشته همواره نبرد اصلی را به روژئاوا باخته و در بازیِ بی فایده‌ی شرق و غرب فُرات گرفتار شده است، اکنون با آگاهی از نفوذ اوجالان و پ.ک.ک در کردستان سوریه قصد دارد از طریق صلح با رهبر زندانی پ.ک.ک، علاوه بر خلع سلاح این حزب و تغییر قانون اساسی ترکیه برای حضور مجدد خود در قدرت، کُردهای سوریه را نیز مهار کند.
از سوی دیگر حکومت ایران که در یک دهه‌ی گذشته تمام تخم‌مرغ‌های خود را در سبد ماندگاری اسد قرار داد، با چشم‌پوشی مقطعی از خودمختاری کُردهای سوریه امیدوار بود که دولت اسد بتواند یکبار دیگر یکپارچگی را به این سرزمین بازگرداند. اکنون با سقوط اسد و پایان نفوذ حکومت ایران در سوریه، تمایلاتی در میان دولت‌مردان جمهوری اسلامی برای ایجاد ارتباط با کُردهای کردستان سوریه به‌منظور احیای بخشی از نفوذ گذشته و برهم زدن روند بازی در سوریه دیده می‌شود که البته این موضوع به‌دلیل پیچیدگی‌های سیاسی و فرهنگی و امید کُردها به ادامه‌ی حمایت‌های آمریکا و اسراییل غیرممکن به‌نظر می‌رسد. کُردها که پس از 2014 و نبردهای تاریخی و سرنوشت‌ساز خود با داعش از حمایت آمریکا برخوردار شدند، می‌کوشند با استفاده از کارت زندانیان داعش و خانواده‌های آنها در کردستان سوریه، بر دولت ترامپ تأثیر بگذارند و همچنان از حمایت‌های سیاسی و نظامی آمریکا برخوردار شوند، امری که تابع مستقیمی از روابط «واشنگتن- دمشق»، «واشنگتن- آنکارا» و حتی «تل‌آویو- دمشق» و «تل‌آویو- آنکارا» در آینده است. 
دولت عراق که کُردها نیز در آن حضور دارند تلاش کرده است از رودرویی مستقیم با وضعیت سوریه و کُردهای این کشور پرهیز نموده و به حمایت دیپلماتیک از یکپارچگی این کشور اکتفا نماید. اما در این میان نمی‌توان نقش اسراییل را نادیده گرفت که می‌کوشد بخشی از مخاصمات خود را با دولت ترکیه و حاکمان جدید سوریه از طریق اشغال بخش‌هایی از خاک این کشور و حمایت مستقیم و غیرمستقیم از کُردها مدیریت نموده و آمریکا را ترغیب نماید تا به حضور خود در سوریه و حمایت از کُردها ادامه دهد. همچنین کشورهای عرب منطقه از جمله عربستان، امارات، قطر، اردن و... که از سقوط ناگهانی اسد و پایان نفوذ ایران در سوریه به‌شدت خوشحالند با حمایت‌های مالی و سیاسی از دولت جدید و البته سُنی سوریه، به بازیابی سریع حاکمیت این کشور کمک می‌کنند.
4. اما در سطح بین‌المللی، علیرغم اینکه مقاومت تاریخی کُردها در برابر اهریمن داعش و شکست آن، اعتبار جهانیِ گسترده‌ای برای روژئاوا به ارمغان آورد، اما این اعتبار تاکنون منجر به حمایت‌های عملی ناتو یا اتحادیه‌ی اروپا جهت تغییر نسبیِ وضعیت حقوقی کُردهای سوریه نشده است. اگرچه اروپایی‌ها به دلیل علاقه نسبت به ویژگی‌های سیاسی و فرهنگی روژئاوا و تردید نسبت به ماهیت واقعی حاکمان جدید سوریه، مایل به تقویت نقش و جایگاه کُردها هستند اما در مواجهه با دولت مرکزی این کشور، سیاست مشخصی ندارند و تاکنون به حمایت‌های شفاهی از روژئاوا و برخی توصیه‌های اخلاقی اکتفا نموده‌اند.
با نگاهی اجمالی به چهار سطح یادشده آشکار می‌شود که کُردهای سوریه در یک وضعیت به‌شدت پیچیده و در یک لحظه‌ی تاریخیِ حساس و سرنوشت‌ساز قرار گرفته‌اند و با توجه به قدرتمند شدن تدریجی دولت مرکزی این کشور، دامنه‌ی مخاصمات و نگرانی‌ها هر روز گسترده‌تر می‌شود. اکنون سئوال اساسی این است که آیا روژئاوا می‌تواند با مقاومت در برابر دولت سوریه و دخالت‌های ترکیه، سلاح‌ها و سرزمین‌های خود را حفظ کند و آیا آمریکایی‌ها به حمایت خود از این واحد سیاسی ادامه می‌دهند یا در نهایت آن را تنها می‌گذارند؟
واقعیت این است که کُردهای سوریه تاکنون نیز پیروزی بزرگی را به‌دست آورده‌اند، زیرا آنها از حصارهای بلند هویتی و خودآگاهی عبور کرده و به عرصه‌ی تاریخ قدم نهاده‌اند؛ رخدادی که قطعاً برگشت‌ناپذیر است. اما در حوزه‌ی دستاوردهای سیاسی و عینی باید گفت که روژئاوا قبل از هر چیز به اتحاد نیروهای درون خود نیاز دارد و در مرحله‌ی بعد باید حمایت‌های فعلیِ آمریکا، اسراییل و افکار عمومی جهان را به کارت فشاری در مذاکره با دولت سوریه تبدیل کند.

اگر آنها نتوانند در مورد حفظ نیروهای نظامی و سرزمین‌های تحت کنترل خود که بخش قابل‌توجهی از منابع نفتی و آبی این کشور را در برمی‌گیرد با حکومت مرکزی به توافق برسند یا بخش‌هایی از آن را در قانون اساسی جدید این کشور بگنجانند به سختی می‌توانند به حفظ دستاوردهای ده سال گذشته‌ امیدوار باشند. تجربه‌ی حمله‌ی ارتش عراق به اقلیم کردستان پس از برگزاری رفراندوم نشان داد که در صورت بروز جنگ میان کُردهای سوریه و دولت مرکزی، جامعه‌ی جهانی و در رأس آنها اروپا و آمریکا واکنش خاصی نخواهند داشت و اقدام نظامی دولت را تحت عنوان اعمال حق حاکمیت قانونی آن توجیه می‌کنند. به‌ راستی لحظه‌ی تاریخی کردستان سوریه فرا رسیده است.

*روزنامه نگار و تحلیلگر

کد خبر 2781711

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha