به گزارش کردپرس، اکرم اماماوغلو، شهردار استانبول، با صورتی تازه اصلاحشده، پیراهنی اتوکشیده و شکمی اندک برآمده ناشی از کباب خوردن های مداوم، در خانهاش ایستاده بود و در حالی که کراوات آبیرنگش را گره میزد، به هوادارانش در شبکههای اجتماعی گفت: «صدها پلیس خانه را محاصره کردهاند، اما من بیوقفه به مبارزه با آن شخص و آن ذهنیتی که این فرآیند را مانند ماشینی هدایت میکند، ادامه خواهم داد.» سپس از خانه بیرون رفت و دستگیر شد. به این ترتیب، در ۱۹ مارس، «آن شخص»، یعنی رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه با بازداشت رقیب اصلیاش به اتهام فساد و حمایت از تروریسم (بهتر است هیچ توهمی درباره استقلال قوه قضاییه ترکیه نداشته باشیم)، بحران سیاسی فعلی ترکیه را کلید زد.
از آن زمان، حزب جمهوریخواه خلق (CHP) که اماماوغلو عضو آن است، در سراسر کشور تجمعات اعتراضی عظیمی برگزار کرده و انتخابات درونحزبیای راه انداخته که در آن بیش از ۱۵ میلیون نفر او را نامزد ریاستجمهوری کردند. اپوزیسیون همچنین تحریمهایی علیه شرکتهای صنعتی، رسانهای و خردهفروشی وابسته به دولت به راه انداخته که البته بهطور ناقص رعایت شدهاند. در دوم آوریل، بسیاری از مغازهها در استانبول و شهرهای دیگر در حمایت از حدود ۳ هزار معترض بازداشتشده بسته شدند. این اقدامات به وضوح برای ایجاد وحشت در میان سرمایهگذاران و ایجاد بحران ارزیای مشابه آنچه بانک مرکزی تاکنون ۲۵ میلیارد دلار از ذخایرش را برای جلوگیری از آن هزینه کرده، طراحی شدهاند. وزیر کشور، اقدامات اپوزیسیون را «تلاش برای ترور اقتصاد ملی» توصیف کرد.
تعداد اندک روزنامهنگاران مستقل باقیمانده در ترکیه نیز معتقدند که حزب CHP — که همواره پر از شکاف و اشتباهات سیاسی بوده — اینبار بحران را بهطرز شگفتآوری خوب مدیریت کرده است. یکی از این روزنامهنگاران، مراد یتکین، با اشاره به اینکه بازداشت اماماوغلو حتی در زادگاه اردوغان یعنی ریزه نیز معترضان را به خیابان کشاند، نوشت: «باد در حال تغییر جهت است.»
اردوغان از اوایل دهه ۲۰۱۰ بهسوی اقتدارگرایی رفت و از آن زمان، حزب عدالت و توسعه (AKP) که رهبری آن را برعهده دارد، دستگاه قضایی را به کنترل خود درآورد، دانشگاهها را مرعوب کرد و رسانههای جریان اصلی را بیخاصیت ساخت. بهعنوان مثال، در ۲۹ مارس که صدها هزار نفر در استانبول (طبق ادعای CHP، ۲.۲ میلیون نفر دست به اعتراض زدند، شبکه اصلی خبری ترکیه بهجای پوشش این تجمع بزرگ، درباره دستور پخت باقلوای فیلو برای تعطیلات عید برنامه پخش میکرد.
اردوغان معمولاً پیش از اتمام تحقیقات قضایی، نتایج آنها را فاش میکند. درباره پروندهای که او آن را شامل «رشوه، فساد و تروریسم» در شهرداریهای تحت کنترل CHP مینامد، گفته که «با پیشرفت این تحقیقات مشخص خواهد شد که چگونه بازوهای این سازمان جنایتکار مانند اختاپوس به شهرداریها چنگ انداختهاند.» او اعتراضات را شبیه جنبش ژاکوبینها توصیف کرده و در عین حال اشارهای به استفاده پلیس از گاز اشکآور، ماشین آبپاش و گلوله پلاستیکی نکرده است. او هشدار داده که «ترور خیابانی تلاشی است برای پوشاندن دزدیهایی» که به گفته او، مخالفان مرتکب آن شدهاند.
گستردگی و عمق اعتراضات نشاندهنده کاهش اعتبار اردوغان، حتی در میان حامیان سنتیاش شامل اسلامگرایان، ملیگرایان و صاحبان کسبوکارهای کوچک است. این اتفاق همچنین به ظهور آلترناتیوی واقعی در برابر حکومت خفقان اردوغان اشاره دارد.
سالها بود که CHP درگیر میراث کمال آتاتورک، بنیانگذار جمهوری ترکیه، بود — حزبی که با ملیگرایی ترکها، اقتصاد دولتی و سکولاریسم سختگیرانه تعریف میشد. مخالفان اخیر اردوغان از این حزب، یا آنقدر احساسات ملیگرایانه داشتند که نتوانند حمایت کردها (حدود ۱۸ درصد جمعیت) را جلب کنند، یا مانند کمال قلیچداراوغلو — بازنده انتخابات ۲۰۲۳ — از اقلیت علوی بودند که برخی اهل سنت ترکیه نسبت به آنها دید منفی دارند.
