صادق توکلیمهر در این باره به کردپرس افزود: همچنان که مستحضرید از ابتدای این دوره از شورا، صدها پیشنهاد و تذکر منطبق با اسناد و مستندات از سوی اینجانب و سایر اعضای محترم مطرح شده است (البته اینکه، دورههای قبل هم مراتب بر همین روال بوده یا نه اطلاعی ندارم) هریک با شیوهای خواستار اجرای برنامهها، سلایق و بیان دغدغهها و ایدهها با عینک دید خودمان بودهایم. یکی ظرفیت رودخانه داخل شهر را یادآوری میکند، یکی خواهان مترو، یکی کمربند سبز، دیگری ساختمانهای اداری شهرداری، یکی هویت شهر، یکی ممیزی املاک، آن یکی ساماندهی نیروی انسانی، یکی دیگر ساماندهی سازههای تبلیغاتی، یکی چارهاندیشی ترافیک، عزیزی نهضت آسفالت، محترمی سرویسدهی به اماکن مذهبی و فرهنگی، و دوستی ایمنسازی پارکها و یکی سرپوشیده کردن کانالها، آن دیگری برگرداندن فضای شهر به ۱۰۰ سال پیش، یکی برکشیدن والیبال حتی به قیمت سقوط همه آنچه داریم، یکی کنترل سگهای ولگرد، یکی اجرای کلان پروژه و یکی خرده پروژه، یکی خواهان بخشش سهم شهرداری از محل تفکیک شرکتهای تعاونی، یکی ساماندهی مشاغل مزاحم و یکی دریافت زمین برای آن ساماندهی، یکی تابلوهای سطح شهر و یکی یارانه به اتوبوس و یکی و یکی و یکی که با توجه به حجم گسترده وظایف شهرداری و نیازهای گسترده و تلنبار شده شهر ارومیه، مجال ذکر همه آنها نیست.
او ادامه داد: اما تا بحال پرسیدهایم که آیا طرح این مصادیق بیشمار بدین شکل چاره کار است؟ آیا شهر به یکباره به چنین مشکلاتی مبتلا شده؟ آیا ارومیه متناسب شهرهای مشابه سطح کشور از مزایا و الطاف دولتهای متفاوت بهرهمند بوده و شده است؟ آیا نمایندگان منتخب ما در طی ادوار بر سر منافع شهر متفقالقول بودهاند و منافع عمومی را بر منافع فردی ارجح داشتهاند؟ تاثیر گذشتگان بر حال روز ارومیه چند درصد است؟ آیا ما هنوز با زبان و ذهنیت گذشتگانی که حضور ندارند، طی طریق نمیکنیم؟ آیا بموقع تصمیم گرفتن و عمل کردن چقدر میتوانست کار در آینده را راحت کند؟عکس این مسئله نیز میتواند محل بحث و تامل باشد.
توکلی مهر بیان کرد: نوع کارکرد گذشتگان و خط و مشیهای ترسیمی احیاناً غلط یا تاریخگذشتهی گذشتگان با در نظر داشتن شرایط سخت کلی حاکم، چند درصد می تواند کار کردن و رسیدن به توسعه را سخت کند؟ آیا صرفاً طرح مشکلات و نواقص، وظیفه شوراست؟ یا اینکه نه، همان اندازه که در خصوص بیان مشکلات احساس وظیفه میکنیم باید همان اندازه برای افزایش درآمدهای شهرداری دغدغه داشته باشیم و توازن در درآمد و هزینه را نادیده نگیریم؟
عضو شورای شهر تصریح کرد: در این بین اینجانب چاره کار را نه مواضع عوامفریبانه و دست کم گرفتن سطح شعور مردم فهیم، بلکه رجوع به گفتگوی شورایی و عمل براساس شور و مشارکت عمومی و مسئولیتپذیری در قبال کل شهر و کل شهروندان و داشتن نگاه عدالت محور و توسعه متوازن بدون سیاسیکاری و بدون تأثیرپذیری از جریانهای رانتی و منفعتطلب برای شهر میبینم و تجویز میکنم که زیرساخت آن با وجود یک شورای باتجربه و از طرفی نواندیش، جوان و داشتن یک شهردار با سواد و متعهد مهیا است.
