«نگذار ببرندم شارو»؛ روایت نسل کشی کردها به قلم نویسنده ایلامی

سرویس ایلام - با «زارا امیدی» نویسنده رمان «نگذار ببرندم شارو» گفتگو کردم که در روزهای اخیر در نشر چشمه منتشر شده و راوی نسل کشی کردها در داستانی پر قدرت و چند لایه است.

کردپرس: رمان «نگذار ببرندم شارو» چه داستانی را روایت می‌کند؟ عنوانش آدم را کنجکاو می‌کند.

این اثر درباره مردی به نام شارو است؛ نقاشی منزوی که از فاجعه نسل‌کشی کردها جان سالم به در برده و اکنون در سوئد زندگی می‌کند. او با سیاه‌قلم‌هایش گذشته را بازسازی می‌کند. روزی دختری به نام آسکی با او روبه‌رو می‌شود و از او می‌پرسد چرا تصویر پدرش در آثار او دیده می‌شود. این مواجهه، آغاز سفری پیچیده در دل خاطرات و جستجوی هویت است. روایت رمان در دو مسیر موازی پیش می‌رود: یکی در ذهن شارو و دیگری در کنجکاوی آسکی. در پایان، مخاطب با حقایقی روبه‌رو می‌شود که مفاهیمی چون عدالت، گناه و انتقام را به چالش می‌کشد.

کردپرس: چطور وارد دنیای نویسندگی شدی؟ اولین اثر منتشرشده‌ات چه بود؟ 

نخستین رمانم «شاه‌پری» بود که در سال ۱۳۹۸ توسط انتشارات ققنوس منتشر شد. داستان دختری به همین نام که در ایلام و بغداد با ماجراهایی پیچیده روبه‌رو می‌شود. دایی‌اش که قاچاقچی اسلحه است، مسیر زندگی‌اش را تغییر می‌دهد. بعد از آن، رمان کردی «هووز ملاکه‌ت» را نوشتم؛ داستان مردی فریب‌کار در فضایی خیالی که با سوءاستفاده از باورهای مردم، آن‌ها را به دنبال خود می‌کشاند. این اثر به لهجه کردی ایلامی نوشته شده و در کتاب سال استان مورد تقدیر قرار گرفت. سپس به «نگذار ببرندم شارو» رسیدم.

کردپرس: منبع الهام داستان‌هایت از کجاست؟ 

برای من، دغدغه‌ها نقطۀ شروع‌اند. وقتی موضوعی ذهنم را مشغول کند، درباره‌اش تحقیق می‌کنم، منابع می‌خوانم و بعد شخصیت‌ها و موقعیت‌ها را خلق می‌کنم. مثل همین رمان اخیر که برایش چندین مقاله و کتاب مطالعه کردم تا بتوانم فضای دقیق و قابل‌باوری بسازم.

کردپرس: چرا نسل‌کشی؟ چرا نقاش؟

ادبیات و هنر می‌توانند روایتگر دردهای فراموش‌شده باشند. نسل‌کشی، فاجعه‌ای است که نباید در سکوت بماند. انتخاب یک نقاش به‌عنوان شخصیت اصلی، به من این امکان را داد که از طریق هنر، گذشته را بازآفرینی کنم. شارو با آثارش، تاریخ را زنده نگه می‌دارد و این همان کاری‌ست که هنر در برابر فراموشی انجام می‌دهد.

کردپرس: نوشتن به دو زبان، کردی و فارسی، چه چالش‌هایی دارد؟ 

بزرگ‌ترین مانع، نبود آموزش رسمی زبان مادری‌مان است. بچه‌ها ممکن است کردی صحبت کنند، اما خواندن و نوشتن آن را بلد نباشند. رسانه‌ها هم نقش مهمی دارند؛ مثلاً در شبکه استانی ما برنامه کودک کردی وجود ندارد. این کمبودها باعث شده مخاطب نوشتاری کردی محدود باشد. با این حال، من همچنان به نوشتن به زبان مادری ادامه می‌دهم. در آثار فارسی‌ام هم شخصیت‌های کرد حضور دارند. زبان برای نویسنده ابزار انتقال است، اما کردی برای من چیزی فراتر از ابزار است؛ بخشی از هویت و فرهنگم.

کردپرس: اگر مجبور بودی فقط با یک زبان بنویسی، کدام را انتخاب می‌کردی؟

بی‌تردید کردی. چون با نوشتن به این زبان، به حفظ و پویایی آن کمک می‌کنم. از بین رفتن یک زبان یعنی از دست رفتن یک جهان، یک فرهنگ، یک تاریخ. اما در عمل، از هر زبانی که بلد باشم برای نوشتن استفاده می‌کنم.