در مقابل، اماماوغلو فردی اهل سنت است با پیشینه حضور در بخش خصوصی — ویژگیهایی که برای هواداران اردوغان آرامشبخش است. او کاریزماتیک است، خوشسابقه و همدل با دغدغههای مردم (تهیه شیر رایگان برای کودکان فقیر، پاکسازی «شاخ طلایی» استانبول که زمانی بدبو و خطرناک بود و حالا محل بازی دلفینها شده است). او به پایگاه علوی و لیبرال اجتماعی که از قلیچداراوغلو به ارث برده، حمایت گستردهای از کردها را نیز افزوده است. چند روز پیش از بازداشتش، در نطقی پُرشور در منطقه کردنشین گفت: «کردها سنگبنای این کشور و ستون اصلی آن هستند.» ظهور کردها بهعنوان یک نیروی سیاسی، نقطه عطفی در برابر روایت قدیمی «ملت کاملاً ترک» است. من که در دهه ۹۰ در ترکیه خبرنگار بودم، یادم هست که مقامات CHP وجود کردها را انکار میکردند و آنها را «برادران ما در جنوبشرق» یا حتی بدتر، «ترکهای کوهستانی» مینامیدند.
از میان تمام ویژگیهایی که اماماوغلو در آغاز این حبس — که یا او را نابود میکند یا شکستناپذیر میسازد — به آن نیاز دارد، شاید مهمترینشان این باشد که او، برخلاف تمام رقبای اردوغان در ۲۵ سال گذشته، یک «برنده» ثابتشده است. در سال ۲۰۱۹، او بهعنوان شهردار استانبول انتخاب شد — شهری که از زمان شهرداری اردوغان در سال ۱۹۹۴ در اختیار AKP و احزاب پیشین آن بود. شورای عالی انتخابات ترکیه نتیجه را باطل کرد و رأیگیری مجدد برگزار شد، اما مردم خشمگین استانبول، او را با اختلاف رای بیشتری بازگرداندند. در انتخابات سال گذشته هم، او رقیب AKP را بهراحتی شکست داد. همانطور که یک ضربالمثل ترکی میگوید، «هرکس استانبول را ببرد، ترکیه را برده است»، این مورد ممکن است درباره امام اوغلو نیز صدق کند.اردوغان خودش بهترین مصداق آن است.
بهار ۱۹۹۷ که با اردوغان در بالکن یکی از خانههای تاریخی دوره عثمانی مصاحبه کردم، او شهرداری با چهرهای خندان، خوشسابقه و نزدیک به مردم بود. او درخت میکاشت، برای فقرا آب شرب بهداشتی تامین می کرد. از این نظر، او و اماماوغلو شباهت زیادی دارند و هر دو اهل منطقه دریای سیاهاند. در آن مصاحبه توتفرنگی خوردیم و به بسفر خیره شدیم. واژه «دموکراسی» بارها مطرح شد، هرچند اردوغان سال قبلتر گفته بود: «دموکراسی مثل ترامواست؛ تا جایی که بخواهیم با آن میرویم و بعد پیاده میشویم.»
اما دموکراسی در ترکیه ماه گذشته از ریل خارج شد. تصمیم اردوغان برای بازداشت رقیبش، برخلاف تجربه خود اوست. او نیز زمانی با حکم قضایی — این بار از سوی دستگاه قضایی شدیداً سکولار آن زمان — به قدرت رسید. جرمش در دسامبر ۱۹۹۷ خواندن شعری حماسی بود که دادگاهها آن را تحریک به شورش مذهبی تعبیر کردند. حکم شدید، از او اسطوره ای ساخت و مهارتش در استفاده از زبان دموکراسی، او را نماد آن چیزی کرد که متحدان ناتو، در جستجوی رژیمهای اسلامیِ بیخطر، «اسلام میانهرو» مینامیدند. سرکنسول آمریکا در استانبول برای دلجویی نزدش رفت و گفت این پرونده «اعتماد به دموکراسی ترکیه را تضعیف میکند.» اردوغان چهار ماه زندانی کشید و در سال ۲۰۰۲ نخستوزیر شد — سمتی که بعداً آن را لغو کرد و نظام ریاستی را پایه گذاری کرد که امروز خود آن را در اختیار دارد.
اردوغان قصد ندارد مطابق قانون اساسی در ۲۰۲۸، پس از پایان دوره دوم ریاستجمهوریاش، کنارهگیری کند. در این میان، عبدالله اوجالان، رهبر زندانی حزب کارگران کردستان ترکیه یا پ.ک.ک (PKK) نیز نقش مهمی در آینده بحران فعلی دارد. اردوغان برای ایجاد تغییرات قانون اساسی که اجازه حضور در دوره سوم ریاست جمهوریرا به او بدهد، به حمایت هواداران اوجالان در پارلمان نیاز دارد. پ.ک.ک نیز مایل است زیرا واحدهایش از سوی پهپادهای بایراکتار — ساخت داماد اردوغان — بمباران شدهاند، و ائتلافش با کردهای سوری نیز با نفوذ ترکیه بر دولت جدید دمشق در خطر افتاده است. به همین دلیل، اعلام اوجالان در ۲۷ فوریه برای خلع سلاح و انحلال PKK پس از ماهها مذاکره پنهانی، لحظه مهمی بود. دو روز بعد، فرماندهان PKK در شمال عراق اعلام آتشبس کردند.
توافق خوب برای کردها، شامل آزادی مشروط اوجالان و تدوین قانون اساسی جدیدی برای رسمیت دادن به حقوق فرهنگی و سیاسی آنها خواهد بود. اما عمبرین زمان — تحلیلگر برجسته مسائل کردها و خبرنگاری شجاع که تهدیدات اردوغان او را از ترکیه بیرون راند — معتقد است که وعدههای اردوغان به اوجالان (از طریق واسطهها) بیشتر در حد بهبود شرایط زندان و آزادی یک سیاستمدار سرشناس کرد است. با این حال، ملیگرایان کرد نیز در اعتراضات اخیر ساکت نماندهاند: یکی از رهبران پارلمانیشان بازداشت اماماوغلو را «لکهای سیاه» و «ضربهای به دموکراسی و عدالت» توصیف کرده است.
ضربات دیگری نیز در راه است. ممکن است اردوغان یکی از منصوبان حزبی را بهجای شهرداری استانبول بگمارد، همانطور که در شهرهایی با شهرداران کرد چنین کرده است. رسانههای دولتی، جزئیاتی از «تخلفات» ادعایی CHP را منتشر خواهند کرد و رهبران این حزب هشدار دادهاند که حکومت، شواهد ساختگی با استفاده از هوش مصنوعی خواهد ساخت.
در دوران ۲۵ ساله حکومت اردوغان، او سابقه زیادی در به راه انداختن چنین حملاتی دارد. او در سال ۲۰۱۶، پس از کودتای نافرجام بخشی از ارتش که طرفدار فتحالله گولن بودند، موجی از پاکسازی را در ارتش، دولت، دانشگاهها و رسانهها به راه انداخت. صدها هزار نفر — نه لزوماً همگی گولنیست — زندانی، اخراج یا تبعید شدند. باتوجه به اتهاماتی که دولت علیه CHP مطرح کرده، این حزب باید خود را برای جنگی تمامعیار آماده کند.
اسلام میانهرو را در ترکیه فراموش کنید. دموکراسی در ترکیه را نیز فراموش کنید. اردوغان مدتها پیش قاضیان و ژنرالهای سکولار را قلع و قمع کرد و اکنون نماینده ژئوپلیتیک، معاملهگر و قدرت مادامالعمر است. او همچون سلاطین عثمانی که ستایششان میکند — از جمله سلطان سلیم اول، که سهبرابر شدن قلمرو امپراتوری و نسلکشی علیه علویان به او نسبت داده میشود — نگاهی فراگیر تر دارد. ارتشش، دومین ارتش بزرگ ناتو، همزمان با کردها در دو سوی مرز سوریه میجنگد. هرگاه بخواهد، مرزها را میگشاید و مهاجران روانه اروپا میشوند؛ اگر پول کافی دریافت کند، دوباره مرزها را میبندد. برای پوتین گاز روسیه را به اروپا میرساند و همزمان پهپادهایی به زلنسکی میفروشد که سربازان پوتین را میکشند. ترامپ آنقدر دوستش دارد که تعرفه ترکیه را به ۱۰ درصد کاهش داد و گفت: «کاری کردی که در ۲۰۰۰ سال گذشته کسی نتوانست بکند؛ سوریه را گرفتی.» روسها به او لقب «چوب پنبه هر بشکه» دادهاند.
این بار، انتظار نداشته باشید سرکنسول آمریکا به شهرداری بیاید تا بازداشت یک دموکرات را محکوم کند. انتظار نداشته باشید کییر استارمر، نخست وزیر نگلیس از یک چپگرای همجناح که پیش از بازداشتش مدرک دانشگاهیاش را لغو کردند، تا برای ریاستجمهوری واجد شرایط نباشد، دفاع کند. در عوض، به استیو ویتکوف، فرستاده ویژه ترامپ به خاورمیانه، فکر کنید که با شوق گفت: «الان خبرهای خوب زیادی از ترکیه میرسد.» چون این دیگر دوره دهه نود نیست. این جنبش دموکراسیخواه ترکیه، در زندانها و خیابانها، تنها مانده است.
منبع: Unherd
نویسنده: کریستوفر دوبلاگ، مورخ و روزنامه نگار
نظر شما