به گزارش کردپرس،با فروپاشی حکومت بشار اسد و آغاز دوره انتقالی، بحث درباره آینده ساختار حکمرانی سوریه به یکی از مهمترین موضوعات سیاسی کشور تبدیل شده است. مقامات دولت موقت دمشق و جریانهای نزدیک به هیئت تحریرالشام بر تمرکز قدرت تأکید دارند اما بسیاری از گروههای قومی، مذهبی و محلی از جمله کردها و دروزیها خواستار نظامی غیرمتمرکز هستند.
نیمقرن تمرکزگرایی
از دوران حافظ اسد در دهه ۱۹۷۰ تا سقوط بشار در ۲۰۲۴، سوریه تحت یک ساختار بهشدت متمرکز اداره شد. تمام تصمیمگیریهای سیاسی و اقتصادی در دمشق متمرکز بود و شوراهای محلی عملاً نقشی تشریفاتی داشتند. همین ساختار بسته، همراه با فساد و محرومیت مناطق، یکی از دلایل اصلی خیزش ۲۰۱۱ بود.
ریشههای تاریخی تمرکززدایی
تجربه تاریخی سوریه نشان میدهد تمرکززدایی ایدهای تازه نیست. قانون اساسی ۱۹۲۰ و حتی تقسیمات دوره قیمومت فرانسه نمونههایی از نظامهای محلی خودمختار بودند. در جریان جنگ داخلی اخیر نیز شوراهای محلی و بهویژه «اداره خودگردان شمال و شرق سوریه » نشان دادند که جوامع محلی توانایی اداره خود را دارند.
کردها در خط مقدم مطالبه
کردها که حدود ۱۵ درصد جمعیت سوریه را تشکیل میدهند، مهمترین حامیان تمرکززدایی هستند. تجربه بیش از یک دهه خودگردانی در شمال و شرق سوریه، الگویی از حکمرانی مشارکتی و چندقومیتی ارائه کرده است؛ از نظام ریاست مشترک زن و مرد گرفته تا آموزش به سه زبان کردی، عربی و سریانی. به باور نمایندگان کرد، چنین مدلی میتواند به سراسر سوریه تعمیم یابد و مانع بازتولید استبداد شود.
مطالبات اقلیتها و نگرانیها
پس از سقوط اسد، دروزیها و بخشهایی از جامعه علوی نیز خواستار خودمختاری محلی شدند؛ خواستهای که با موجی از ناامنی و نگرانی اقلیتها از قدرتگیری جریانهای اسلامگرا در دمشق پیوند خورده است. با این حال، مخالفان تمرکززدایی هشدار میدهند که این مسیر میتواند به تجزیه کشور دامن بزند.
فرصت برای یک چارچوب متوازن
مدافعان تمرکززدایی تأکید میکنند که واگذاری بخشی از اختیارات اداری، مالی و سیاسی به شوراهای منتخب محلی نه تنها وحدت ملی را تهدید نمیکند، بلکه میتواند زمینهساز پاسخگویی و توزیع عادلانه منابع شود. در این مدل، دولت مرکزی همچنان مسئول سیاست خارجی، دفاع ملی و مدیریت کلان اقتصادی باقی خواهد ماند.
نقش آمریکا و بازیگران منطقهای
ایالات متحده که روند لغو تحریمها علیه دمشق را آغاز کرده، اینک فرصتی برای تأثیرگذاری بر شکلگیری نظم جدید سوریه دارد. کارشناسان معتقدند واشنگتن باید تمرکززدایی را بهعنوان بخشی از راهبرد دیپلماتیک و تثبیتی خود دنبال کند. در مقابل، ترکیه با هرگونه ساختار غیرمتمرکز مخالف است؛ مخالفتی که بیشتر ناشی از نگرانی از گسترش الگوی خودگردانی کردها به داخل مرزهایش است.
پس از ۱۴ سال جنگ و فروپاشی نهادی، سوریه نیازمند مدلی تازه برای حکمرانی است. تمرکززدایی میتواند راهی برای بازتاب تنوع قومی و مذهبی کشور، کاهش خطر بازگشت اقتدارگرایی و تضمین ثبات بلندمدت باشد. پرسش اصلی این است که آیا نیروهای سیاسی دمشق آمادهاند از ترس جداییطلبی فراتر روند و تمرکززدایی را بهعنوان راهی برای بازسازی ملی بپذیرند یا خیر.
منبع: اندیشکده نیولاینز
نظر شما