او افزود: به نظر خلاء نبود اراده برای ترسیم مسیری نو با ذهنیتی دگرپذیر و توسعهگرا هویداست. چنانچه اگر در طی چند دهه با شیوههای مرسوم مدیریتی و اجرایی و اقدامات انجام گرفته خود، نتوانسته باشیم بابی برای خدمات و رفاه و رضایتمندی مردم باز کنیم حداقل مجاز به برهم زدن آرامش روانی آنان هم نیستیم.
سیاستزدگی و تأثیرگذاری سیاستمداران و مدیران دولتی فعال و ادوار بر شورا
توکلی مهر ادامه داد: واقعیت این است که همهی اقدامات شورای شهر از ابتدای فعالیت شواری ششم ضمن تجربه کردن بحرانهای جدی، به تصویب لوایح تقدیمی شهرداری ختم شده و بیشتر جلسات شورای شهر برای این امر و صحبتهای بدون خروجی و خارج دستور و گاها خارج موضوع مطروحه تشکیل شده است. این بیانگر یک واقعیت تلخ است. واقعیتی که متأسفانه شورای شهر را دچار روزمرگی کرده و در این بازه زمانی نه اقدامی شاخص صورت پذیرفته و نه فکر تازهای به این شورا تزریق شده است.
عضو شورای شهر اظهار کرد: برخی از دلایل این رخوت و انفعالی که دامنگیر شورای شهر شده است، به ساختارهای کلان مدیریتی وابسته است و برخی هم به فقدان منابع مالی و صد البته خودمان هم در این وضعیت بیتقصیر نیستیم و معمولاً به جهت عدم اعتمادسازی و عدم صداقت با یکدیگر هیچگاه به درک و تعریف الویتهای مشترک از موضوعات نرسیدیم. حتی شاید جای گفتمان توسعهمحوری و اجرای وظایف نظارتی با توهین، تخریب، سنگاندازی در مسیر برنامههای پیشنهادی یکدیگر عوض گردیده و عملاً سنگ مردم و پرسنل و توسعه به سینه زدن به شعاری برای روتوش ناکارآمدی نگاه و خواست حاکم بر جایگاه محل استقرار ما بدل گردیده است.
او تاکید کرد: مطابق قانون اساسی، هدف از تشکیل شوراها، شرکت دادن مردم در اداره امور محلی است. به موجب قانون اساسی مردم از طریق شوراها و با انتخاب نمایندگان خود مسائل و مشکلات محلی خود را حل وفصل میکنند. مطابق آنچه در اصل هفتم قانون اساسی مطرح بود، شوراها به نحوی حکومتهای محلی هستند، ولی وقتی به فصل هفتم میرسیم، میبینیم که وظیفه شوراها همکاری با دولت و هماهنگی با دستگاههای ذیربط است. فلذا ساختار قانونی شورا را از نهادی که نماد و نمود تقسیم قدرت و پخش آن در سطح جامعه است به نهادی پوششی و سپری در برابر نهادهای اجرایی تبدیل کرده است.
