۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۸:۴۹

زاگرس هیوا:

هیچ سخنی از «تخلیه قندیل» به میان نیامده / راه حل اوجالان تنها گزینهپیش روی اردوغان است

اوجالان آزاد نباشد هیچ‌کس نمی‌تواند اعضای PKK را متقاعد به پایان مبارزه کند
 هیچ سخنی از «تخلیه قندیل» به میان نیامده / راه حل اوجالان تنها گزینهپیش روی اردوغان است

سرویس سوریه - سخنگوی KCK با تاکید بر اینکه تاکنون روند صلح آغاز نشده، تصریح کرد: «PKK خود را منحل کرد و به مبارزه مسلحانه پایان داد، اما این تنها تصمیم PKK است و تصمیم همه نیست.»

به گزارش کردپرس، یکی از مسئولان ارشد جزئیات جدیدی درباره روند صلح میان کُردها و دولت ترکیه را آشکار ساخت و تأکید کرد که تاکنون روند صلح آغاز نشده است. او تصریح کرد: «PKK خود را منحل کرد و به مبارزه مسلحانه پایان داد، اما این تنها تصمیم PKK است و تصمیم همه نیست.»

«زاگرس هیوا» سخنگوی کنفدرالیسم جوامع کردستان (KCK)،  اظهار داشت: «این تصمیم صرفاً متعلق به PKK است و تصمیم همه نیست. طرف‌های دیگر منافع متفاوتی دارند، ممکن است برخی نیروها یا جریان‌ها در راستای منافع خود بخواهند مسیری دیگر را انتخاب کنند؛ در آن صورت، اعضای PKK و مدل‌های جدید سازمان‌دهی PKK برای دفاع از خود، تحلیل و رویکرد لازم را در پیش خواهند گرفت.»

این مقام ارشد قندیل همچنین به انتقاداتی که درباره تصمیم PKK برای پایان دادن به مبارزه مسلحانه مطرح شده پاسخ داد و گفت: «اگر کسانی فکر می‌کنند این تصمیم اشتباه است و باید مبارزه و جنگ ادامه پیدا کند، بفرمایند! عملیات‌های ترکیه هنوز ادامه دارد و جنگ در جریان است، بیایند و در آن شرکت کنند. اگر هم ما را قبول ندارند و می‌گویند که تنها می‌جنگند، کسی مانع آنها نشده است. بیش از ۴۰ میلیون کُرد وجود دارد، بگذاریم ۴۰ نفر از این ۴۰ میلیون جمع شوند و ۴۰ روز علیه ترکیه بجنگند.»

زاگرس در مورد تخلیه کوهستان قندیل هم اعلام کرد: «تاکنون هیچ صحبتی تحت عنوان "تخلیه قندیل" مطرح نشده، چون روند هنوز یکجانبه است. طرف‌ کُردی و PKK تاکنون سه اقدام برای نشان دادن حسن نیت خود انجام داده اند.»

زاگرس هیوا شک قندیل نسبت به مرگ مشکوک «سری ثریا اوندر» نماینده دم پارتی را پنهان نکرد و گفت: «۳۲ سال پیش وقتی اوجالان تلاش مشابهی را آغاز کرد، "تورگوت اوزال" رئیس‌جمهور وقت ترکیه حذف شد و امسال هم سری ثریا اوندر به شکلی بسیار مشکوک جان باخت. جالب است که هر دو در همان ماه و در همان روز جان خود را از دست دادند: اوندر در ۱۶ آوریل و اوزال در ۱۷ آوریل.»

او همچنین تصریح کرد: «اوجالان در تمامی دیدارهایش بارها به سری ثریا اوندر هشدار داده بود که "مراقب باش، ممکن است ترورت کنند، هوشیار باش". همان هشداری که قبلاً به تورگوت اوزال هم داده بود.»

زاگرس هیوا به تندی به شایعاتی که گفته می‌شود مسئولان PKK باید برای پیشبرد روند صلح به کشور سوم بروند واکنش نشان داد و گفت: «مگر قرار است اسم این روند را صلح بگذاریم یا کوچ دسته‌جمعی؟ چرا باید به کشور ثالث برویم؟»

او هشدار داد: «باید شرایط برای اوجالان فراهم شود؛ یعنی فرصت فعالیت آزادانه داشته باشد تا در فضایی امن و سالم رهبری این مرحله را به‌دست گیرد. هر عضو PKK به‌خاطر آزادی اوجالان اسلحه به‌دست گرفته است. اگر اوجالان آزاد نباشد و نتواند رهبری روند صلح را برعهده گیرد، هیچ‌کس نمی‌تواند اعضای PKK را متقاعد به پایان مبارزه کند.»

او همچنین گفت: «تا اکنون هیچ کشور و طرف سومی در روند صلح شرکت نکرده و دخالتی نداشته است. این روند تا کنون میان دو طرف بوده است، اما این بار تفاوت دارد. این بار گفتگوها مستقیماً از امرالی آغاز شده و هیچ‌کس میانجی‌گری نکرده است.»

زاگرس هیوا در رابطه با دسته‌واژه‌هایی همچون «تسلیم» و «مبارزه بدون ارزش»(ئاشبه‌تال)، اعلام کرد: «PKK عمرش به پایان رسیده و نامش را با حروف طلایی در تاریخ ثبت کرده است. اکنون زمان آن است که با اتکا به ارزش‌ها و افتخارات PKK، با مرحله ۴۷ ساله خداحافظی کنیم و وارد مرحله‌ای نوین شویم. این نه تسلیم است و نه مبارزه بدون ارزش، بلکه پافشاری بر راه آزادی به شیوه‌ای نوین است.»

