به گزارش کردپرس، دکتر نیکول اف واتس، پژوهشگر مسائل کردها اخیرا کتابی متفاوت درباره وضعیت کردهای عراق و موقعیت اقلیم کردستان عراق منتشر کرده است. اما تفاوت این کتاب با کتابهای تحلیلی حوزه سیاست، بویژه اقلیم کردستان عراق در این است که او وضعیت کردهای عراق را نه از نگاه یک تحلیلگر و یا آمارها و اعداد، بلکه از نگاه یک آواره کرد عراقی که پدر و مادرش در جریان بمباران حلبچه توسط رژیم صدام حسین به ایران گریختند و او در یکی از اردوگاههای آوارگان عراقی در ایران به دنیا آمده، ترسیم و توصیف کرده است. به نوشته دکتر وینثروب راجرز، تحلیلگر مسائل اقلیم کردستان عراق که مروری برای این کتاب داشته، برای شناخت واقعی یک سرزمین، باید آن را از خلال تجربههای مردمی که در آن زندگی میکنند، دید. این نگاه در نوشتارهای مربوط به امور جهانی، که اغلب حول سیاستهای کلان امنیتی، تجارت یا رقابت قدرتهای بزرگ میچرخد، اغلب نادیده گرفته میشود. این مسئله بهویژه در مورد جوامع حاشیهنشین صادق است؛ جایی که داستانهای واقعی آنها زیر سایه روایتهایی قرار میگیرند که قدرتهای مسلط برای به حاشیه راندنشان ساختهاند. منطقه کردستان عراق با همه این موارد دستوپنجه نرم میکند و همین باعث شده فهم درست و انسانی از آن برای ناظران بیرونی دشوار باشد. کتاب جدید نیکول اف. واتس با عنوان جمهوری رؤیاها بهطور جدی با این مسئله روبهرو میشود.
این کتاب در بطن خود، مروری بر تاریخ سیاسی منطقه کردستان در سه دهه و نیم گذشته دارد؛ اثری مفید و ضروری. اما آنچه کتاب را متمایز میکند، سبک روایتمحور و غیرداستانی آن است؛ روشی که مخاطب را به شکل زنده و پرشوری با مبارزات روزمره مردم عادی کرد آشنا میکند؛ مردمی که تلاش میکنند با وجود دشواریهای فراوان، زندگی شرافتمندانهای برای خود بسازند.
کتاب جمهوری رؤیاها داستان زندگی مرد جوانی به نام «پیشوا احمد» را دنبال میکند؛ کسی که تنها چند ماه پس از آنکه مادر باردار، پدر و خانوادهاش با خوششانسی از حمله شیمیایی حلبچه در ۱۶ مارس ۱۹۸۸ جان سالم به در بردند، در یک اردوگاه پناهندگان ایرانی متولد شد. در آن حمله، که یک خلبان عراقی بمبهایی حاوی گاز سارین، گاز خردل و سایر سلاحهای شیمیایی را بر سر شهر فرو ریخت، حدود ۵۰۰۰ غیرنظامی کرد جان خود را از دست دادند. پیشوا در طول زندگیاش به شخصیتی محوری تبدیل میشود و ما را در مسیر رویدادهای پرتنشِ منتهی به خودگردانی سیاسی کردها، توسعه اقتصادی، درگیریهای حزبی و حتی رسیدن به آستانه استقلال همراهی میکند.
شیوه روایت واتس باعث میشود تغییرات و پویاییهایی که برای درک سیاست کردستان عراق اساسیاند، بهخوبی آشکار شوند؛ نکاتی که در روایتهای سنتیتر از قلم میافتند. بخش مهمی از اوایل کتاب به یک اعتراض در زادگاه پیشوا، حلبچه، در سال ۲۰۰۶ اختصاص دارد. در مراسم سالانه گرامیداشت حمله شیمیایی، سیاستمداران برجسته کرد به شهر سرازیر میشدند و از این فاجعه برای مطرح کردن خود بهرهبرداری میکردند، اما بقیه سال شهر را به فراموشی میسپردند. مردم که از این رفتار دوگانه خسته شده بودند، دست به اعتراض زدند؛ اما با گلوله از سوی نیروهای امنیتی مواجه شدند. یک جوان در این سرکوب کشته شد. معترضان خشمگین از این واکنش خشونتآمیز، یادمان حمله شیمیایی را به آتش کشیدند.
