اوجالان: کاش زنان خودشان می توانستند رهبری خودشان را بر عهده بگیرند

سرویس ترکیه - عبدالله اوجالان در نامه‌ای به آکادمی «ژینئولوژی» اعلام کرد که پروژه نیمه‌تمام او در حوزه زنان، امروز با ژینئولوژی پیش رفته و اکنون زمان اجرا و تحقق آن فرا رسیده است.

به گزارش کردپرس، آکادمی ژینئولوژی، نامه‌ای را منتشر کرد که عبدالله اوجالان در تاریخ ۳۰ می به همراه شاخه‌ای از گیاه سرخس برای این آکادمی ارسال کرده بود. اوجالان در این نامه نمادین اعلام کرده است که پروژه‌ ناتمام او در زمینه‌ی مسائل زنان، اکنون با ژینئولوژی مسیر خود را یافته و به مرحله‌ی تحقق نزدیک شده است. اوجالان در این نامه در پاسخ به فعالان زنی که می گویند چرا باید یک مرد رهبری جنبش زنان را بر عهده بگیرد گفته که زنان خودشان رهبری خود را بر عهده نگرفته اند.

اوجالان: کاش زنان خودشان می توانستند رهبری خودشان را بر عهده بگیرند

متن نامه ارسالی عبدالله اوجالان به آکادمی چنین است:

یکی از تعاریف درباره من این است که فرزند یک ایزدبانو هستم

«از کودکی تلاش کرده ام بهترین دوست و همراه زنان باشم. حتی رابطه‌ام با مادرم منعکس‌کننده‌ جست‌وجوی من برای زن آزاد بوده است. من هماره بر اساس آرزوهای کودکی‌ام زندگی کردم و مبارزه برای آزادی زنان را آغاز کرده ام. زمانی که نخستین بار به جزیره امرالی آورده شدم، گفتم: ‘پروژه زنانم نیمه‌کاره است.’ اکنون این پروژه تکمیل شده و تنها انجام آن باقی مانده است. مبارزه برای آزادی زنان میراثی بسیار مهم پدید آورده که تا امروز با هزاران جان باخته پاس داشته شده و خیلی ارزشمند است. باید بدانید که من همیشه خواهان زندگی و ماندگاری زنان بوده ام و از کشته شدن آنها متاثر شده ام. درباره‌ام گفتند ‘فرزند ایزدبانو’؛ من نیز خواستم همیشه فرزندی شایسته برای زنان باشم. این امر، معیار اصلی مبارزه‌ام را شکل داد. برای زنان ‘اصل امید’ را تعریف کردم و گفتم: هر زن باید آزاد شود. من نیز خودم را مردی آزاد، بر اساس هنجارهای اخلاقی و زیبایی‌شناسانه تربیت کردم. گفتم: اصل بنیادین سوسیالیسم، آزادی زنان است. معیار مرد سوسیالیست آن است که بداند چگونه با یک زن به‌درستی زندگی کند. این، اصل بنیادین سوسیالیسم است. در تجربیات سوسیالیستی تاریخ، این اصل همیشه نادیده گرفته شده است. اگر رابطه‌ی رهبران پیشرو از مارکس تا استالین، از مائو تا لنین را با زنان بررسی کنیم، این حقیقت بهتر نمایان می‌شود.

پروژه من، با ژینئولوژی ادامه یافت
پروژه‌ی ناتمامم با ژینئولوژی مسیر خود را یافت. با تکیه بر این نظریه و مفهوم، تلاش داشتم مسئله‌ی زن را به‌درستی تعریف کنم. همان‌گونه که بودا گفته است: «تا زمانی که خنجر فرو رفته در پشت جامعه بیرون کشیده نشود، نمی‌توان هیچ کاری از پیش برد.» بی‌تردید، جامعه با مسائل متعددی روبه‌روست، اما آن خنجرِ در تن جامعه، همان بردگی زن است؛ و تا این زنجیر گسسته نشود، هیچ معضل دیگری به‌راستی حل نخواهد شد. ژینئولوژی در این مسیر گام‌های اساسی برداشته و تلاش‌های ارزشمندی صورت گرفته است. اکنون زمان آن فرا رسیده است که این تلاش‌ها، در پرتو تحولات نوین، به مرحله‌ی اجرا درآیند. تعریف درست از هستی زن و بازشناسی هویت زنانه، باید با رویکردی مبتنی بر «هویت و هم‌ارزی وجودی» صورت گیرد.

