پذیرش دیگری متفاوت، اصل اساسی در جوامع متمدن/مجید زارعی

سرویس کردستان- مجید زارعی؛ مشاور و نایب دبیر اتحادیه علمی روان شناسی و مشاوره در یادداشتی به چالش های دگرناپذیری پرداخته و پذیرش دیگری متفاوت را یکی از ضرورت های اساسی در جوامع متمدن دانسته است.

کردپرس/ در عصری که جوامع بیش از پیش به هم پیوند خورده‌اند، پرداختن به موضوع تنوع فرهنگی و چالش‌های ناشی از سیاست‌های همسان‌سازی و دگرناپذیری، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است. تلاش برای تحمیل یک الگوی فرهنگی یکسان بر جوامع گوناگون، نه تنها نادیده گرفتن غنای بی‌بدیل ناشی از تفاوت‌هاست، بلکه زمینه‌ساز تنش‌ها، تبعیض‌ها و از دست رفتن هویت‌های منحصربه‌فردی است که هر یک، بخشی از میراث بشری را تشکیل می‌دهند.

مسئله اصلی این است که سیاست‌های همسان‌سازی و دگرناپذیری، با انکار دیگری و تلاش برای یکدست‌سازی فرهنگی، در بلندمدت منجر به ایجاد شکاف‌های عمیق اجتماعی، بی‌اعتمادی و ناخشنودی در میان گروه‌های مختلف جامعه می‌شوند. این سیاست‌ها، که اغلب با انگیزه‌هایی چون حفظ وحدت ملی یا پیشرفت اجتماعی توجیه می‌شوند، در عمل به حذف و به حاشیه راندن فرهنگ‌ها و خرده‌فرهنگ‌های متفاوت می‌انجامند و مانع از شکوفایی استعدادها و ظرفیت‌های گوناگون جامعه می‌شوند.

در مقابل، پذیرش دیگری متفاوت، به عنوان یک اصل اساسی در ساختار یک جامعه متمدن، متنوع و هماهنگ، نه تنها امکان همزیستی مسالمت‌آمیز را فراهم می‌آورد، بلکه زمینه را برای تبادل فرهنگی، نوآوری و پیشرفت همه‌جانبه مهیا می‌کند. جامعه‌ای که در آن تفاوت‌ها به رسمیت شناخته شده و مورد احترام قرار می‌گیرند، قادر است از ظرفیت‌های گوناگون افراد و گروه‌ها بهره‌مند شود و به سوی توسعه پایدار و عادلانه گام بردارد.

بنابراین برای یکبار هم شده آگاهانه بدانیم و این واقعیت آشکار را بپذیریم که همسان‌سازی و نادیده گرفتن تفاوت‌های فرهنگی به ابعاد مختلفی از جمله هویت فردی و اجتماعی، اضطراب، احساس بی‌هویتی و تنش‌های اجتماعی می‌ انجامد. در واقع "سیاست دگرناپذیری" به "سیاست دگرزدایی" و تلفیق این دو، تصویری بسیار نگران‌کننده از وضعیتی است که در آن جامعه به سمت حذف و انکار "دیگری متفاوت" پیش می‌رود. این وضعیت می‌تواند پیامدهای جدی برای آزادی‌های فردی، انسجام اجتماعی و سلامت روان جامعه داشته باشد؛ که در ادامه به بررسی این ابعاد جهت روشن شدن این موضوع مهم با نگاهی علمی و روان شناختی می‌پردازیم:

۱. هویت فردی و جمعی

• تعریف هویت: نخست باید گفت، هویت انسانی به مجموعه‌ای از ویژگی‌ها، باورها، ارزش‌ها و تعلقات اجتماعی اشاره دارد که فرد را از دیگران متمایز می‌کند. هویت فرهنگی بخشی از هویت کلی فرد است و شامل زبان، آداب و رسوم، تاریخ و احساس تعلق به یک گروه اجتماعی می‌شود که باید با احترام آن را مورد پذیرش قرار داد. لاغیر انکار و حذف دیگری متفاوت و اهمال سیاست دگرزدایی می‌تواند منجر به قطبی‌سازی جامعه و ایجاد شکاف‌های عمیق بین گروه‌های مختلف شود. که بی تردید این شکاف‌ها می‌توانند هویت انسانی و تعاملات اجتماعی را مختل کرده و منجر به تنش و درگیری شوند.

• نقش تفاوت‌ها: حفظ تفاوت‌های فرهنگی به افراد کمک می‌کند تا احساس تعلق و هویت سازنده ای را تجربه کنند. اما همسان‌سازی فرهنگی می‌تواند باعث اختلال در این احساس خودآگاهی و هویت شود. افراد ممکن است با کاهش تنوع فرهنگی، احساس کنند که بخشی از هویت خود را از دست می‌دهند، که می‌تواند منجر به بی‌هویتی و سرخوردگی شود.

۲. اضطراب و افسردگی

• تعامل با فشارهای اجتماعی: همسان‌سازی فرهنگی می‌تواند فشارهای اجتماعی را افزایش دهد. افراد ممکن است احساس کنند که باید رفتارها و نگرش‌های خود را بر اساس هنجارهای به‌وجودآمده توسط اکثریت شکل دهند، که می‌تواند منجر به اضطراب و فشار روانی شود.

• تجربه بیگانگی: افرادی که هویت فرهنگی خاصی دارند، ممکن است احساس بیگانگی کنند اگر فرهنگ و سنت‌های آنها مورد سرکوب یا نادیده قرار گیرد. این بیگانگی می‌تواند به احساس تنهایی و افسردگی منجر شود. آن‌ها احساس می‌کنند که در فضای اجتماعی خود جایگاه ندارند و این موضوع می‌تواند عمیقاً بر سلامت ذهنی و عاطفی آنها تأثیر بگذارد.

۳. پدیده ناهماهنگی هویتی

• ایجاد تفرقه و نارضایتی: نادیده گرفتن تفاوت‌های فرهنگی می‌تواند باعث ناهماهنگی بین هویت فردی و اجتماعی شود. افرادی که به دلیل همسان‌سازی با فشار اجتماعی مواجه هستند، ممکن است به دنبال هویت حقیقی خود بگردند اما در این فرآیند ممکن است با نارضایتی و احساس ناکامی مواجه شوند.

• تعارضات درونی: این ناهماهنگی می‌تواند به توسعه تعارضات درونی منجر شود، جایی که فرد در تلاش است هویت فردی خود را با انتظارات فرهنگی و اجتماعی که به آن تحمیل شده است، تطبیق دهد. این تعارض درونی می‌تواند به به اختلالاتی هویتی، اضطراب و افسردگی منجر شود.

۴. تنش‌ها و تعارضات اجتماعی

• تحریک تنش‌ها: همسان‌سازی فرهنگی احتمالاً به ایجاد تنش‌های اجتماعی منجر می‌شود. اقلیت‌ها و گروه‌های با فرهنگ‌های مختلف ممکن است احساس کنند که ارزش‌ها و هویت آنها تحت فشار قرار دارد و این موضوع می‌تواند منجر به احساسات سرخوردگی، خشم و در برخی موارد، رفتارهای خشونت‌آمیز شود. گسترش دگرناپذیری بدون شک جامعه را به سوی «دگرزنی»، و «دگرکُشی» سوق می‌دهد. تاریخ جوامع مختلف یادآور این است که، گسترش دگرناپذیری، تمام گروهها، چه صاحب قدرت و چه فاقد قدرت را، به سوی نابودی خواهد کشاند.

• واکنش‌های گروهی: احساسات و تجربیات منفی ناشی از همسان‌سازی می‌تواند منجر به واکنش‌های گروهی شود که در آن افراد به گروه‌های خودی تمسک می‌جویند. این واکنش‌ها می‌توانند منجر به تشکیل گروه‌های هویت‌محور و قومی شوند که در آن افراد بیشتر خواستار حفظ فرهنگ، زبان و آداب خود هستند و ممکن است نسبت به دیگر گروه‌ها و فرهنگ‌ها خصومتی احساس کنند.