توکلی مهر گفت: در حال حاضر این واقعیت قابل اثبات است که سیاستزدگی و تأثیرگذاری سیاستمداران و مدیران دولتی فعال و ادوار بر شورا یکی از عوامل اصلی ضعف و خارج شدن شورا از ریل اصلی است که موجب میشود تصمیمگیری در غیاب عقلانیت و براساس منافع مقطعی و محدود اشخاص و تیمها اتخاذ شود. متأسفانه هر عضو شورا و هر نمایندهای هم میتواند دلایل خودخواهانه را در پشت اهداف نجیب و ایدهآل پنهان کند، اما خوشبختانه مردم آگاه به بازیها و سناریوهای انتخاباتی هستند و مثل آب خوردن پی به مقاصد ما و منافع پنهان و آشکار افراد و جریانها میبرند و این زمینهساز نارضایتی آنها و عصبانیت از نمایشها و موانع آگاه شدن مردم به واقعیت ها میشود که اگر راهی برای ابراز این نارضایتی موجود نباشد و همواره دنبال توجیه و مبرا بودن مسئولین و منتخبین باشیم، میتواند منجر به اهریمن ساختن شهروندان شود و در بلندمدت، سرمایه اجتماعی نهاد شورا به طور اخص و همچنین سرمایه اجتماعی نظام تنزل پیدا کند. لذا ما اعضای شورا در مقابل شهروندانی قرار میگیریم که نماینده آنها هستیم و آنچه قرار بوده منجر به مردمیتر شدن حکومت و در نتیجه، تقویت پایههای مردمسالاری شود به عکس آن تبدیل میشود.
چالش افتادن شورای شهر در سیکل باطل برنامه در برنامه، دستور در دستور و مصوبه در مصوبه
او تصریح کرد: البته اینها مسائل پیچیدهایست که فراتر از شهر و مربوط به کل ساختار حکمرانی است. حقیقتا نمیخواهم در مورد ساختارهای اساسی حکومت صحبت کنم. بلکه در مورد کارکردهای مشترکی صحبت میکنم که هر یک از ما باید ایفا کنیم. با این حال، باید بپذیریم که چیزی در نحوه مدیریت ما در شورا وجود دارد، که وضعیت را بدتر میکند. هر یک از ما بارها برای دیدن آقای شهردار به شهرداری رفتهایم و تماس تلفنی برقرار میکنیم معمولاً در چنین مواقعی، پیگیر منافعی خاص هستیم و برای آن چانهزنی میکنیم و به عبارتی نبرد میکنیم. واضح است که همه ما در برخی زمینهها منافع و علایق خاصی داریم. اما واقعیت این است که با هر بار رفتن به شهرداری مرکزی، میخی بر تابوت شورای شهر میزنیم. چرا که ما ناخواسته و یا خودخواسته عضوی از یک ساختار معیوب میشویم. ما درگیر یک بازی دو سر باخت میشویم، از یک طرف بلیطهای نظارتی خود را برای منافعی خاص خرج میکنیم و از طرفی دیگر منافع عموم شهروندان را فراموش میکنیم. پس تنها در صورتی میتوانیم پیروز شویم که بر سر منافع عموم شهروندان نبرد کنیم و آن زمانی خواهد بود که شهروندان برای مشارکت در مدیریت شهری تجهیزات لازم را داشته باشند و نباید فراموش کنیم که قرار است ما این تجهیزات را برای شهروندان فراهم کنیم و این اعتماد را در آنها ایجاد کنیم که برای منافع آنها در تلاشیم، نه حفظ منافع و آینده سیاسی خود و تیم خود.
او با اشاره به اینکه چالش دیگری که شورا با آن مواجه است، گفت: این چالش افتادن در سیکل باطل برنامه در برنامه، دستور در دستور و مصوبه در مصوبه، طرح خواسته براساس مواضع از پیش تعین شده و نه براساس مصلحت و منافع شهر است. برنامههایی که منابع مالی ندارد. دستوراتی که مخاطبی نامشخص دارد و مصوباتی که امکان عملیاتی شدن را ندارند. خواستههایی که حافظ منافع قشری خاص بدون دستاورد عمومی است. این اجزاء را چنان بزرگ کردهایم که از کل دور شدهایم. مسئله این است، زمانی که اجزا از کل بزرگتر شوند، کل شروع به نابود شدن میکند، همچنان که اکنون کل مدیریت شهری تابع برخی از بخشهای شهر است.