پیشوا که نوجوانی کنجکاو و تأثیرپذیر بود، همراه با همکلاسیهایش در این اعتراض شرکت کرد و در سرکوب خونین آن گرفتار شد. تصمیم او برای پیوستن به اعتراض و احساساتش پس از آن نسبت به انتخابهای خود و اطرافیانش، به وسیلهای برای درک ما تبدیل میشود. واتس از خلال او نیروهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسیای را شرح میدهد که یک جامعه را به آتش زدن نماد نسلکشی خود سوق دادند. این عمل در نگاه نخست چنان شوکهکننده یا متناقض است که درک آن دشوار مینماید اما با روش روایتگرای واتس کاملاً قابل فهم میشود.
با پیش رفتن داستان، پیشوا را دنبال میکنیم؛ بزرگ میشود، به دانشگاه میرود، برای یافتن شغل تلاش میکند و خانوادهای تشکیل میدهد. او در بزنگاههای مهم تاریخ منطقه کردستان عراق حضور دارد. موضوعات کلیدی جامعهاش بهطور طبیعی از دل زندگیاش بیرون میآید و به واتس فرصت میدهد تا با مهارت، دانش عمیقش از کردستان را بهکار بگیرد و مسائل ریز و درشت را توضیح دهد.
برای نمونه، پیشوا در زمان اعتراضات ضدفساد گسترده سال ۲۰۱۱، دانشجویی در سلیمانیه است. او زمانی در اربیل بهعنوان یک جوان حرفهای زندگی میکند که نیروهای داعش در تابستان ۲۰۱۴ تا آستانه تصرف پایتخت اقلیم پیش میروند اما با مقاومت پیشمرگهها و حملات هوایی آمریکا متوقف میشوند. او در جریان همهپرسی استقلال در سال ۲۰۱۷، تازه پدر شده است و در حال فکر کردن به آینده پسرش است. او با بدتر شدن اوضاع اقتصادی، درباره مهاجرت نیز دچار تردید و دودلی میشود.
بسیاری از خوانندگان این رویدادهای بزرگ را بهخوبی به خاطر دارند اما آنچه در کتاب واتس ارزشمند است، ارائه توصیفهایی از چیزهایی به ظاهر عادی است که در ساختن درکی واقعی از جامعه کردستان عراق مؤثرند. پیشوا نیز همچون هر نوجوانی، فشارهای روانی زیادی را هنگام آمادگی برای امتحانات نهایی تجربه میکند؛ آزمونهایی که آینده دانشگاهی و حتی رشته تحصیلیاش را تعیین میکنند. این نکات، ما را درباره کاستیهای نظام آموزشی به فکر وامیدارند.
پیشوا فردی مذهبی است و باید با موقعیتهای ناخوشایند — چه در کردستان و چه در خارج — به دلیل باورهای دینیاش کنار بیاید. این امر، بازتابدهنده توازن دشوار اقلیم کردستان میان سیاستهای ملیگرای سکولار و تأثیر اجتماعی مذهب است.
با این حال، پیشوا تنها منبع روایت ما از منطقه کردستان نیست. واتس که سالها بهعنوان روزنامهنگار و اکنون بهعنوان یک دانشمند علوم سیاسی روی این منطقه کار کرده، کتاب را حاصل یک دهه تحقیق عمیق قرار داده است. کتاب پر از پانویسهایی است که رویدادهای توصیفشده را مستند میسازند. روایت او نهتنها باورپذیر است بلکه فراتر از روایتهایی میرود که احزاب حاکم منطقه ترویج میکنند و در عین حال، از افتادن در دام جانبداری سیاسی پرهیز میکند.
با اینکه روایت بر زندگی پیشوا متمرکز است اما همین تمرکز باعث میشود که او از دید مخاطب بینقص جلوه کند. در طول کتاب، هرگز لحظهای از او نمیبینیم که خشن، متکبر یا بیادب باشد — حال آنکه همه ما گاهی چنین رفتارهایی از خود نشان میدهیم. قابل درک است که واتس از توصیف جنبههای منفی او پرهیز میکند و شاید پرداختن بیش از حد به آنها بیمورد باشد اما برای خواننده، باور اینکه کسی تا این اندازه بیعیب باشد، دشوار است.
جمهوری رؤیاها جایگاه شایستهای در کتابخانه هر علاقهمند به مسائل جهانی دارد — نه فقط برای کسانی که درباره کردستان میخوانند، بلکه باید بهعنوان منبعی ضروری برای هر دیپلمات یا خبرنگاری که پا به اربیل میگذارد، در نظر گرفته شود. این کتاب از ما میخواهد مردمی را که در نقاطی زندگی میکنند که محل کشمکشهای ژئوپلیتیکیاند، بهتر درک کنیم. نویسنده با ورود به سبکی جدید و اتخاذ روشی متفاوت، ریسکی بزرگ پذیرفته، اما در نهایت، بهخوبی از عهده کار برآمده و داستانی دشوار و پیچیده را با وضوح و عمق روایت کرده است.
نظر شما