کردپرس
حزب حیات آزاد کردستان (پژاک)، شاخهای از حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) در ایران و کردستان ایران بهشمار میرود که در ۴ آوریل ۲۰۰۴ تأسیس شده است. این حزب دارای شاخه نظامی مخصوص بهخود است که با نام «یگانهای کردستان ایران» در چندین منطقه از کردستان ایران و قندیل فعال است.
از سال ۲۰۰۴ تاکنون چندین بار نیروهای ایرانی و نیروهای پژاک با یکدیگر درگیر شدهاند که در جریان آن هر دو طرف متحمل تلفات جانی شدهاند. در تابستان ۲۰۱۱ ارتش ایران با پشتیبانی توپخانه و هلیکوپترهای نظامی، عملیاتی گسترده علیه قندیل آغاز کرد و چندین روستا و منطقه در اقلیم کردستان بمباران و سوزانده شد. این عملیات تا تاریخ ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۱ ادامه یافت که در آن تاریخ هر دو طرف اعلام آتشبس کردند. پس از آن هم چندین بار درگیریهای پراکنده و کوچکی میان پژاک و نیروهای ایرانی رخ داد.
در حال حاضر پژاک توسط دو نفر با ریاست مشترک (امیر کریمی – پیمان ویان) رهبری میشود. پژاک یکی از اعضای «جامعهی کردستان آزاد» (ک.ج.ک) است که علاوه بر این حزب، احزاب و سازمانهای دیگر کرد نیز در آن عضویت دارند و عبدالله اوجالان، رهبر پ.ک.ک، را بهعنوان مرجع فکری و سیاسی خود میشناسند.
پس از فروپاشی روند صلح مسئله کرد در ترکیه در تاریخ ۲۲ ژوئیه ۲۰۱۵، ارتش ترکیه بهشدت مانع از ارتباط نسل جوان کرد در کردستان ترکیه با پ.ک.ک شد. این مسأله باعث افزایش تعداد کردهای ایران در صفوف پ.ک.ک شد. پیشبینی میشود که اکنون حدود ۳۵٪ از اعضای نظامی ک.ج.ک از جوانان کردستان ایران باشند. در چنین شرایطی پژاک به بخش مهمی از سرمایهی نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، سازمانی و دیپلماتیک ک.ج.ک تبدیل شده است و تمام طرفهای ذیربط ناگزیرند آن را در محاسبات خود لحاظ کنند.
با اینکه روند گفتوگوی جدیدی برای حل مسئله کرد میان امرالی و ترکیه از اکتبر ۲۰۲۴ آغاز شده، و پ.ک.ک نیز کنارهگیری از فعالیت مسلحانه را اعلام کرده، اما پنهانکاری و مبهم نگهداشتن اطلاعات مرتبط با این روند، بهویژه دربارهی پژاک، ما را ناگزیر میسازد که بر اساس اظهارات پیشین اوجالان دربارهی نقش آیندهی پژاک قضاوت کنیم.
عبدالله اوجالان از سال ۲۰۰۸ نسبت به نگرانی ایران در خصوص خروج نیروهای پ.ک.ک از ترکیه به سوی اقلیم کردستان هشدار داده و گفته که باید موضعگیری مناسبی در برابر احتمال خرابکاری ایران در این روند اتخاذ شود. در سال ۲۰۱۳، اوجالان با صراحت بیشتری در این باره سخن گفت و بیان داشت که ایران در هر زمانی میتواند فعالیت مسلحانهای علیه ترکیه انجام دهد و سپس آن را به گردن پ.ک.ک بیندازد، و به این ترتیب روند صلح را از مسیر خارج کند. برای اینکه قندیل بتواند در برابر چنین تهدیدی موضع مناسبی بگیرد، اوجالان پیشنهاد کرده بود: «تنها راه مهار ایران، این است که پژاک تعداد نیروهای خود را به ۴۰ هزار نفر برساند.» اهمیت این سخن اوجالان هم سیاسی است و هم فنی. در عین حال، این سخن برای تحلیل وضعیت سیاسی کنونی بسیار راهگشاست.