متن کامل مصاحبه زاگرس هیوا به شرح زیر است:

آنچه در کنگره دوازدهم روی داد را چه می‌نامید؟ آیا زمین گذاشتن سلاح و پایان دادن به شیوه مسلحانه ۴۷ ساله و آغاز شکل تازه‌ای از مبارزه است؟ یا تغییر تاکتیکی؟ یا آنچه برخی می‌گویند خالی کردن میدان مبارزه و نوعی بی ارزش بودن مبارزات است؟

زاگرس هیوا: آنچه در کنگره دوازدهم رخ داد، پایان یک مرحله از راهبرد تلاش و مبارزه و پذیرفتن مرحله و راهبردی نوین است. آنچه در کنگره دوازدهم روی داد، پایان یافتن یک مرحله از مبارزه و مرحله‌ای نوین است. آنچه در کنگره دوازدهم روی داد یک تغییر بنیادین در پارادایم، سیاست و تاکتیک‌ها بود. آنچه پایان یافت، سبک مبارزه‌ای بود که تحت تأثیر فضای جنگ سرد و سوسیالیسم کلاسیک و دولت-ملتی بود و آنچه آغاز شد تلاشی تازه برای سوسیالیسم اجتماعی در قالبی دموکراتیک با ابزارها و شیوه‌های نو است.

کنگره دوازدهم پایان‌بخش بازنگری ۳۲ ساله‌ای در مسیر حل دموکراتیک مسئله کُرد است. این بازنگری از سال ۱۹۹۳ با گفت‌وگو میان اوجالان و تورگوت اوزال، رئیس‌جمهور وقت ترکیه با میانجی‌گری صمیمانه جلال طالبانی آغاز شد. در آن زمان، اوجالان به این نتیجه رسید که دوران مبارزه مسلحانه پایان یافته است، چرا که این مبارزه به هدفش رسیده بود و سیاست انکار هویت کُردی را درهم شکسته بود. همین امر باعث شد افرادی مانند "کنعان اورن" که کودتای ۱۹۸۰ را اجرا کرده بود، به زبان کُردی سخن بگویند و مقامات ترکیه‌ای مانند تورگوت اوزال و سلیمان دمیرل اذعان کنند که کُردها وجود دارند. این در حالی بود که این افراد پیشتر واژه ترک کوهی را خطاب به کُردها به کار می‌بردند  و می‌گفتند که واژه کُرد از صدای کارت-کُرد هنگام راه رفتن میان برف ریشه گرفته است.

در آن زمان، اوجالان کتابی نوشت و گفت: "احیای دوباره پیروز شد و اکنون زمان رهایی است." از این پس باید میراث ۱۵ سال مبارزه PKK را وارد مرحله‌ای صلح‌طلبانه، سیاسی و دموکراتیک برای آزادی کرد. اما در سطح بین‌المللی، در داخل ترکیه و حتی درون PKK، نیروها و شخصیت‌هایی مانند "شمدین ساکیک" این روند را به کلی تخریب کردند، چرا که منافعشان در جنگ و خشونت بود.

در نهایت، تورگوت اوزال به شکل مشکوکی درگذشت، اشرف بتلیسی و دیگر چهره‌های حامی راه‌حل پاکسازی شدند و جنگ دوباره آغاز شد.

"دوغان گورش"، رئیس ستاد جدید، در بازگشت از بریتانیا اعلام کرد: «به ما برای پاکسازی PKK چراغ سبز نشان داده اند.» این سیاست به نوعی انفال در کردستان ترکیه انجامید: ۴۵۰۰ روستا ویران شد و ۴ میلیون نفر آواره اروپا و کلانشهرهای ترکیه شدند. با این حال اوجالان تسلیم نشد و بار دیگر در سال ۱۹۹۵ برای دومین بار آتش‌بس اعلام کرد، ولی دولت ترکیه آن را شکست و جنگ دوباره آغاز شد.

سپس، دولت "نجم‌الدین اربکان" به قدرت رسید و میان اوجالان و مقامات دولت اربکان، نامه‌هایی رد و بدل شد مبنی بر اینکه PKK آتش‌بس اعلام کند و دولت ترکیه نیز بر این اساس اصلاحات قانونی و دموکراتیک انجام دهد. اما عناصر عمیق دولت ترکیه که مخالف راه‌حل بودند، علیه دولت اربکان کودتا کردند.

اگر اوجالان توافق "دولمه باغچه" در ۲۸ فوریه ۲۰۱۵ و دعوت به صلح و جامعه دموکراتیک در ۲۷ فوریه ۲۰۲۵ را اعلام کرد، این نشان از اراده او برای ادامه تلاش‌های صلح‌آمیز از ۲۸ فوریه ۱۹۹۷ در زمان دولت اربکان و پاسخ به کودتاچیان است.

اوجالان در سال ۱۹۹۸ در روز جهانی صلح (اول سپتامبر)، دوباره آتش‌بس اعلام کرد ولی این بار هم با توطئه بین‌المللی مواجه شد. برای یادآوری، می‌توان به دو سخنرانی وی، یک سال قبل از آنکه به اسارت گرفته شود، اشاره کرد. او سخنرانی‌ای ارائه داد با عنوان «در جست‌وجوی یک مخاطب هستم» و حتی گفت: «PKK دوره خود را تمام کرده و من از PKK استعفا می‌دهم.»، اگر او در زمان توطئه بین‌المللی به اروپا رفت، هدف از این سفر انجام بازنگری بود یعنی یافتن مخاطبی، نیرویی که بتوان مسئله کُرد را با او حل کرد.

وگرنه او می‌توانست به کوهستان بازگردد، ولی طبق گفته خودش اگر به کوهستان می‌آمد، مسئله کُرد تنها در سطح نظامی و خشونت باقی می‌ماند و هرگز به راه‌حل سیاسی نمی‌رسید. به همین دلیل بود که به کوهستان برنگشت و بر این اساس، رفتن اوجالان به اروپا نیز به منظور محقق ساختن راه‌حل سیاسی و دموکراتیک بود.