او افزود: ما در شورای شهر ادعاهایی را مطرح میکنیم و برای برتری آن ادعا مسابقه فریاد زدن راه میاندازیم. اما این مسابقه ما را از کل دور میکند. میدانید کل چیست؟ کل همان منافع مشترک و جمعی است. همان آینده و سرنوشت تکتک فرزندان ماست. این خطر وجود دارد که چاهی را که برای رقیب میکَنیم شاید خودمان یا فرزندان ما در آن گرفتار شوند و آنگاه نیز چنان دیر شده باشد که صدها عاقل را یارای حل آن مشکل در کف نباشد.
توکلی مهر با تاکید بر اینکه همهی ما در یک جغرافیای مشترک و مسئولیتها و کارکردهای مشترک سهیم هستیم و حفظ منافع عمومی چاره کار است، گفت: شهر یک پیکره واحد است و جامعه نیز یک ارگانیسم زنده. با ذهنیت و رویکرد فعلی، ما به دست خودمان این بدن و پیکر واحد را سلاخی میکنیم و تصور میکنیم منافع بلندمدت ما علیرغم نادیده گرفتن، حذف، انکار و کنار زدن قسمتی از جامعه تأمین و تضمین خواهد شد. انگار با جامعه در یک ستیز هستیم و بر سر تقسیم منافع و غنایم رقابت میکنیم.
او اضافه کرد: شاید چالش کمبود یا نبود منابع مالی در مدیریت شهری دست ما را از برخی اقدامات کوتاه کرده است – هرچند معتقدم چالش مالی در مدیریت شهری بیشتر چالشی ساختاری است و خوشبختانه اعمال تغییر و اصلاح در ساختارهای قابل نقد سابق تا حدی مدیریت منابع و هدررفت آن را محقق کرده، ولی روشن کردن افکار و دیدگاهها و تعیین چشماندازهای روشن و اولویتهای مشخص با حفظ احترام و رعایت قوانین حاکم که جزو وظایف ذاتی ما است نیاز به منابع مالی ندارد. پس اگر توان این را داشته باشیم که استراتژی جامعی برای توسعه شهر ارومیه داشته باشیم مردم هم به آینده شهر امیدوار خواهند شد.
تاکید بر شفافیت، پاسخگویی و مسئولیتپذیری، افزایش مشارکت و حمایتهای مردمی
توکلی مهر گفت: استراتژیای که مبتنی بر اتخاذ الگوی مطلوب حکمرانی کارآمد شهری، مبتنی بر شفافیت، پاسخگویی و مسئولیتپذیری، افزایش مشارکت و حمایتهای مردمی، بهرهگیری از کسب و کارهای کوچک اقتصاد محلی، تأکید بر سرمایهگذاری مولد و ... باشد، یقینا میتواند راهگشای برخی از این چالشها باشد. در چشمانداز برای شهرمان، باید انگشت را روی اشتراکات و منافع مشترک بگذاریم، همه مردم را در تصمیمسازیهای خود ببینیم و قبول کنیم و از تبدیل اختلاف سلیقه به بحران و تقابل، پیشگیری کنیم. اینها تنها راهبرد و استراتژی نیستند بلکه بیانگر فلسفه و ارزش ما هستند. اخلاق مدنی حکم میکند که کار شورا، مبتنی بر پشتوانه دانش، مطالعات، عقلانیت و بدور از سلیقهگرایی و منفعتطلبی شخص و کاری جمعی به حساب آید و اقدامات شورا سمت و سوی فردی و برای تضمین منافع افراد به خود نگیرد.
او در پایان بیان کرد:هرچند وجود افکار متفاوت تا جایی که در چارچوب قانون و اخلاق و مصالح مردمی باشد میتواند نظارتها را دقیقتر نماید. لیک اگر ما به این اخلاق پایبند نباشیم و عمل نکنیم، شهر در معرض خطر پذیرفتن ویژگیهای یک جامعه محصور قرار می گیرد. یعنی مکانی که به جای فرصت، با انحصار و خودمحوری تعریف میشود و این مشکلی بزرگ برای جامعه و شهروندان آن محسوب میگردد.
نظر شما