یک واقعیت دیگر که از آن میتوان فهمید دولت و اوجالان در مورد پژاک چه نظری دارند، شرایط بینالمللی فعلی است که در آن قرار داریم: جنگ اوکراین، تحولات منطقهای در سوریه و لبنان، نقش اسرائیل در این مسائل، بحران هند و پاکستان و سیاستهای ایالات متحده، همگی در تعیین سرنوشت و برنامهریزیهای مربوط به پژاک تأثیرگذار هستند. این وضعیت بینالمللی فرصتی را برای ترکیه فراهم میکند تا جایگاه و نقش خود را در منطقه تقویت کند، اما در عین حال با مجموعهای از تهدیدهای ضدفرصت نیز روبهروست که اگر آنها را با هم مقایسه کنیم، تهدیدها از فرصتها برای ترکیه بیشتر هستند چون که ضدفرصتها ترکیه را در چندین حوزه وارد جبهه ضد همپیمانانش در ناتو، کرده است.
در گفتوگو میان اوجالان و دولت، بر سر این توان و ظرفیتی توافق شد که پ.ک.ک در چارچوب معادلات خاورمیانه به دست آورده است. ایران، رقیب تاریخی و منطقهای ترکیه، یکی از آن نقاط جغرافیایی است که پ.ک.ک – پژاک در آن دارای توان سیاسی، نظامی، اجتماعی و دیپلماتیک است. در سالهای گذشته، در قفقاز جنوبی، منافع ایران و ترکیه در تقابل با یکدیگر قرار گرفتند، بهویژه در مسئلهی آذربایجان و ارمنستان. اکنون نیز این وضعیت منطقهای و بینالمللیِ متزلزل ایران، فرصتی برای ترکیه به شمار میآید تا در دور جدیدی از تنشهای منطقهای، جایگاه خود را به بهای تضعیف ایران، تقویت کند و گسترش دهد.
از همین زاویه، توافق اوجالان – ترکیه دارای بُعدی ایرانی نیز هست. در همین حال، این نگرش، یکی از دلایلیست که ترکیه گفتوگو و مذاکره با پ.ک.ک و اوجالان را آغاز کرده است.
در بحرانهای منطقهای از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۵، بازیگران حاضر در بحران سوریه تلاش کردند با بهرهگیری از تجربه وضعیت لیبی، برنامهها و دستورکارهای خود را در سوریه پیش ببرند. در این بازهی زمانی، هر تغییری که در لیبی رخ میداد، بهنوعی بازتابی در سوریه نیز داشت. اکنون مشخص است که ترکیه میخواهد در مسئلهی ایران از تجربهی چندین سالهی خود در سوریه استفاده کند و تلاش میکند اشتباهات دورهی بحران سوریه را در برخورد با پروندهی ایران تکرار نکند.
در سالهای گذشته، در میان تنشهای سوریه، کردها به عاملی برای تعادل قدرت در این کشور بدل شدهاند. دخالت پیوستهی ترکیه در امور داخلی سوریه و دشمنی با کردها، باعث شد کردها در سوریه به هیچ عنوان وارد حوزهی منافع ترکیه نشوند. همچنین پیشتر، در دورهی اشغال عراق توسط آمریکا، بر خلاف خواست ترکیه، کردها در خارج از ارادهی ترکیه، جایگاه نیرومندی به دست آوردند.
در همین حال، تمرکز دولت بنیامین نتانیاهو بر ایجاد تغییراتی در ایران، ترکیه را ناچار کرده است که بدون برنامه و آمادگی با تحولات ایران روبهرو نشود.
همهی این دلایل و عوامل، ترکیه را وامیدارد تا برنامه و دستورکار خود در قبال ایران را بهطور جدیتر آماده سازد. در این میان، شاید تصمیم سران ترکیه برای متصل کردن کنگرهی پ.ک.ک به خواستهی آنها برای بازنگری و تسلیح مجدد، از همین منبع سرچشمه گرفته باشد. ترکیه به این باور رسیده که بدون همکاری و هماهنگی با پژاک، نمیتواند در ایران به اهداف خود برسد.
چرا ترکیه به پژاک نیاز دارد؟
در سال ۲۰۱۵، حزب دمکرات کردستان ایران (حدکا) و دیگر احزاب کردی تلاش کردند از طریق کمپین «راسان» جایگاه و نقش گذشتهی خود را در کردستان ایران بازیابند و مانع از افزایش نفوذ نظامی و اجتماعی پژاک شوند. رخدادهای کوهستانهای «کیلهشین» در سال ۲۰۱۵ و طرحریزی عملیات «راسان»، پروژهای بود که دولت ترکیه آن را دنبال میکرد. رسانههای ماهوارهای وابسته به حدکا و تا اندازهای کومله نیز تأیید کردهاند که ترکیه پشت این حملهها ایستاده بود.
اما شکست این حملات و ناتوانی احزاب کردی کردستان ایران، ترکیه را ناچار کرد بهدنبال یک گزینهی جایگزینِ قویتر بگردد که آن هم پژاک بود. بهویژه در همان دوران، اسرائیل بهطور غیرمستقیم پیامی به احزاب کرد ایرانی فرستاده بود مبنی بر اینکه در تابستان امسال، تحولات گستردهای در ایران رخ خواهد داد و نقش کردها نیز در این تغییرات تعیینکننده و همراستا خواهد بود.
ترکیه از پژاک چه میخواهد؟
بدون شک، پژاک هنوز کنگرهی خود را برای خلعسلاح و انحلال رسمی برگزار نکرده است، و آنچه روشن است اینکه این روند اکنون به وضعیت بنبستی رسیده که علت آن هم مشخص نیست. هرچند قندیل اصرار دارد تا زمانی که فرصت به عبدالله اوجالان داده نشود تا رهبری کنگرهی یادشده را بر عهده بگیرد، هیچ گامی برنمیدارند.
در صورتی که کنگره برگزار شده و تصمیم به توقف مبارزه مسلحانه گرفته شود، تمام نیروهای گریلا اسلحه را زمین نخواهند گذاشت، حداقل تا زمانی که روند صلح به طور کامل به نتیجه برسد. بعید است کسی بتواند همگی را به صورت قانونی و رسمی وارد فرایند سیاسی کند.
در چنین شرایطی باید جایی وجود داشته باشد که این افراد را در خود جای دهد؛ بهترین گزینه، پلتفرم پژاک است تا این افراد را تحت چتر خود بازگرداند. این نیز به خودی خود محقق نمی شود، باید توافق میان اوجالان و ترکیه فراگیر باشد و لازم است نیرویی که درون پژاک وجود دارد، از حالت ضدترکیه بودن خارج شود. ترکیه نیز چنین محاسبهای دربارهی پژاک دارد.
همچنین چنین گامی باعث مهار کردن کردها میشود تا وارد بازی منافع اسرائیل در صورت وقوع تغییر در ایران نشوند. ترکیه با این طرح میخواهد کارت کردهای ایران را به دست خود بگیرد.
این امر زمانی میسر میشود که پژاک در توافق اوجالان–ترکیه ادغام شود. ممکن است ترکیه پیامهای اسرائیل به احزاب کردی کردستان ایران را احساس کرده باشد و نمیخواهد تجربهی سوریه در ایران تکرار شود و کردها به عاملی تهدیدکننده تبدیل شوند.
در گفتوگویی تلفنی با یک روزنامهنگار کرد اهل ترکیه که ناظر روند صلح است، از او پرسیدم برنامهی دولت دربارهی پژاک چیست؟ وی در پاسخ به این پرسش گفت: "ترکیه میخواهد پژاک نقش نیروهای ارتش ملی سوریه (SNA) را در ایران بازی کند!"
آیا ایران دست بسته خواهد ماند؟
از سال ۲۰۰۸ به بعد، ایرانیها نسبت به تهدیدات روند صلح در ترکیه برای کشور خود احساس خطر کردند. این تهدیدات در سال ۲۰۱۳ جدیتر شد، به دلیل عقبنشینی گریلاها از کردستان ترکیه به مناطق مرزی ایران.
در تابستان همان سال، ایران در سطح بالا با حزب دمکرات کردستان، اتحادیه میهنی و پ.ک.ک دیدار کرد. در این دیدار، ایران آشکارا نگرانی خود را از تجمع گریلاها در مرزهایش اعلام کرد. طرف ایرانی در این نشست این پرسش را مطرح کرد: اگر توافق اوجالان و ترکیه صورت بگیرد، آیا کسی هست که بتواند پژاک را مهار کند؟ در همان نشست، شکاف میان نمایندگان ایران و قندیل پدید آمد.
نگرانی ایران از پژاک بی دلیل نیست، بلکه از آن منازعهی ژئوپلیتیکی عمیقتری سرچشمه میگیرد که میان تهران و آنکارا به عنوان یک مسئلهی استراتژیک تاریخی وجود دارد. حضور نیرویی مانند پژاک که تحت رهبری اوجالانی عملگرا باشد، زمینهی توافق آسانتر با ترکیه را فراهم میکند.
ایران به عنوان یک قدرت منطقهای نمیتواند درک نکند که ترکیه چنین نیازی دارد.
روی کار آمدن دولت [مسعود پزشکیان] نوعی آمادگی برای مقابله با طرحهای ترکیه و دیگر نیروهای منطقهای و بینالمللی است. همزمان با آغاز روند صلح، دولت پزشکیان از پارلمان کشورش خواست که آموزش به زبانهای غیرفارسی در ایران اجرایی شود، چیزی که در اصل ۱۵ قانون اساسی ایران به آن اشاره شده است.
گرچه این طرح قانونی در پارلمان رأی لازم را کسب نکرد، اما پزشکیان و حامیانش از این طرح دست نکشیدهاند و میخواهند با اصلاح متن آن، دوباره به پارلمان ارائه دهند و رأی لازم را جلب کنند. فاطمه مهاجریانی، سخنگوی دولت پزشکیان، در اسفند ۱۴۰۳ اعلام کرد که برای رسمی شدن زبانهای غیرفارسی، طرح قانونی را به پارلمان ارائه کردهاند.
این تلاش دولت پزشکیان که پس از آغاز روند صلح مطرح شده، برای این است که ایران تنها کشوری در منطقه نباشد که با مسئلهی کردها درگیر است و با اینگونه تلاشها میخواهد کارت کردها را از دست ترکیه و کشورهایی مانند اسرائیل خارج کند.
اگر روند خلع سلاح پ.ک.ک و عقبنشینی آن آغاز شود و در طی یک فرآیند سه تا چهار ساله، آن تغییراتی که لازم است در قانون اساسی ترکیه و دیگر قوانین ایجاد شود، انجام بگیرد، ونقش و جایگاه پژاک بیش از پیش پررنگ خواهد بود، اما اگر این روند به شکل کنونی ادامه یابد، گمان میرود پ ک ک پل روابط خود با ایران را تخریب کند، در شرایط فعلی که روند صلح آغاز شده، غیرممکن است که ایران و قندیل وارد گفتوگو و مذاکرهای با یکدیگر نشوند. این موضوع از یک سو برای کاهش نگرانیهای ایران است و از سوی دیگر به این منظور است که ایران سیاست روشنی در پیش بگیرد.
متوقف کردن طرح ترکیه برای استفاده از پژاک، وابسته به موضعگیری قندیل است. اگر رابطه میان قندیل و تهران تیره شود، این معنا را خواهد داشت که «پ.ک.ک» همه برگهای خود را به نفع ترکیه خرج کرده، و این در شرایط کنونی منطقی نیست! بدون داشتن تضمینی حقوقی و سیاسی، بعید است «پ.ک.ک» اقدامی از سوی پژاک انجام دهد و وارد مسیری شود که ایران را در برابر خود قرار دهد و بحران و چالش جدیدی برای خودش ایجاد کند.
نظر شما