به گزارش کردپرس، یک قرن پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی و شکلگیری دولتهای ملی جدید در خاورمیانه، مسئلهی کردها در سوریه همچنان حلنشده باقی مانده است. توافق اخیر میان نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) و دولت جدید دمشق، اگرچه گامی مهم تلقی میشود، اما گذشتهی پرتنش، واقعیتهای پیچیده میدانی و تناقضهای منطقهای، سایهی تردید بر آیندهی این توافق انداختهاند.
فرصتهایی از دل بحران: از قاسیون تا کوبانی
در ۳۰ مه ۱۹۴۵، در میانهی گلولهباران دمشق از سوی نیروهای فرانسوی، شایعهای در محله کردهای پایتخت پیچید: دولت سقوط کرده و رئیسجمهور شکری القوتلی گریخته است. گروهی از جوانان کرد سلاح برداشتند و حتی پرچم سهرنگ کردها را نیز بر افراشتند که نمادی از رؤیای دیرینهی استقلال بود که از تجربههای ناکام سلیمانیه و استانبول الهام گرفته بود.
واکنش دولت اما سریع و نمادین بود: جمیل مردم بیگ، وزیر خارجهی وقت، خود را به میان جمعیت رساند، کردها را «فرزندان پرافتخار صلاحالدین» خواند و با یادآوری میراث تاریخی، موقتاً از بروز درگیری جلوگیری کرد. با این حال، مسئله کردها هرگز از دستورکار تاریخ سوریه خارج نشد.
در سال ۲۰۱۱، با آغاز اعتراضات علیه بشار اسد، جوانان کرد بار دیگر پرچمهای خود را برافراشتند. اما این بار، دولت نه با دلجویی، که با سرکوب پاسخ داد. نتیجه، شکلگیری ساختارهای دفاعی و سپس سیاسی مستقل در شمال سوریه بود: تولد نیروهای دموکراتیک سوریه و پروژهی خودگردانی کردها در منطقهای موسوم به «روژآوا».
توافق شکننده در سایه خیزش
پنج ماه پس از سرنگونی حکومت بشار اسد در دسامبر ۲۰۲۴، احمد الشرع، رئیسجمهور موقت که خود از چهرههای میانهرو جدید است، راهی متفاوت از اسلاف خود در پیش گرفت. در ۱۰ مارس ۲۰۲۵، توافقنامهای میان او و مظلوم عبدی، فرمانده SDF امضا شد.
بر اساس این توافق، نیروهای SDF در ارتش جدید سوریه ادغام میشوند، منابع نفتی تحت کنترل کردها به دولت بازمیگردد، و در مقابل، دمشق متعهد میشود درآمد نفتی را برای توسعه مناطق کردنشین تخصیص دهد.
با این حال، این توافق بیش از آنکه نقطهی پایان باشد، نقطهی شروع یک روند مبهم و دشوار است. ریشههای مسئله کردها، فراتر از ساختار نظامی یا اقتصادی، در تاریخ انکار، سرکوب و بیاعتمادی عمیقتری نهفتهاند.
سیاستِ حذف: از کمربند عربی تا ممنوعیت زبان کردی
دولت تحت رهبری حزب بعث از دهه ۱۹۶۰ با اجرای سیاستهایی نظیر «کمربند عربی» تلاش کرد بافت جمعیتی شمال سوریه را تغییر دهد و ارتباط جغرافیایی کردهای سوریه با کردهای ترکیه و عراق را قطع کند. همزمان، صدها هزار کرد از حق شهروندی محروم شده و به حاشیه رانده شدند. زبان کردی در رسانهها، مدارس و حتی در معابر عمومی ممنوع بود.
این سیاستها، نه تنها یکپارچگی سوریه را تضمین نکرد، بلکه بذر بیگانگی سیاسی را در میان نسلهای جوان کُرد کاشت. آنان، تحت تأثیر جنبشهای کردی در ترکیه و عراق، از دهه ۹۰ به بعد به سوی مفاهیمی چون فدرالیسم، دموکراسی چندقومیتی و خودگردانی گرایش یافتند.
تجربهی منطقه تحت کنترل کردهای سوریه: آزمایشگاه حکمرانی دموکراتیک؟
در پی بوجود آمدن خلا قدرت ناشی از جنگ داخلی، کردهای سوریه موفق شدند سه کانتون جزیره، کوبانی و عفرین را از کنترل حکومت خارج و با الهام از اندیشههای عبدالله اوجالان، رهبر زندانی پ.ک.ک ساختاری خودگردان با محوریت دموکراسی مستقیم، برابری جنسیتی و همزیستی اقوام ایجاد کنند. این ساختار، در سال ۲۰۱۶ تحت عنوان «اداره خودگردان شمال و شرق سوریه» تثبیت شد.
با وجود اتهام تجزیهطلبی به کردهای سوریه، نیروهای کرد بارها تأکید کردهاند که هدفشان استقلال نیست، بلکه خواهان بازتعریف ملت سوریه بهعنوان جامعهای غیرمتمرکز، دموکراتیک و چندقومیتی هستند.
آیندهای نامطمئن و حیران محصور در سیاست های دمشق، آنکارا و واشنگتن
فراخوان عبدالله اوجالان در فوریه ۲۰۲۵ برای پایان جنگ و آغاز فصلی نو در خاورمیانه، بازتابی از این واقعیت است که راهحل مسئله کردها صرفاً نظامی نیست. اما موانع در مسیر صلح بسیارند: از سیاست سرکوبگرای دولت ترکیه علیه جنبش کردی، تا تردید دمشق در واگذاری اختیارات واقعی، و موضع دوگانه آمریکا که میان منافع امنیتی و ژئوپلیتیکی خود در نوسان است.
در چنین شرایطی، آینده پروژه خودگردانی در هالهای از ابهام قرار دارد. فقدان تضمینهای حقوقی، غیاب اجماع سیاسی در داخل سوریه، و تهدید دائمی از سوی همسایگان، همگی نشان میدهند که توافق اخیر، بیش از آنکه پایانی بر بحران باشد، مقدمهی مرحلهای نو از کشمکش است.
جمعبندی: آیا تاریخ تکرار میشود ؟
مسئله کردها در سوریه، تنها یک «مسئله قومی» نیست؛ بلکه آزمونی برای بازاندیشی مفهوم دولت-ملت در خاورمیانه است. اگر نخبگان عرب سوریه، دولت ترکیه، و قدرتهای جهانی همچنان بر مدار انکار، سرکوب یا بازیهای ژئوپلیتیکی بچرخند، تجربه کردهای سوریه نیز چون بسیاری از تجربههای پیشین، در تاریخ فراموش خواهد شد.
اما اگر راهی برای پذیرش تفاوت، تمرکززدایی و مشارکت واقعی باز شود، شاید سوریه بتواند نمونهای متفاوت از همزیستی در این منطقه بحرانزده ارائه کند.
منبع: مجله نیولاینز
نظر شما