اوجالان: کاش زنان خودشان می توانستند رهبری خودشان را بر عهده بگیرند

هویت زنانه باید از عناصر جنسیت‌زده پاک شود
همان‌طور که سیمون گفته است: ‘زن زاده نمی‌شود، بلکه زن برساخته می‌شود.’ باید هویت ساخته‌شده زنانه از عناصر جنسیت‌زده پاک شود. زنان باید بر این موضوع تمرکز کنند. همان‌طور که ویرجینیا وولف گفت: زن باید اتاق خودش را داشته باشد. باید درباره خود بیندیشد و خودش را بسازد. می‌دانم زن بودن بسیار دشوار است؛ در حالی‌که مردان در فرهنگی مملو از تجاوزگرایی زندگی می‌کنند، زن باید بتواند خودش را آزادانه برسازد. اما آیا زنان این واقعیت تلخ را مانند من تجربه و با خشم حس می‌کنند؟ من با این خشم هر روز ذهن خود را نوسازی، راه‌حل ارائه می‌دهم و برای آزادی زنان زندگی می‌کنم. معنا زندگی در من در همین واقعیت ظاهر شده است.

فمینیست‌ها باید مرا درست بفهمند؛ کاش خود زنان می توانستند خودشان را رهبری کنند!
فمینیست‌ها می‌گویند: ‘چرا یک مرد حرکت زنان کرد را رهبری می‌کند؟’ این پرسش، به جاست؛ کاش زنان خود پیشقدم می‌شدند. من هم آرزو داشتم. متأسفانه در جنبش کرد و حتی گسترده‌تر، هنوز چنین پیش‌روی انجام نگرفته است. من همیشه درباره ‘زن آزاد چگونه است’ نظریه‌پردازی کرده ام، ایدئولوژی آزادی زنان و ژینئولوژی را توسعه داده ام، آن را تبدیل به قدرت سازمان‌یافته کردم. برای تغییر مرد و آزادسازی جامعه با زن، تلاش کردم. برای تبدیل شدن به فرزندی شایسته ایزدبانوان، این مسیر را پیمودم. انتظار دارم مرا با این حقیقت بشناسند و درک کنند.

در این مسیر، زنان پیشگام خواهند بود
مطمئنم زنان در فرآیند «صلح و دموکراسی» پیشگام خواهند بود. آنان سهمی بیش از نیمی از موفقیت‌های تاکنونی را به‌دست آورده‌اند و مطمئنم بازهم پیشقدم خواهند بود. می‌گویم: همیشه تا زمانی که لازم است، در کنار شما خواهم بود و با شما خواهم ماند.»

اوجالان: کاش زنان خودشان می توانستند رهبری خودشان را بر عهده بگیرند

*ایزدبانو (تانریچه) چیست و منظور اوجالان چیست؟
واژه‌ی «ایزدبانو» (در متون ترکی: tanrıça) به خدایان مونث در اسطوره‌ها و نظام‌های دینی باستانی اشاره دارد. در بسیاری از تمدن‌های باستانی همچون سومر، بابل، مصر، یونان، هند و ایران، ایزدبانوان نماینده‌ی نیروهای باروری، زمین، عشق، دانایی و نظم کیهانی بودند. ایزدبانویی چون اینانا (سومری)، ایشتار (بابلی)، هاتور (مصری)، آفرودیت (یونانی)، و آناهیتا (ایرانی) نمونه‌هایی از این جایگاه هستند. این خدایان زنانه، برخلاف تصویر زن در نظام‌های پدرسالار دینی و سیاسی، جایگاه قدرت، آفرینندگی، و خرد را داشتند.

عبدالله اوجالان با کاربرد واژه‌ی ایزدبانو، در واقع به دوره‌ای تاریخی اشاره می‌کند که در آن، زن در مرکز نظام معنایی و اجتماعی قرار داشت. این دوران را اوجالان به‌عنوان «دوران مادرسالاری طبیعی» یا «تمدن زن‌محور» در برابر تمدن پدرسالار می‌بیند. او با گفتن «خواستار آن بودم که فرزندی در شأن ایزدبانوان باشم»، می‌کوشد خود را نه به‌عنوان نماینده‌ی سلطه‌ی مردانه، بلکه به‌عنوان مردی در حال جبران تاریخی، در جایگاهی اخلاقی در برابر زن قرار دهد.

کد خبر 2785466

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha