به گزارش خبرگزاری کردپرس، یدالله جایدری مدیر پیشکسوت فرهنگی و عضو برجستهٔ شورای مرکزی حزب مجمع فرهنگیان ایران اسلامی (منطقهٔ ایلام) در این یادداشت مینویسد:
در شرایطی که استان ایلام با چالشهای اقتصادی شدید دست و پنجه نرم میکند، غفلت از حوزهٔ فرهنگ و ارتباطات بین نسلی همچون زخمی عمیق، بافت اجتماعی این سرزمین را تهدید میکند. گسترش آسیبهای اجتماعی، فقر فکری، و گسست نسلها نشاندهندهٔ بحرانی است که ریشه در بیتوجهی به زیرساختهای معنوی و فرهنگی دارد. مسئولان ایلام اگرچه درگیر کارهای اجرایی و جذب اعتبارات هستند، اما غفلت از تربیت نیروی انسانی و سرمایهگذاری در حوزهٔ فرهنگ، آینده این استان را به مخاطرات تلخ مواجه خواهد کرد.
فرهنگ؛ سپر مقابله با فروپاشی اجتماعی:
در بحبوحهٔ فشارهای اقتصادی، وسوسهٔ تمرکز صرف بر مسائل مادی ممکن است طبیعی به نظر برسد، اما تاریخ نشان داده است جوامعی که فرهنگ و آموزش را قربانی کوتاه مدتها میکنند، حتی با بهبود اقتصادی نیز هرگز از پیامدهای فروپاشی هویت و اخلاق در امان نمیمانند.
فرهنگ، تنها مجموعهای از آداب و رسوم نیست، بلکه زیربنای تابآوری جامعه در برابر بحرانهاست.
جوانان ایلامی امروز نیازمند گفتوگو با پیشکسوتان خود هستند تا از تجربههای گذشتگان در ساختن فردایی بهتر بهره ببرند. این ارتباط، پلی است بین خرد دیروز و امید فردا.
سیاستزدگی و غفلت از انسان:
متأسفانه نگاه سیاسی و رقابتهای زودگذر، مانع از شکلگیری گفتمانهای اصیل فرهنگی در ایلام شده است. مدارس و دانشگاهها که باید کانون تبادل اندیشه بین نسلها باشند، به فضایی بیگانه با گفتوگو تبدیل شدهاند. مسئولان اگرچه ممکن است در جذب پروژههای عمرانی موفق عمل کنند، اما بدون تربیت نیروی انسانی آگاه و متعهد، این دستاوردها پایدار نخواهد ماند. فقر فرهنگی، دیر یا زود به بازتولید فقر اقتصادی میانجامد.
جهاد روشنگری؛ ضرورتی فراتر از شعار:
راه نجات، بازگشت به الگوهای ایثارگرانهای است که پیشینهٔ درخشانی در این سرزمین دارند. همانگونه که رزمندگان بیادعای جنگ، بدون چشمداشتِ عنوان و مقام، میادین مین را خنثی میکردند، امروز نیز نیازمند نیروهای گمنامی هستیم که در سکوت، خاکریزهای فرهنگ و اندیشه را بازسازی کنند. این "جهاد روشنگری" نه با سیاستبازی که با حضور در متن جامعه، تحلیل واقعبینانهٔ مشکلات، و گفتوگوی مستقیم با مردم ممکن میشود. اینان باید همچون معماران نامرئی، پلهای ارتباطی بین نسلها را بازسازی کنند و جوانان را به میراث فکری گذشتگان پیوند زنند.
راهکارها؛ از نظریه تا عمل:
۱. کانونهای فرهنگی خودجوش: ایجاد حلقههای گفتوگوی بیننسلی در مساجد، مدارس، و حتی کافههای محلی با محوریت چهرههای دلسوز و بیادعا.
۲. بازتعریف نظام آموزشی: تبدیل مدارس به آزمایشگاههای زندگی جمعی، جایی که دانشآموزان در کنار درسهای رسمی، هنر گفتوگو، تحلیل انتقادی و مسئولیتپذیری اجتماعی را بیاموزند.
۳. حمایت از روشنفکران متعهد: شناسایی و توانمندسازی چهرههای فکری بومی که دغدغهٔ ایلام را دارند، نه موقعیت شخصی.
۴. تلفیق اقتصاد و فرهنگ: طراحی پروژههای اقتصادی که همزمان ابعاد فرهنگی دارند (مثلاً گردشگری مبتنی بر میراث تاریخی ایلام با مشارکت جوانان).
پایان سخن:
ایلام امروز نیازمند خیزشی آرام اما عمیق است؛ جنبشی که سیاستزدگی را کنار زده، به جای شعارهای کلیشهای، بر ساختن انسان متمرکز شود. همانگونه که تخریبچیهای جنگ، معبرها را در سکوت باز میکردند، این نسل نیز باید گذرگاههای گفتوگو بین گذشته و آینده را باز کند. سرمایهگذاری در فرهنگ نه هزینه که بیمهای برای نسلهای آینده است. اقتصادی که بر بستری از خرد جمعی و پیوندهای انسانی استوار نباشد، محکوم به تکرار چرخههای شکست است. وقت آن است که ایلام ثابت کند میتوان در اوج سختیها، با فرهنگ و گفتوگو، از تاریکیها گذر کرد و فردایی روشن را رقم زد.
نظر شما