کردپرس: آیا از آثار خاصی برای نوشتن این رمان تأثیر گرفتی؟

نه، بیشتر به منابع مستند رجوع کردم و با تکیه بر حس شخصی‌ام نوشتم. هدفم این بود که روایت رسمی و آماری را به زبان ادبیات منتقل کنم. نسل‌کشی و فجایع مشابه، تأثیر عمیقی بر روان انسان‌ها دارند و هنر می‌تواند آن زخم‌ها را فریاد بزند.

کردپرس: شخصیت‌های داستان واقعی‌اند یا ساخته ذهن نویسنده؟

شخصیت‌ها تخیلی‌اند، اما الهام‌گرفته از واقعیت‌اند. افرادی هستند که از گورهای دسته‌جمعی گریخته‌اند یا شاهد دفن عزیزانشان بوده‌اند. فضای داستان و اتفاقاتش ریشه در واقعیت دارند، اما زندگی شارو و جزئیاتش ساخته ذهن من است.

کردپرس: در آثار آینده‌ات هم به مسائل مربوط به کردها خواهی پرداخت؟

موضوعات انسانی مرز ندارند. اینکه شخصیت‌ها کرد باشند، به‌معنای محدود بودن اثر به یک قوم نیست. من فعلاً به روایت واقعیت‌های انسانی در بسترهای خاص علاقه‌مندم، اما خودم را به هیچ موضوعی محدود نمی‌کنم.

کردپرس: فکر می‌کنی این رمان چه تأثیری بر خواننده خواهد داشت؟

امیدوارم مخاطب بعد از خواندن این کتاب، نگاه تازه‌ای به قدرت هنر در بازنمایی حقیقت پیدا کند. نسل‌کشی کردستان و اثراتش بر بازماندگان، برایش ملموس‌تر شود و قصه شارو در ذهنش ادامه پیدا کند.

کردپرس: نوشتن چنین موضوعی برایت دشوار نبود؟

بسیار سخت بود. تلاش کردم به واقعیت وفادار بمانم و در عین حال احساساتم را در متن جاری کنم. هر بار که کتاب را مرور می‌کردم، بغضی در گلویم شکل می‌گرفت. یکی از خوانندگان نوشته بود هنگام خواندن بعضی صفحات گریه کرده و با اضطراب ادامه داده تا ببیند چه می‌شود. این یعنی رمان توانسته حس و پیامش را منتقل کند.

کردپرس: اگر قرار باشد یکی از رمان‌هایت اقتباس سینمایی شود، کدام را انتخاب می‌کنی؟ چرا؟ 

بی‌درنگ «نگذار ببرندم شارو». چون این رمان هم ظرفیت بصری بالایی دارد، هم بار دراماتیک قوی. شخصیت شارو با آن گذشته تلخ و تابلوهایی که روایتگر تاریخ‌اند، می‌تواند در قاب تصویر تأثیرگذار باشد. فضای سوئد، خاطرات نسل‌کشی، جستجوی هویت توسط آسکی—all این‌ها عناصر سینمایی قدرتمندی هستند. اگر کارگردانی با نگاه انسانی و هنری سراغ این داستان برود، می‌تواند فیلمی بسازد که هم مخاطب را تکان دهد، هم تاریخ را زنده کند.

کردپرس: تا حالا در مسیر نوشتن با سانسور یا محدودیت‌های نشر روبه‌رو شده‌ای؟ چطور با آن برخورد کرده‌ای؟

بله، مثل بسیاری از نویسندگان، من هم تجربه‌اش را داشته‌ام. گاهی موضوعاتی که به آن‌ها پرداخته‌ام حساس تلقی شده‌اند، یا بعضی واژه‌ها و توصیف‌ها نیاز به بازنگری داشته‌اند. در چنین مواقعی سعی کرده‌ام با حفظ روح اثر، راهی برای عبور از سدها پیدا کنم. گاهی با تغییر لحن یا استفاده از استعاره، گاهی با حذف بخش‌هایی که می‌دانم مخاطب هوشمند خودش جای خالی‌شان را پر می‌کند. نوشتن در چنین فضایی تمرین خلاقیت است؛ باید بلد باشی چطور حرفت را بزنی، حتی اگر مستقیم گفتنش ممکن نباشد.

کد خبر 2788853

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha