کردپرس- انتصاب "یعقوب پوراسد" به سرپرستی دانشگاه صنعتی ارومیه بهعنوان یکی از مراکز علمی برجسته در شمالغرب کشور، موجی از نگرانیها و انتقادهای گسترده را در میان جامعه دانشگاهی و محافل علمی استان برانگیخته است. تصمیمی که بهزعم بسیاری، فضای آکادمیک این دانشگاه را در معرض سیاستزدگی و انحراف از اهداف اصلی خود قرار داده است.
دانشگاه بهعنوان سنگر اصلی تولید علم و فضایی صرفاً آکادمیک، جایی برای سیاسیکاری، جناحبازی یا پیشبرد اهداف شخصی و گروهی نیست. مدیرانی که در رأس چنین مجموعههایی قرار میگیرند، باید واجد خصایص علمی، پژوهشی و مدیریتی باشند تا بتوانند این مراکز را با نگاهی حرفهای و متوازن هدایت کنند. انتصاب مدیرانی با سوابق پرحاشیه سیاسی و جناحی، نهتنها دانشگاه را از مسیر اصلی خود منحرف میسازد، بلکه موجب تبدیل این محیط علمی به ابزار دست گروههای خاص و همفکران آنان میشود؛ رخدادی که نگرانی بسیاری از دانشجویان و اساتید را به همراه داشته است.
پیشینه مدیریتی یعقوب پوراسد نشان میدهد که فعالیتهای سیاسی او همواره بر عملکرد حرفهای و علمیاش سایه افکنده است. دوران ریاست او در دانشگاه فنی و حرفهای قاضی طباطبایی ارومیه، بهجای کسب دستاوردهای علمی یا ارتقای زیرساختهای آموزشی، بیشتر با فعالیتهای سیاسی و جنجالی شناخته شد؛ دورانی که فضای علمی و پژوهشی این دانشگاه قربانی این فعالیتها شد. حال این پرسش جدی مطرح است که آیا چنین فردی میتواند دانشگاه صنعتی ارومیه، بهعنوان یکی از مراکز تولید علم و تربیت نخبگان کشور را در مسیر پیشرفت علمی، هدایت کند؟
قدرتطلبی بدون وقفه؛ سیاست پیش از تخصص
پس از پایان دوران ریاست در دانشگاه فنی و حرفهای قاضی طباطبایی ارومیه، یعقوب پوراسد به واسطه حمایت یکی از مدیران ارشد کشوری که همشهری وی به شمار میرفت، به تهران رفت و در جایگاههایی قرار گرفت که کمترین ارتباطی با حوزه آموزش و پژوهش نداشتند. در نهایت، وی با انتصاب به عنوان مدیرکارخانه نوشابه زمزم ارومیه به هر طریقی تلاش کرد موقعیت مدیریتی خود را حفظ کند و در جایگاهی باقی بماند؛ موضوعی که اشتهای سیریناپذیر او به قدرت و مناصب مدیریتی را بهخوبی نشان میدهد. بازگشت او به ارومیه، این بار با گرفتن یکی از مهمترین سمتهای علمی و مدیریتی استان در دانشگاه صنعتی ارومیه، سبب شد جامعه دانشگاهی بار دیگر نسبت به انگیزههای پشت پرده این انتصاب و تواناییهای علمی و مدیریتی او دچار تردید شوند.
رزومه علمی پرچالش
در دانشگاه صنعتی ارومیه، رزومه علمی یعقوب پوراسد، در قیاس با اساتید برجسته و نخبه این دانشگاه عملاً حرفی برای گفتن ندارد. در همین دانشگاه اساتیدی با دستاوردهای علمی و پژوهشی در سطح ملی و بین المللی حضور دارند که هر کدام شایستگی های لازم برای تصدی ریاست دانشگاه را دارند. انتصاب افرادی با رزومه ضعیف علمی، نادیده گرفتن چنین ظرفیت های برجسته ای، نه تنها سطح دانشگاه را پایین می آورد، بلکه موجی از دلسردی و سرخوردگی را در میان جامعه دانشگاهی به دنبال دارد.
تصدی ریاست دانشگاه صنعتی ارومیه امری بسیار خطیر و حساس است که هرگز نباید به محل آزمون و خطای افراد با انگیزه های سیاسی تبدیل شود. دانشگاه به عنوان یکی از مهم ترین مراکز علمی کشور وظیفه تربیت نخبگان و تولید دانش را بر عهده دارد. تصمیم گیری درباره مدیریت چنین مرکزی نه تنها بر آینده علمی استان بلکه بر ارتقای جایگاه این دانشگاه در سطح ملی و بین المللی تأثیر گذار است.
جریان رسانهای هدفمند و برجستهسازی اجباری
موضوع دیگری که بر حساسیت این انتصاب میافزاید، جریان رسانهای هدفمند و حسابشدهای است که سالهاست در تلاش برای برجستهسازی نام یعقوب پوراسد در ارومیه فعالیت میکند. این جریان بهصورت منسجم اقدام به انتشار اخبار و گزارشهایی درباره «دستاوردهای» پوراسد کرده که بسیاری از آنها، بهسرعت توسط منابع معتبر و رسمی تکذیب شدهاند. این شبکه رسانهای نهتنها درصدد بزرگنمایی تواناییهای او بوده، بلکه تلاش کرده زمینهسازی لازم برای انتصاب وی به مناصب مختلف را فراهم سازد؛ تحرکاتی که شائبههای پشت پرده و بهرهگیری از قدرت رسانهای برای ارتقای موقعیتهای غیرمستحق را تقویت میکند.
سیاستزدگی و پیشبرد اهداف جناحی به جای توسعه علمی
موضوعی که انتقادها را دوچندان کرده است، سیاستزدگی آشکار در رفتار و مواضع یعقوب پوراسد است. او در سخنرانیهای خود، در ستادهای انتخاباتی، نقش فعالی در حمایت از جناحهای خاص ایفا کرده است. افزون بر این، مواضع قومیتی و رادیکال او که بارها در سخنان و اقداماتش نمایان شده، نگرانیهای عمیقی را در میان اقوام و مذاهب متنوع استان آذربایجان غربی ایجاد کرده است.استانی که ترکیبی از اقوام و مذاهب مختلف را در خود جای داده و نیازمند مدیریتی متوازن، بیطرف و دور از تعصب برای پیشبرد فعالیتهای علمی و بدون ایجاد حساسیت یا تنش است. حتی در نوشتهها و استوریهای شخصی او نیز، بارها به جای استفاده از نام رسمی و قانونی «ارومیه»، از واژه مشکوک و کُددار «اورمیه» استفاده شده است؛ امری که بر نگرانیها نسبت به دیدگاههای او افزوده است.
در پایان باید گفت که دانشگاه صنعتی ارومیه بهعنوان یکی از مراکز علمی و آموزشی کلیدی در منطقه، نیازمند مدیریتی مبتنی بر شاخصهای علمی، آکادمیک و حرفهای است و باید بهدور از سیاستزدگی و منافع جناحی هدایت شود.در چنین محیطی، انتصاب افرادی با سابقه سیاسی و تعصبگرایی آشکار، محیط علمی را از رسالت اصلی خود منحرف میکند و دانشگاه را به ابزاری برای پیشبرد منافع شخصی و جناحی تبدیل خواهد کرد.
اکنون انتظار میرود وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری، با بازنگری در این انتصاب و اعلام خاتمه یافتن دوران سرپرستی، فردی شایسته، متخصص و دارای پیشینه علمی و مدیریتی را برای این مسئولیت منصوب کند؛ مدیری که هدفی جز توسعه علمی، حفظ شأن و جایگاه دانشگاه، و تربیت نخبگان نداشته باشد
نظر شما