۵. تأثیرات منفی بر یادگیری و مشارکت اجتماعی

• رفتارهای اجتماعی: افراد تحت فشار همسان‌سازی فرهنگی ممکن است در رفتارهای اجتماعی خود دچار مشکل شوند. آنها ممکن است در محیط‌های اجتماعی احساس ناامنی کنند و از تعامل با دیگران پرهیز کنند، که بر روابط اجتماعی و مهارت‌های اجتماعی آنها تأثیر منفی می‌گذارد.

• یادگیری و خلاقیت: تنوع اجتماعی به درجات مختلف، کم و بیش در همه جوامع وجود دارد. برخی از فرهنگ ها همچون فرهنگ کوردستان دارای تنوع بسیار و برخی دیگر، تنوع کمتری دارند؛ منظور آنکه، در جامعه‌ای تنوع فرهنگی، زبانی و در جامعه‌ای دیگر تنوع دینی و در جامعه‌ای دیگر تنوع سبک‌های زندگی بیشتر است. هر کدام از ویژگی‌های یادشده به شکلی بالقوه، می تواند زمینه‌ساز سرمایه های بی همتای یک کشور باشد. چراکه تنوع فرهنگی به طرز قابل توجهی می‌تواند خلاقیت و یادگیری را تقویت کند و افرادی که در یک محیط همسان‌سازی‌یافته رشد می‌کنند، ممکن است توانایی کمتری در قبول و بروز خلاقیت داشته باشند، که منجر به کاهش نوآوری و همفکری در جامعه می‌شود. و در مقابل (حذف دیگری متفاوت) می‌تواند به کاهش تنوع فرهنگی و اجتماعی منجر شود. کوتاه سخن: تنوع، منبع خلاقیت، نوآوری و پویایی جامعه است و حذف آن می‌تواند به رکود و انحطاط منجر شود.

۶. خودکشی و خودآزاری

• خطرات جدی: در موارد شدید، احساس بی‌هویتی و سرخوردگی ناشی از نادیده گرفتن تفاوت‌های فرهنگی و عدم تعلق می‌تواند به بازتولید خشونت های فردی و جمعی و خودآزاری و حتی افکار خودکشی منجر شود. این افراد ممکن است به دلیل عدم احساس ارزش و تعلق در جامعه به اقدامات غیرمعمول روی آورند.

نتیجه‌گیری

در نهایت، بدانیم و آگاهانه بپذیریم که گسترش (سیاست دگرزدایی) در بلندمدت می تواند پیامدهای ناگوار روانی، اجتماعی تلخی را برای یک کشور و یک اجتماع ایجاد کند؛ چراکه در هرصورت گروه ها و اجتماعی که هدف این سیاست های ناخردمندانه هستند، واکنش نشان خواهند داد و آنان نیز به اجبار در دامن سیاست نامطلوب (دگرزدایی) خواهند افتاد. همسان‌سازی فرهنگی و نادیده گرفتن تفاوت‌های فرهنگی می‌تواند پیامدهای عمیق و گسترده‌ای بر روان انسان‌ها و جامعه‌های فرهنگی داشته باشد.

محکوم کردن سیاست‌های همسان‌سازی، هم‌شکلی و دگرناپذیری، و در مقابل، پذیرش دیگری متفاوت، نه یک انتخاب اخلاقی، بلکه یک ضرورت استراتژیک برای جوامع امروزی است. تلاش برای یکدست‌سازی فرهنگی، نه تنها محکوم به شکست است، بلکه با تحمیل هزینه‌های سنگین روانی، اجتماعی و اقتصادی، مانع از شکوفایی ظرفیت‌های بالقوه جامعه می‌شود.

