به گزارش خبرگزاری کردپرس، موسیقی را دوست دارم، مثل همه؛ چرا که آلام بشری در سایهسار موسیقی حداقل برای مدتی اندک التیام مییابد و قلب و روح آدمی با فراز و فرود ریتم موسیقایی ضربان میگیرد و هیجانی که از قِبَل آن حاصل میشود، وصفنشدنیست. به تبع زبان مادری، بیشک شنیدن موسیقی لُری از علقههای همیشهی من است.
موسیقی لری نیز مثل سایر موسیقیهای محلی از اصالت خاصی برخوردار است. نمیخواهم به ملودیهای سنتی گذشتهی لرستان رجوع کنم که برخی از آنها در زمرهی شاهکارهای فاخر میهنی هستند یا از برخی تکآهنگهای جدید بگویم که گاهی مخاطبان را به سرمنزل رضایت میرسانند. متأسفانه ترانهها و ملودیهای لری زیادی این روزها ساخته میشود که شنیدن یکی از آنها کفایت میکند که بقیهی ملودیها رو نیز بفهمی که از چه جنسی هستند. ریتمهای تکراری خستهکننده، شعرهای قدیمی پیش پا افتاده، کلیشههای بسیار در آواز و آهنگ و آهنگسازی، عدم توجه به نوآوری، خطی بودن ترانهها و ریتم و آهنگها باعث شده که گاهی از موسیقی لری، خاصه در حیطهی لرستان سرخورده شوی و عطایش را به لقایش ببخشی.
با ذکر مثالی بحث را کمی واضحتر پیش میبرم؛ فرض کنید در اثر یک سانحه پای شما بشکند و شما بهجای مراجعه به متخصص ارتوپد به یک شکستهبند محلی مراجعه کنید، مسلما در مراجعه به شکستهبند محلی (بخوانید بیطار!) باید آسیبها و خطرات احتمالی آن را نیز بپذیرید. شوربختانه خوانندگان لر ما بهجای استفاده از شعرهای پیشروتر و آهنگسازان خلاق همچنان دوست دارند در چرخهی تکرار بچرخند.
میدانیم که تکرار ملال میآورد و از ذوق میکاهد. همچنانکه هر شعر باید یک خلقت جدید باشد و بیتکرار، آهنگ و ترانه نیز باید یک خلق جدید و منحصر به فرد باشد که شنونده احساس کند آن را برای اولین بار میشنود؛ لذا از هنرمندان عرصهی موسیقی لری انتظار میرود که خلاقیت را جایگزین تکرار کنند، بهجای رجوع به بیطار! به ارتوپد مراجعه کنند؛ هم در شعر هم در ملودی.
باید گرد از تکرارهای کهنه بتکانند و عطر تازه اسپری کنند که مشام جان را بنوازد. البته این نکات ذکرشده ممکن است در مورد آهنگها و ترانههای محلی سایر نقاط ایران نیز با کم و کیفی نوساندار صدق کند.
نظر شما