کردپرس
سفرهای مظلوم عبدی به دیدار بارزانی و جولانی تنها تلاشی برای مهار واکنش ترکها بود!
مرحلهی پس از توافق ایران و آمریکا، مرحلهی عادیسازی روابط اعراب با اسرائیل است!
در نوشتهی قبلی دربارهی دلایل ماندگاری، گسترش و اقتدار کردستان سوریه و نیروهای قسد صحبت کردیم.
اینجا تلاش میکنیم به موضوع آمادهسازی کردستان سوریه برای آیندهی حکمرانی در سوریهی پس از بشار اسد بپردازیم.
پیش و در آغاز تحولات سوریه، مدیریت خودگردان شمال و شرق سوریه زیر فشار شدید ترکیه قرار داشت.
ترکیه، به دلیل سرگرم بودن دولت بایدن در موضوعات روسیه، اوکراین و جنگ غزه، و نیز مشغول شدن آمریکاییها به انتخاباتشان، این فرصت را غنیمت شمرد و بهطور جدی وارد فاز تهدید علیه ادارهی خودمختار شد.
اگرچه ترامپ به موفقیتی دست یافته بود، اما دولتش هنوز دولت را به دست نگرفته بود، و نتوانست هیچ تصمیم یا اقدام مشخصی در خصوص کردستان سوریه انجام دهد.
ترامپ بحران سوریه را عمداً به عنوان تلهی دولت بایدن تلقی کرد تا دولت او را به شکست بکشاند.
در آن دوران، مشاوران و تیم ترامپ بر روی پروندههای مختلفی مثل عراق، ایران، کردها در اقلیم و سوریه کار میکردند.
گروه ترامپ برای آشنایی بیشتر با وضعیت اقلیم کردستان، در آمریکا با یکی از رهبران نیروهای سیاسی اقلیم دیدار کردند (نامش را ذکر نمیکنم چون اجازه ندارم). در آن دیدار صراحتاً گفته بودند: تا زمانی که دولت را به دست نگیریم، هیچ کاری نمیتوانیم برای کردهای سوریه بکنیم و قادر به مقابله با حملهی ترکها نیستیم.
این گفتوگوها دربارهی کردستان سوریه زمانی مطرح شد که مظلوم عبدی با آن رهبر اقلیم تماس گرفت و خواستار این شد که آمریکاییها وارد عمل شوند.
دلیل نشستهای مظلوم عبدی با بارزانی و جولانی چه بود؟
آمریکاییها برای وقت کشی و تعویق حملهی ترکیه، دیداری میان مظلوم عبدی و مسعود بارزانی ترتیب دادند. مشخصاً بعد از جلب رضایت ترکها، آنها از طریق مسعود بارزانی خواستههایشان را به مظلوم عبدی منتقل کردند. مظلوم عبدی نیز برای توضیح این خواستهها، از بارزانی درخواست وقت ملاقات کرد.
واقعیت این است که آن جلسه صرفاً برای خریدن زمان بود و بنابراین بدون نتیجه ماند.
پس از قتل علویها، فشارهای زیادی از خارج متوجه دولت شرع شد. در آن زمان، اروپا در حال بررسی توقف کمکها و تحریم بخشهایی از اقتصاد سوریه بود.
در این شرایط، آمریکاییها مظلوم عبدی را سوار هواپیما کردند و توافقی با دولت شرع امضا کردند. این توافق نیز هیچ نتیجهای در پی نداشت و بیش از یک سال را برای عمل به آن مشخص کردند. دلیلش این بود که دولت در دمشق مستقر بود و کردها بخشی از آن دولت بهحساب نمیآمدند.
میتوان گفت این توافق، بخشی از طرحی بود برای اینکه دولت شرع همچنان در سوریه باقی بماند.
در اینجا یک سؤال مطرح میشود: باقیماندن شرع به نفع چه کسی است؟
آمریکا این کار را به نفع چه کسی انجام میدهد؟
به نظر من، این اقدام بیشتر به نفع اسرائیل و کردستان سوریه است تا به نفع ترکیه.
چراکه ترکیه تا زمان سفر هاکان فیدان به آمریکا در تاریخ ۲۵ ماه گذشته، همچنان بر حمله به مدیریت خودگردان شمال و شرق سوریه پافشاری میکرد.
مهمترین دستاورد مدیریت خودگردان در آن توافق، کسب مشروعیت حاکمیت نیروهای «قسد» از سوی دمشق بود. این بهنوعی ضربهای به ترکیه بود؛ چراکه ترکیه دیگر نمیتوانست قسد را تروریست معرفی کند و درخواست انحلال آن را بدهد.
سؤال دیگری در مورد این گام آمریکا: آیا این توافق میان قسد و جولانی در راستای منافع اسرائیل است؟
اسرائیل با همکاری آمریکا و بدون هیچ مخالفتی از سوی روسیه.
باقیماندن "احمد شرع" – فردی ضعیف، پرمسئله و تنها – بدون حمایت هیچکدام از نیروهای داخلی سوریه (اعم از کردها، علویها، دروزیها، مسیحیان، و ...) میتواند استمرار حاکمیت دیکتاتوری او را تضمین کند.
به شرط برداشتن تمام تحریمهای اقتصادی علیه سوریه، (در صورتی که گامی در راستای عادیسازی روابط با اسرائیل برداشته شود).
ما پیشتر نیز در یادداشتهای خود اشاره کردهایم که احتمال ترور و حذف احمد شرع وجود دارد.
دیدگاه ما بر این اساس بود که اگر اسرائیل و آمریکا، شرط عادیسازی روابط را به احمد شرع تحمیل کنند، آنگاه بحث ترور او مطرح خواهد شد.
چطور؟
اگر "شرع" با این خواستهها موافقت نکند، اعتراضاتی تحت عنوان «ممانعت از رفع تحریم اقتصادی» مطرح خواهد شد و بار دیگر این وضعیت به پای رنج و مشقت مردم سوریه نوشته میشود، درحالیکه در واقع بخشی از یک سناریوی از پیشطراحیشده است که احتمال کشته شدن او در آن بعید نیست.
و اگر او گامی در جهت عادیسازی روابط بردارد، گروههای تندرو او را به خیانت و فریبکاری متهم خواهند کرد.
چرا که تمام نشانهها حاکی از آن است که پس از بسته شدن پروندهی ایران و کاهش تنش میان آمریکا و ایران، مرحلهی بعدی در منطقه، در چارچوب توافق ابراهیمی، مرحلهی عادیسازی روابط میان کشورهای عربی و اسرائیل خواهد بود و این موضوع بر میز مذاکرات قرار خواهد گرفت.
در این مرحله، نقش و جایگاه کردستان سوریه و نیروهای قسد، برای آیندهی کردها در سوریه برجسته میشود، و احتمال زیادی وجود دارد که به یکی از شخصیتهای کلیدی در نقشهی سیاسی سوریهی جدید تبدیل شوند.
اما این روند چگونه پیش خواهد رفت؟ در یادداشت بعدی به این پرسش پاسخ خواهیم داد.
دلشاد مجید/ تحلیلگر ارشد و ناظر سیاسی کرد مقیم سوئد
نظر شما