جامعه‌ای که بر پایه همسان‌سازی بنا شده باشد، ناگزیر از دست دادن خلاقیت، نوآوری و پویایی خواهد بود. در چنین جامعه‌ای، صداهای مخالف خاموش شده، ایده‌های نو سرکوب می‌شوند و انگیزه برای مشارکت و پیشرفت در میان افراد کاهش می‌یابد. از سوی دیگر، جامعه‌ای که تنوع فرهنگی را به عنوان یک سرمایه ارزشمند می‌پذیرد و به تفاوت‌ها احترام می‌گذارد، می‌تواند از طیف گسترده‌ای از دیدگاه‌ها، تجربیات و مهارت‌ها بهره‌مند شود.

پذیرش دیگری متفاوت، به معنای به رسمیت شناختن حقوق و آزادی‌های همه افراد و گروه‌ها، صرف‌نظر از پیشینه فرهنگی، نژادی، زبانی یا مذهبی آن‌هاست. این پذیرش، مستلزم ایجاد فضایی است که در آن افراد بتوانند بدون ترس از تبعیض و تحقیر، هویت خود را ابراز کنند و در زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مشارکت فعال داشته باشند.

حرکت به سوی یک جامعه متمدن، متنوع و هماهنگ، نیازمند تغییر نگرش و رفتار در سطح فردی و اجتماعی است. این تغییر، مستلزم آموزش و آگاهی‌رسانی، ترویج گفت‌وگوی بین‌فرهنگی، حمایت از هنر و فرهنگ‌های گوناگون و ایجاد سازوکارهای قانونی و نهادی برای مقابله با تبعیض و نابرابری است.

در پایان، تأکید می‌کنم که ساختن یک جامعه متمدن، متنوع و هماهنگ، یک فرایند پیوسته و پویا است که نیازمند تلاش و تعهد همگانی است. با پذیرش دیگری متفاوت و احترام به تنوع فرهنگی، می‌توانیم جهانی عادلانه‌تر، صلح‌آمیزتر و شکوفاتر برای همه بسازیم. جهانی که در آن، هر فرد و هر فرهنگ، جایگاه ارزشمند خود را داشته باشد و بتواند در ساختن آینده‌ای بهتر برای بشریت سهیم باشد. این نه تنها یک آرمان والا، بلکه یک ضرورت اساسی برای بقا و پیشرفت جوامع در دنیای پیچیده و در حال تغییر امروز است.

بنابراین برای حفظ سلامت روانی جامعه و تقویت انسجام اجتماعی، ضروری است که به تنوع فرهنگی احترام گذاشته شود و از انحصار فرهنگی و یکسان سازی همگان جلوگیری شود. توانمندسازی افراد در شناخت و حفظ هویت‌های فرهنگی خاص خود و ایجاد فضایی برای گفت‌وگو و تبادل نظر می‌تواند راه‌حلی مؤثر برای مقابله با چالش‌های ناشی از همسان‌سازی باشد.  پذیرشو احترام به تفاوت‌های فرهنگی به عنوان یک ارزش اساسی، می‌تواند به کاهش تنش‌ها و افزایشانسجام اجتماعی کمک کند.

از یاد نبریم که جهان می تواند جای قشنگی برای زندگی باشد، اگر بتوانیم بر رذیلتی به نام (دگرناپذیری) و تنفر یا حذف دیگری متفاوت چیره شویم و فضیلتی به نام (دگرپذیری) پیشه کنیم و این مهم را نه یک تهدید، بلکه یک فرصت و یک سرمایه غنی فرهنگی ببینیم و آن را متناسب با روز و زمانه خود ارزیابی کنیم و یکبار برای همیشه دست از ندانم کاری و نادانی ها برداریم و آگاهانه تر و خردمندانه تر بیندیشیم.

ایجاد یک جامعه سالم و پویا نیازمند پذیرش و احترام به تنوع فرهنگی است. با اتخاذ رویکردهای فراگیر و عادلانه، می‌توان از پیامدهای منفی سیاست‌های دگرزدایی جلوگیری کرد و به سوی یک جامعه چند فرهنگی و هماهنگ حرکت کرد. /

کد خبر 2783187

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha