به گزارش کردپرس، دولت ترکیه پس از گذشت بیش از ۲۵ سال حبس انفرادی عبدالله اوجالان، بنیانگذار حزب کارگران کردستان ترکیه (پ.ک.ک)، اجازه داد بیانیهای از زندان منتشر کند و در آن از این حزب بخواهد خود را منحل کرده و سلاحهایش را زمین بگذارد. او ظاهراً خطاب به پ.ک.ک گفته است: « کنگره خود را تشکیل دهید و در این مورد تصمیم بگیرید. همه گروهها باید سلاحهایشان را کنار بگذارند و پ.ک.ک باید خود را منحل کند».
ممکن است این اظهارات در نگاه اول امیدوارکننده به نظر برسد. کردها مدتهاست که اوجالان را با نلسون ماندلای آفریقای جنوبی مقایسه میکنند؛ کسی که از یک مبارز مسلح به یک دولتمرد تبدیل شد. سالهای اولیه فعالیت اوجالان، مانند ماندلا، با خشونت همراه بود و او نیز در ابتدا بسیاری از رقبای سیاسیاش را هدف قرار داد.
اما آیا این پایان شورش کردها خواهد بود؟
اعتماد به این وعده سادهلوحانه خواهد بود. اشتیاق دیپلماتها و روزنامهنگاران به این آتشبس نشان میدهد که آنها، پس از بیش از ۴۰ سال از تأسیس پ.ک.ک، همچنان شناخت درستی از این گروه و مسئله کردها ندارند. آنها نه اوجالان را درست درک کردهاند و نه نقش او را در پ.ک.ک.
درست است که کردها اوجالان را بهعنوان بنیانگذار جنبششان گرامی میدارند و او را پدر فکری خود میدانند اما او دیکتاتوری نیست ه ایدهه ای خود را به آنها بقبولاند. یکی از دلایلی که باعث محبوبیت پ.ک.ک در سالهای اخیر در کردستان عراق شده است، تأکید این گروه بر رعایت دموکراسی و شایستهسالاری است؛ چیزی که درست در مقابل حکومت استبدادی و خانوادگی حزب دموکرات کردستان عراق و اتحادیه میهنی کردستان قرار دارد.
گفتن اینکه پ.ک.ک باید منحل شود آسان است اما این امر تنها زمانی ممکن خواهد بود که یک ساختار دموکراتیک جایگزین آن شود. نه ترکیه، که یکی از فاسدترین و مستبدترین حکومتهای جهان است و نه احزاب قبیلهای کردستان عراق، هیچیک گزینههای مناسبی برای این جایگزینی نیستند.
چرا پ.ک.ک نمیتواند سلاحش را زمین بگذارد؟
اگر کردها سلاحهای خود را کنار بگذارند، چه سرنوشتی در انتظارشان خواهد بود؟ در زمان محاصره کوبانی، این نیروهای مدافع خلق (ی.پ.گ) و همتایان زن آنها (ی.پ.ژ) بودند که داعش را شکست دادند، آن هم در حالی که دولت ترکیه بهطور آشکار از داعش حمایت میکرد. همین نیروهای کرد بودند که در شنگال برای دفاع از ایزدیها جنگیدند.
خلع سلاح پ.ک.ک و گروههای وابسته به آن امروز به معنای رها کردن اردوگاه الهول خواهد بود؛ جایی که اعضای داعش و خانوادههایشان در آن نگهداری میشوند و در صورت عدم محافظت، میتوانند دوباره به تهدیدی بزرگ تبدیل شوند.
اعتماد به اردوغان، اشتباه مهلک
کردهای ترکیه ممکن است ساده لوحانه به وعده های سیاسی دولت اعتماد کنند. این اولین بار نیست که رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، از پ.ک.ک میخواهد سلاحهایش را زمین بگذارد. او بارها چنین درخواستهایی داشته و هر بار به محض آنکه به اهدافش رسیده، تعهداتش را زیر پا گذاشته است.
اردوغان تنها زمانی از کردها حمایت میکند که آنها هویت فرهنگیشان را فدای تفسیر مذهبی او کنند. اما زمانی که کردها از رأی دادن به حزب او امتناع کنند یا از فرمانهایش تبعیت نکنند، او دستور کشتارشان را میدهد.
نباید فراموش کرد که اردوغان پیشتر از پ.ک.ک خواسته بود سلاحهایشان را زمین گذاشته و به سوریه بروند اما به محض اینکه آنها این کار را کردند، او آنها را با پهپادها، جنگندههای آمریکایی F-16 و توپخانه بمباران کرد.
با وجود تمام این حملات و پاکسازیهای قومی در عفرین، کردها موفق شدند یکی از دموکراتیکترین مناطق خاورمیانه را در شمال و شرق سوریه ایجاد کنند.
آینده مسئله کردها چه خواهد شد؟
ژنرال مظلوم عبدی، فرمانده نیروهای دموکراتیک سوریه که درخواست اوجالان را رد کرد، کاملاً درست عمل کرد. تحلیلگرانی مانند مایکل دوران از اندیشکده هادسون ممکن است مانند ترکیه ادعا کنند که اداره خودگردان شمال و شرق سوریه همان پ.ک.ک است اما تکرار این ادعا آن را به واقعیت تبدیل نمیکند.
اساس تفکر پ.ک.ک بر عدم تمرکز بنا شده است و کردهای سوریه، مسیحیان، ایزدیها و مسلمانان این منطقه سرنوشت خود را رقم زدهاند.
اگر اردوغان واقعاً به دنبال تغییر است، باید همان کاری را انجام دهد که پی.دبلیو. بوتا در آفریقای جنوبی انجام داد: او باید اوجالان، ماندلای کردهای ترکیه را از زندان آزاد کند و خود از قدرت کنار برود.
هرچند بسیاری از جنبههای تفکر اوجالان ممکن است مورد نقد باشد اما پایبندی او به عدم تمرکزگرایی هوشمندانه است. شاید دیدگاه او بتواند نهتنها کردها، بلکه حتی ترکها را نیز از یوغ دیکتاتوری افراطی اردوغان رها کند؛ همانطور که ماندلا آفریقای جنوبی را از رژیم آپارتاید نجات داد.
صلح واقعی چگونه ممکن خواهد شد؟
برای دستیابی به صلح واقعی، ترکیه باید با گذشته خود روبهرو شود. ارتش ترکیه امروزه مسئول خونریزیهای بیشتری نسبت به پ.ک.ک است. حداقل، ترکیه به تشکیل یک کمیته حقیقتیاب و آشتی ملی نیاز دارد تا پرده از فعالیتهای دولت پنهان، نقض حقوق بشر و نقش سرویس اطلاعاتی این کشور بردارد.
صلح تنها زمانی حاصل خواهد شد که ترکیه بتواند هم با تشکل های داخلیو هم با همسایگانش در صلح زندگی کند. اردوغان هنوز به این نقطه نرسیده است، حتی اگر اوجالان به آن رسیده باشد.
منبع: اندیشکده امریکن اینترپرایز
نظر شما