اوجالان رنج و اندوه مردم خود را بر دوش کشید و آن را به سوی کسانی سوق داد که این دردها را به وجود آورده بودند، به سمت کسانی که پیمان لوزان را امضا کرده بودند، ولی آن‌ها یک‌بار تصمیم به نسل‌کشی کُردها گرفته بودند. به همین دلیل بود که او را با توطئه‌ای بی‌سابقه ربودند و تحویل ترکیه دادند، چون هدفشان ادامه جنگ و خونریزی بین کُرد و ترک‌ بود. اما اوجالان باوری راسخ به راه‌حل دموکراتیک داشت و حتی از درون زندان، بر این راه پافشاری کرد.

از این‌رو فراخوانی به اعضای PKK داد که از کردستان ترکیه عقب‌نشینی کنند و برای اثبات حسن نیت گروهی از اعضای PKK همراه با سلاح‌هایشان خود را تسلیم دولت ترکیه کنند. همچنین یک گروه کادری PKK از اروپا نیز به ترکیه بازگشتند. دولت پشت پرده یا همان دولت سایه در ترکیه به دلیل اینکه مخالف حل مسئله کُرد بود، این گروه از اعضای PKK را به زندان انداخت و حتی چند نفر از اعضای آن تحت شکنجه و بیماری در زندان جان باختند.

عبدالله اوجالان این‌بار از زندان وارد گفت‌وگو با دولت وقت "اجویت" شد تا زمینه‌سازی برای تغییر و تحقق صلح و راه‌حل انجام گیرد. به همین دلیل در ۴ آوریل ۲۰۰۲، PKK خود را منحل کرد و به‌جای آن "KADEK" تأسیس شد. سپس KADEK نیز منحل و به "کنگره خلق" تبدیل شد. اما دولت باغچه‌لی که در آن زمان نماینده دولت سایه بود و شریک دولت اجویت محسوب می‌شد، برای ساقط کردن دولت اجویت، از دولت کناره‌گیری کرد و انتخابات زودهنگام برگزار شد. به این ترتیب راه برای روی کار آمدن رجب طیب اردوغان و حزب عدالت و توسعه (AKP) هموار شد. از آن زمان تاکنون، آشکارا و پنهانی از دولت اردوغان مشروط بر اینکه ضد کُردها باشد، حمایت می‌کند.

زمانی که اردوغان به قدرت رسید، تمام زمینه‌سازی‌های قانونی که بولنت اجویت برای حل مسئله کُرد انجام داده بود را لغو کرد و در سال ۲۰۰۴ دوباره جنگ را از سر گرفت. از این‌رو پ.ک.ک نیز ناچار شد به جنگ دفاعی روی آورد و در ۴ آوریل ۲۰۰۵ بار دیگر خود را سازماندهی کرد، به‌این معنا که به مدت سه سال سازمانی با نام PKK وجود نداشت. حملات دولت ترکیه باعث شد PKK با برنامه و ساختاری جدید بازسازی شود.

در سال ۲۰۰۵، به دنبال بیانیه‌ای از سوی اوجالان در پاسخ به اظهارات اردوغان که گفته بود «مسئله‌ای به نام مسئله کُرد وجود دارد»، PKK دوباره آتش‌بس یک‌جانبه اعلام کرد، اما ترکیه همچنان بر جنگ و عملیات پافشاری کرد. به همین دلیل در اول اکتبر ۲۰۰۶، بنا بر توصیه اوجالان، PKK بار دیگر آتش‌بس اعلام کرد اما پس از چند ماه این آتش بس با تلاش برای مسموم کردن اوجالان در زندان پاسخ داده شد و جنگ دوباره از سر گرفته شد.

از این‌رو، در درون PKK گروهی برای حفاظت از جان اوجالان به صورت مستقل تحت عنوان "عقاب‌های آزادی کردستان" سازماندهی شدند و دست به عملیات  علیه اهداف استراتژیک دولت ترکیه زدند.  این جنگ تا سال ۲۰۱۰ زمانی که اوجالان دوباره آتش‌بس اعلام کرد، ادامه یافت.

اما ترکیه در ۲۰۱۱ بار دیگر حمله کرد. جنگ‌های ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ نشان دادند که ترکیه نمی‌تواند PKK را شکست دهد، از این‌رو باز به سوی اوجالان رفتند و خواستار آتش‌بس شدند. در سال ۲۰۱۳، اوجالان پیام تاریخی نوروز را اعلام کرد و ارتش ترکیه و دولت سایه برای اولین بار ظاهراً به آتش‌بس پایبند ماندند. اما با دو روش حمله به مردم کُرد را از سر گرفتند: ۱. داعش را سازمان‌دهی کردند و  به مناطق کردنشین سوریه، ترکیه و اقلیم کردستان حمله کردند؛ ۲. در سال ۲۰۱۴ اجرای برنامه‌ای تحت عنوان "برنامه خرد کردن و به زانو درآوردن" را اجرا کردند و از ۲۴ ژوئن ۲۰۱۵، گسترده‌ترین و شدیدترین حملات تاریخ درگیری میان PKK و ترکیه را آغاز کردند.

هم‌زمان به اقلیم کردستان، کردستان سوریه و کردستان ترکیه حمله کردند. در حالی‌که PKK در ۱۰ اکتبر ۲۰۱۵ و ۱۰ فوریه ۲۰۲۳ دو بار دیگر آتش‌بس یک‌جانبه اعلام کرد، ترکیه با کشتار جمعی در آنکارا به اعلامیه ۲۰۱۵ پاسخ داد و با استفاده از سلاح شیمیایی در زاپ و متینا به آتش‌بس ۲۰۲۳ پاسخ داد.

این جنگ و حملات شیمیایی تا امروز ادامه دارند. همچنین فشارها و ایزوله‌سازی‌های شدیدی بر اوجالان در زندان امرالی اعمال شد به‌گونه‌ای که هیچ‌کس از وضعیت او اطلاعی نداشت. ۱۰ سال ترکیه حمله کرد و اوجالان و PKK نیز مقاومت کرد.

چه چیزی باعث شد که PKK در سال ۲۰۲۵ آتش‌بس اعلام کند و آماده انحلال شود؟

زاگرس هیوا: چند عامل در این باره وجود دارد:

1- ترکیه با اجرای "برنامه خرد کردن و به زانو درآوردن" و استفاده از همه ظرفیت‌های خود می‌خواست صدمین سال جمهوری را بدون اقرار به هویت کُردی جشن بگیرد و برای ورود به صد سال دوم بدون کُردها گام بردارد. اما مقاومت PKK و مردم کُرد این برنامه را با شکست روبه‌رو کرد. اکنون اردوغان از زیانی دو تریلیون دلاری سخن می‌گوید که در واقع پنج تریلیون دلار بوده و جرئت اقرار به آن را ندارد.

2- در سطح جهانی و خاورمیانه تحولات تعیین‌کننده‌ای روی دادند. سیستم مدرن سرمایه‌داری به فروپاشی دولت-ملت‌ها پرداخت. سقوط دولت-ملت‌های عربی به رهبری صدام و بشار اسدنمونه های آن است. حماس و حزب‌الله ضربات سنگینی خوردند و معادلات سیاسی و نظامی منطقه تغییر کرده است.

در واقع ما در دوره‌ای مشابه دوران توافق‌نامه‌های سایکس-پیکو و لوزان در اوایل قرن بیستم زندگی می‌کنیم. جنگ جهانی سوم در حال شکل‌گیری است و نقشه منطقه در حال بازنگری است. ترکیه محصول توازن‌های پس از جنگ جهانی اول و قرن بیستم بود اما حالا این توازن‌ها پایان یافته‌اند.

اول اینکه ترکیه زمانی به عنوان هم‌پیمان ناتو و غرب در برابر شوروی تاسیس شد و از جانب غرب و ناتو حمایت بی چون و چرا شد و دوم اینکه به عنوان مدافع اسرائیل در برابر حملات کشورهای عربی نقش ایفا می‌کرد، اما حالا نه شوروی باقی مانده نه اسرائیل از سوی اعراب تهدید می‌شود. اسرائیل در قالب پیمان ابراهیم با اعراب به توافق رسیده و همراه با آمریکا نقشه منطقه را ترسیم می‌کند و سوم اینکه جنگ‌های جهانی اکنون بر سر منابع انرژی شکل می‌گیرند.

جنگ جهانی اول بر سر  مسیر برلین-بغداد، و جنگ جهانی سوم نیز  بر سر مسیر هند-اروپا در جریان است. درگیری‌های غزه، لبنان، سوریه، یمن و تنش میان آمریکا و ایران نیز در چارچوب تامین امنیت برای این مسیر است. ترکیه از مسیر تجاری IMEC (هند، خاورمیانه، اروپا) خارج شده و احتمال از دست دادن قبرس شمالی نیز وجود دارد.

ترکیه از این مسئله هراس دارد که دیگر نمی‌تواند مانند گذشته علیه کُردها و PKK روی حمایت آمریکا، اروپا و دولت‌های منطقه حساب باز کند و حتی نگران است که نیروهای بین‌المللی و منطقه‌ای با کُردها و PKK علیه ترکیه همکاری کنند. پارادایم صد ساله ترکیه دیگر توانایی پاسخگویی به جنگ جهانی سوم و خواست آزادی‌خواهانه  مردم کُرد را ندارد. آن‌ها متوجه شدند که ادامه سرکوب کُردها ممکن نیست. دولت باغچه‌ لی و بخشی از دولت سایه این مسئله را متوجه شدند و مسئله بقا را برای ترکیه  مطرح کردند و بر همین اساس خطاب به اوجالان فراخوان دادند و عمر اوجالان را در ۲۳ اکتبر به پیش عبدالله اوجالان بردند.

این فراخوان نشانه‌ای از تغییر بنیادین در ذهنیت و  سیاست دولت ترکیه نیست بلکه  تلاش و تاکتیکی برای عبور از بحران راهبردی کنونی آنها  است. ممکن است اگر در راستای منافع خود با آمریکا، اسرائیل و اروپا به توافق برسند، از فراخوان خود عقب‌نشینی کنندء آنها با آمریکا، اروپا، بریتانیا، روسیه و اسرائیل در تماس هستند.

اگر ذره‌ای امید برای نجات از وضعیت کنونی خود پیدا کنند، تلاش خواهند کرد که به این روند پشت کنند. اما این عمل بسیار برای آنان دشوار است و هیچکدام توانایی نجات ترکیه را ندارند، ترکیه‌ای که سیستم ضد کُردی خود را تغییر ندهد، یا با سیستم جهانی وارد جنگ می‌شود یا به طور کل خود را تسلیم آن سیستم که به رهبری اسرائیل در خاورمیانه تاسیس خواهد شد، خواهد کرد.

اگر خواهان نه جنگ و نه تسلیم است، تنها یک راه برایش باقی می ماند که همان راهی است که اوجالان جلوی پایش گذاشته است: تغییر پارادایم نسبت به مسئله کُرد، جمهوری دموکراتیک و جامعه دموکراتیک.

اوجالان برای تحقق صلح و راه‌حل دموکراتیک ۳۲ ساله خود با فراخوانی برای انحلال PKK به دولت باغچه‌لی پاسخ داد، زیرا برای نخستین بار دولت باغچه‌لی به عنوان مخاطب ظاهر شده است. ممکن است این گام دولت باغچه‌لی  تاکتیکی باشد، اما اوجالان که پیشینه باغچه‌لی را می‌داند به وسیله گامی استراتژیک به فراخوان وی پاسخ داد.

نمی‌توان با قطعیت گفت که ترکیه یک پارادایم جدید برگزیده است، اما برای همه روشن است که پارادایم قدیمی وضعیت را به حالت فعلی رساند. در داخل ترکیه دوستانی برای کُردها وجود دارند که به همین نتیجه رسیده‌اند، همچون سری ثریا اوندر که نماد این دوستی است.

در داخل قدرت، برخی از افراد هستند که می‌گویند باید به شکلی حداقلی به حضور کُردها تن داد. در حزب جمهوری‌خواه خلق و حزب حرکت ملی اشاره‌هایی به تغییر پارادایم دیده می‌شود، ولی در حزب عدالت و توسعه و اردوغان این نشانه‌ها کمتر دیده می‌شود و هنوز با پارادایم قدیم سخن می‌گویند و حتی جرئت نمی‌کنند که بر روی روند فعلی اسمی بگذارند. 

اقدام اوجالان یک گام بنیادین و استراتژیک است و تاکتیکی نیست. بازگشت به عقب و تسلیم شدن نیست بلکه اتمام یک مرحله و آغاز مرحله‌ای نوین است. نه تسلیم است و نه بی ارزش کردن مبارزه بلکه پافشاری بر مسیر آزادی با روشی نوین است.

PKK وظیفه تاریخی خود را انجام داد و مردم کرد را از گوری که برایش کنده بودند بیرون آورده و به عنوان نیرویی دموکراتیک به صحنه تاریخ آورد. مبارزه و فداکاری PKK تأثیر مستقیم و غیرمستقیم  سیاسی، اجتماعی و فرهنگی عمیقی بر بخش‌های کردستان داشته است.

اکنون PKK به بلوغ رسیده و نام خود را در تاریخ ثبت کرده، زمان آن رسیده که با تکیه بر ارزش‌های این جنبش، با مرحله ۴۷ ساله خداحافظی کنیم، زیرا سوسیالیسم کلاسیک دیگر پاسخگو نیست و فرصت ساختن سوسیالیسمی نوین که اوجالان آن را "سوسیالیسم جامعه دموکراتیک" می‌نامد، ایجاد شده است. سوسیالیسم جامعه دموکراتیک، سوسیالیسم دولت و طرفدار قدرت نیست و سوسیالیسمی اجتماعی است. این سوسیالیسم با استفاده از سلاح و خشونت شکل نخواهد گرفت و مبتنی بر سیاستی دموکراتیک، آزادی‌خواهانه و صلح‌جویانه است.

سوسیالیسم جامعه دموکراتیک، روش مبارزه مسلحانه را کنار می‌گذارد زیرا منشأ خشونت، پارادایم دولت-ملت بود. در عمل ثابت شده که دولت-ملت با آزادی و دموکراسی ناسازگار است.

اگر دولت ترکیه به این گام‌های PKK پاسخ مثبت بدهد، مرحله‌ای جدید از مبارزه آغاز خواهد شد. این مرحله نیازمند تلاش، صبوری، مبارزه و کار بیشتر است.

بیانیه کنگره دوازدهم PKK به زبان ترکی شامل ۱۰۸۰ واژه و به زبان کردی سورانی حدود ۱۳۰۰ واژه است. هر واژه‌ای در این بیانیه اشاره‌ای جدی به نکته‌ای جدید دارد و وظایف این مرحله را تعیین می‌کند. اما متأسفانه برخی افراد فقط به دو واژه "انحلال" و "کنار گذاشتن سلاح" تمرکز کرده‌اند و از باقی بیانیه غافل مانده‌اند، در حالی که تمام واژگان این بیانیه مهم هستند و راهنمای مرحله آینده هستند.

شما به فراخوان دولت باغچه‌لی اشاره کردید؟ چرا جایگاه دولت باغچه‌لی را در این حد مهم می‌بینید؟

زاگرس هیوا: از زمانی که PKK تشکیل شد و مبارزه و تلاش را آغاز کرد، دولت‌ها، روسای جمهور و نخست‌وزیران زیادی به قدرت رسیدند. برخی علیه PKK جنگیدند و رفتند یا با انتخابات یا به دلایل دیگر. به عبارتی آن‌ها نتوانستند جنگ با PKK را ادامه دهند و در یکی از ایستگاه‌های این قطار پیاده شدند. اما یک قدرت بود که از ابتدا تا کنون در میدان نبرد علیه PKK و کُردها باقی ماند. شاید زیاد در معرض دید نبوده، اما چه در دولت و چه در پارلمان بوده و یا نبوده، همیشه بر صاحبان قدرت فشار وارد کرده و آنها را به انجام شدیدترین حملات علیه کُردها و PKK تشویق کرده است.

این قدرت، حزب حرکت ملی به رهبری دولت باغچه‌لی است. او در معادلات ترکیه مانند «عدد ثابت» در ریاضی بوده است. همه‌چیز تغییر کرده اما او تغییر نکرده است. حزب حرکت ملی و دولت باغچه‌لی، عدد ثابت در سیاست ترکیه چه به صورت آشکار و چه به صورت پنهان بوده اند؛ ستون اصلی تمام دولت‌ها بوده اند. دلیل اصلی مشارکت دولت باغچه‌لی در دولت‌ها این بوده که مطمئن شود دولت‌ها یکی پس از دیگری مسیر انکار و نسل‌کشی کُردها را ترک نمی‌کنند. در این مشارکت و همراهی، باغچه‌لی هرگز به دنبال منافع شخصی یا حزبی نبوده؛ برایش مهم نبوده که چند رأی می‌آورد یا چند وزارتخانه نصیبش می‌شود. تنها چیزی که برایش مهم بوده، ادامه دشمنی با کُردها بوده است.

برای مثال، تنها دلیلی که باغچه‌لی پس از مرحله ۲۰۱۵ به اتحاد با اردوغان پیوست و بعداً ائتلاف جمهور را با حزب عدالت و توسعه تشکیل داد، این بود که اردوغان جنگ با کُردها را ادامه دهد. باغچه‌لی بدون هیچ شرطی متحد اردوغان شد؛ نه یک پست خواست و نه یک وزارتخانه؛ تنها خواسته‌اش ادامه دشمنی با مردم کُرد بود.

بنابراین، کسی که در طول ۵۰ سال اخیر، همواره در میدان جنگ علیه کُردها و PKK حضور داشته و سختی‌ها، زخم‌ها و هزینه‌های این جنگ را می‌شناسد، حزب حرکت ملی و دولت باغچه‌لی است. پیشتر هر اقدامی که از سوی دولت‌ها برای صلح انجام می‌شد، باغچه‌لی آن را خراب می‌کرد. اما در سال ۲۰۲۴ تغییر بزرگی رخ داد؛ کسی که تا پیش از آن نماد دشمنی با کُردها بود، اکنون از صلح و برادری بین کُرد و تُرک سخن می‌گوید.

به نظر شما دلیل این تغییر چه بود؟

زاگرس هیوا: دولت باغچه‌لی به این واقعیت پی برده که موجودیت تُرک‌ و دولت ترکیه در خطر است. ترکیه آن قدرت پیشین را ندارد؛ هم از درون و هم از بیرون دچار بحران شده است و همه سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیکی که علیه کُردها انجام داد، بی‌نتیجه مانده است. اگر ترکیه با کُردها صلح نکند، ممکن است به سمت فروپاشی برود. باغچه‌لی شاید به اندازه کمی نگران قدرت، پول یا چیزهای دیگر باشد، وی بیش از هر چیز نگران تُرک‌ و ترکیه است.

کسی که به نام تُرک‌گرایی و حفظ دولت ترکیه، ۵۰ سال با اوجالان دشمنی کرد، اکنون دست صلح به سمت او دراز کرده است. یعنی در نهایت آن مخاطبی که سی و دو سال اوجالان به دنبالش بود خود را نشان داد، کسی که طرف اصلی جنگ بود. وی به این نتیجه رسید که باید با کسی صلح کرد که نفر اول جنگ با وی است، نه فرد درجه دو یا سه.

کمیته رهبری PKK در ظاهر از پیام‌ اوجالان حمایت بی‌قید و شرطی نشان داد. آیا در پشت پرده یا درون سازمان مخالفتی با تصمیمات کنگره و پیشنهادات عبدالله اوجالان وجود داشت یا همگی با آغوش باز پذیرفتید؟

زاگرس هیوا: عبدالله اوجالان طی ۳۲ سال گذشته PKK و مردم را برای چنین مرحله‌ای تربیت و آماده ساخت. پایه‌های فکری و عملی سازمان را او بنیان می‌گذارد. همه اعضای PKK باور کامل به او دارند. PKK جنبشی است که او پایه‌گذاری کرده و هرکسی بخواهد در آن شرکت کند، ابتدا باید پیرو او باشد و به شیوه زندگی، افکار و باورهای او پایبند باشد. تصمیمات و اراده اوجالان قطعیت است و همه پیرو آن هستند.

شاید در احزاب دیگر چنین چیزی نباشد و اعضا طبق منافع یا دیدگاه‌های خود مشارکت کنند، اما در PKK اینطور نیست. همه اعضا از جمله اوجالان زندگی خود را وقف آرمان کرده‌اند. اوجالان سبک نوینی از زندگی را در PKK پیاده کرده که ما آن را زندگی کمونی، آزاد و دموکراتیک می‌نامیم.

در تاریخ PKK در اجرای پیام‌ها و راهنمایی‌های اوجالان مشکلاتی بوده، اما مشکل این نبوده که اعضا آن‌ها را نپذیرند؛ بلکه کاملاً با جان و دل پذیرفته‌اند و برای تحقق آن از هیچ فداکاری دریغ نکرده‌اند.

در حال حاضر هیچ مشکلی وجود ندارد. مشکلاتی که قبلاً رخ داده این بوده که اعضا به اندازه کافی راهنمایی‌های اوجالان را درک نکرده و درونی نکرده‌اند و به همین دلیل نتوانسته‌اند در عمل آن را به درستی اجرا کنند و موفقیت شایسته‌ای به دست آورند.

این مسئله برای مرحله جدید نیز صدق می‌کند. این مرحله زمانی به موفقیت می‌رسد که کادرها و مردم، پیام‌های اوجالان را درک کنند، آن‌ها را درونی سازند و شخصیت خود را بر اساس آن بازسازی کرده و در عمل پیاده کنند.

اکنون که رسما و با تصمیم کنگره ۱۲، حزب کارگران منحل شده است، همه منتظر واکنش ترکیه هستند که چه گامی برای فرآیند صلح برخواهد داشت؟ اگر ترکیه هیچ گام جدیدی برندارد، شما چه می‌کنید و گام بعدی‌تان چیست؟ شما فقط منحل شده‌اید یا برنامه مشخصی برای بعد از آن نیز دارید؟

زاگرس هیوا: احتمال کمی دارد که اوجالان و PKK از اقدام خود عقب‌نشینی کنند، آنها بر تغییر اصرار دارند. اوجالان نمی‌خواهد فقط به این دلیل که ترکیه پیش‌قدم نمی‌شود، ما نیز تغییر نکنیم. ممکن است ترکیه صد سال دیگر هم تغییر نکند، آیا این دلیل می‌شود که کُرد و PKK هم تغییر نکنند؟ ما چرا برای تغییر خود منتظر تغییر دشمنانمان باشیم. ما باید باعث تغییر دشمنانمان بشویم، چون ما سوسیالیست هستیم. اگر تغییر نکنیم، دچار فساد، پوسیدگی و رکود می‌شویم.

در این راستا، اوجالان پیش‌گام تغییر شده و با تغییر پارادایم و استراتژی خود، طرف مقابل را تحت فشار می‌گذارد که مجبور به تغییر شود. آنچه اوجالان آغاز کرده، فقط یک فرآیند نیست، بلکه دوران جدیدی است که چندین فرآیند می‌توانند در آن شکل بگیرند. فرآیند صلح هنوز آغاز نشده، چون به‌جز چند اشاره، تاکنون ترکیه هیچ گام عملی برنداشته است.

آنچه تاکنون انجام شده تنها مقدمه‌ای است، یک دروازه، یک آغاز. مبارزه بزرگ و تلاش سوسیالیستی و انقلابی از این پس آغاز می‌شود. بله، اوجالان و PKK آن را به‌عنوان هدف خود تعیین کرده‌اند، اما همه نیروها و طرف‌ها چنین هدفی ندارند که جامعه‌ای دموکراتیک ایجاد کنند. این فقط هدف کسانی است که در مبارزه و مسیر اوجالان حضور دارند. دیگران اهداف و منافع متفاوتی دارند.

هدف حاکمیت متفاوت است، اپوزیسیون هم اهداف خودش را دارد. هنوز مشخص نیست که آیا دولت پارادایم خود را تغییر خواهد داد یا نه. برخی افراد در دولت فقط یک هدف از این فرآیند دارند: نابود کردن اعضای PKK و پایان دادن به این مسئله. درک‌شان این است که نیازی به راه‌حل نیست.

تاکنون هیچ توافقی حاصل نشده، نه مکتوب و نه شفاهی. هیچ چیز تضمین نشده است. تنها چیزی که مشخص است این است که از این پس یک مبارزه جدید آغاز می‌شود. بنابراین نباید دچار عجله شد. اگر دولت ترکیه گامی برندارد، کُردها هم نباید منفعل شوند. باید بر پایه پارادایم جدید مبارزه کرد؛ مبارزه‌ای که دولت ترکیه را وادار به راه‌حل کند. شاید فرآیند متوقف شود، اما مبارزه برای سوسیالیسم و جامعه دموکراتیک ادامه خواهد یافت.

پس از این مرحله، نیاز به روشی نوین برای مبارزه وجود دارد، نیاز به نهادهای قانونی وجود دارد که توان قوی‌تر ساختن آنها وجود داشته باشد. لازم است که نهاد سازمانی شایسته برای پیشبرد وظایف مبارزه مرحله جدید تشکیل شود.

آیا انتظار دارید ترکیه گامی عملی بردارد برای اصلاح قانون اساسی و پایان دادن به استفاده از واژه "تروریست" در برابر مبارزان شما و آزادی فوری زندانیان سیاسی؟

زاگرس هیوا: ترکیه هنوز هم از زبان دوران گذشته استفاده می‌کند. عبدالله اوجالان و PKK نام این دوره را "صلح و جامعه دموکراتیک" نهاده‌اند اما دولت ترکیه هنوز آن را به‌عنوان "ترکیه بدون ترور" معرفی می‌کند. یعنی از نظر دسته‌واژه و تحلیل، هنوز توافقی حاصل نشده است. هرچند اگر از دید واقع‌بینانه به آن نگاه کنیم، شاید عبارت "ترکیه بدون ترور" هم معنای درستی داشته باشد، و حتی می‌توان آن را "ترکیه‌ای که ترور نمی‌کند" نیز خواند، به این معنا که آن نیرویی که تاکنون از "تروریسم دولتی" علیه کُردها استفاده کرده، همان دولت ترکیه بوده است. بنابراین از این به بعد باید تروریسم دولتی علیه کُردها متوقف شود.

اصلاح قانون اساسی ممکن است روندی طولانی باشد، اما به‌عنوان گام نخست، می‌توانند تغییراتی را در قوانین ایجاد کنند. سپس این تغییرات قانونی می‌توانند زمینه‌ای باشند برای بازنگری در قانون اساسی. این تنها انتظار ما نیست، بلکه خواسته همه کسانی است که به دنبال راه‌حل هستند. اکنون توپ در زمین دولت ترکیه است.

آیا هیچ طرف سومی در گفت‌وگوهای روند صلح مشارکت دارد یا میانجی‌گری می‌کند؟ آیا مذاکرات فقط بین شما و دولت ترکیه است؟ تا چه اندازه جامعه بین‌المللی، به‌ویژه آمریکا، از این روند اطلاع دارند و موضع آنها چیست؟

زاگرس هیوا: تا این لحظه، روند تنها میان دو طرف جریان دارد. هیچ طرف سومی وارد نشده است. بسیاری اکنون درباره نقش طرف سوم صحبت می‌کنند. در روند بین سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۵ یک طرف سوم وجود داشت که به آن روند اسلو گفته می‌شد. در آن روند، دولت ترکیه و PKK با میانجی‌گری اشخاص و نهادهای اقلیم کردستان وارد گفت‌وگو شدند. PKK اعلام کرد که این آغاز راه است و مذاکرات اصلی باید با اوجالان انجام شود. دولت نیز با او وارد مذاکره شد و مرحله ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ آغاز شد.

اما این بار وضعیت متفاوت است. این‌بار گفت‌وگو مستقیماً از امرالی آغاز شده است. هیچ کس میانجی نیست. شاید برخی بخواهند نقش میانجی‌گری ایفا کنند و این قابل قبول است. هر کسی سخنی خیرخواهانه بگوید، قابل احترام است. اما تاکنون هیچ میانجی‌گری‌ای صورت نگرفته، نه از سوی اقلیم کردستان و نه از سوی قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی.

در صورت پیشرفت روند، ممکن است آن‌ها نیز مشارکت کنند، اما هنوز مشخص نیست. ورود طرف سوم باید با رضایت دو طرف اصلی همراه باشد.

اکنون در اقلیم کردستان اخبار و گمانه‌زنی‌های زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه بریتانیا، فرانسه، آمریکا و یا سازمان ملل در این روند دخالت دارند. می‌توانم بگویم که این‌ها بیشتر امید و آرزو هستند و نه واقعیات میدانی. بسیاری خواهان موفقیت روند صلح‌اند و علاقه‌مندند که گروه‌ها و قدرت‌های مختلف در آن شرکت کنند تا فرآیند را تثبیت کنند. اما در عمل هنوز چیزی به نام میانجی‌گری رسمی وجود ندارد.

درست است که از آمریکا تا چین، همه از فراخوان اوجالان استقبال کردند که این نیز بسیار مهم و تاریخی بود و قابل احترام است اما هنوز چیزی به نام میانجیگری رسمی وجود ندارد. تنها چیزی که تاکنون اتفاق افتاده، رفتن هیئت‌ امرالی به اقلیم کردستان بوده تا آنها را از جزئیات روند مطلع کند که آن‌ها نیز حمایت کامل خود را اعلام کرده‌اند.

همچنین، احزاب اقلیم کردستان برای رفت‌وآمد هیئت‌ها و تبادل پیام‌ها همکاری کرده‌اند و هیچ مانعی ایجاد نکرده‌اند که این قابل قدردانی است.

ویژگی مهم این روند جدید این است که وظیفه‌ای بر دوش اقلیم کردستان نه به‌عنوان میانجی، بلکه به‌عنوان طرفی اصلی می‌گذارد که وارد روند صلح شود. چراکه PKK منحل شده و با این انحلال، وضعیتی را که هرکسی که برای حقوق کُردها در کردستان ترکیه تلاش کند، به‌عنوان طرفدار PKK تلقی کنند، منحل کرده است.

بنابراین در حال حاضر راه برای همه احزاب و نیروهای سیاسی اقلیم کردستان باز است که بدون استرس وارد فرآیند شوند و از دولت ترکیه بخواهند که گام‌هایی برای صلح بردارد. رهبران احزاب اقلیم کردستان می‌توانند هم در گفت‌وگوهای دیپلماتیک با ترکیه و هم به‌عنوان موضع سیاسی صریح، خواستار آزادی اوجالان، اصلاح قانون اساسی ترکیه، و آزادی زندانیان سیاسی کُرد شوند.

اکنون بیش از ۲۰۰ زندانی سیاسی کُرد وجود دارند که ۳۰ سال را در زندان‌های ترکیه سپری کرده‌اند. دولت ترکیه هنوز آن‌ها را آزاد نکرده است. می‌توانند درخواست آزادی آن‌ها را نیز مطرح کنند.

همچنین پیش‌تر محتمل بود که اگر کسی خواهان پایان‌دادن به اشغالگری ترکیه در اقلیم کردستان می‌شد، به همکاری با PKK متهم می‌شد. اما اکنون که PKK تصمیم به انحلال و پایان مبارزه مسلحانه گرفته است، هیچ مانعی برای احزاب اقلیم وجود ندارد که خواهان خروج نیروهای نظامی ترکیه از خاک اقلیم کردستان و خواسته‌هایی مانند برچیدن پایگاه‌های نظامی و اطلاعاتی ترکیه از کوهستان و شهرهای اقلیم، شوند. عقب‌نشینی ترکیه از خاک اقلیم کردستان در راستای همگی مردم و نیروهای ملی و میهن‌پرست است. به‌طور خلاصه، این گام PKK و اوجالان دست همه نیروها را باز گذاشته و فرصت بزرگی برای تقویت گفتمان سیاسی و سیاست‌ورزی ملی‌گرایانه فراهم کرده است.

این همان مشارکت واقعی در روند صلح است. تصمیمات کنگره دوازدهم PKK زمینه‌ای تازه برای بازتعریف گفتمان سیاسی در اقلیم کردستان ایجاد کرده، چه در قدرت حاکم و چه در اپوزیسیون اقلیم.

همه جا درباره تخلیه قندیل صحبت می‌شود. آیا برنامه‌ای برای تخلیه قندیل دارید؟ اگر چنین برنامه‌ای دارید، چه می‌کنید و به کجا خواهید رفت؟ ترکیه یا کشور سوم؟

زاگرس هیوا: تاکنون هیچ‌ صحبتی از تخلیه قندیل نشده، چون روند هنوز یکطرفه است. ما سه گام اولیه برای نشان‌دادن حسن نیت برداشتیم. اما طرف مقابل هنوز هیچ اقدام مشخصی در زمینه قانونی، حقوقی یا سیاسی انجام نداده است. بنابراین نمی‌توان گفت مذاکرات آغاز شده و توافقی حاصل شده است.

ما هنوز در مرحله گفت‌وگو هستیم. آنچه تا امروز رخ داده، گام‌های پیش از آغاز رسمی روند است. روند هنوز آغاز نشده است. هرگاه مذاکرات رسمی آغاز شود، همه مسائل روی میز مذاکره قرار خواهد گرفت. مواردی که شما به آن اشاره کردید، ممکن است حتی موضوع بحث نباشند یا شاید به روندی هدایت شود که بسیاری انتظار آن را ندارند، همان‌طور که تاکنون چنین بوده است.

مسئله کُرد در جهان مسئله‌ای بی‌نظیر و بی‌سابقه است. هیچ مسئله‌ای مانند آن نیست؛ با چهار دشمن روبه‌روست، سرکوب می‌شود، سیستم بین‌المللی از دشمنانش حمایت می‌کند، و دشمنان کرد دشمنان معمولی نیستند. بنابراین، حزبی که بتواند نمایندگی حل این مسئله را به عهده بگیرد، حزبی بی‌نظیر است. در جهان حزبی مانند PKK وجود ندارد، نه از نظر سبک زندگی و نه شیوه مبارزه. PKK حزبی بی‌نظیر در دوران خود بود، و hاوجالان رهبری بی‌نظیر برای مردمی بی‌نظیر است.

هیچ رهبری در دنیا مانند او نیست، مانند آن تجربه و مبارزه‌ای که کرد. ۲۷ سال است که در تابوتی به نام امرالی مقاومت می‌کند. دولت ترکیه برای نابودی PKK همه الگوهای مشابه در جهان را بررسی کرده و همگی را روی PKK آزمایش کرده است که موفق نبوده است. نمونه‌ پلنگ‌های تامیل در سریلانکا را آزمود، موفق نبود. روش پاک‌سازی جنبش‌های آزادی‌بخش فلسطینی چون فتح و حماس را آزمود، موفق نبود. خواست همانند چگونگی جان باختن چه‌گوارا، اوجالان را به قتل برساند، حتی در همان حالت، اما موفق نشد. هیچ شیوه‌ای در جهان باقی نمانده که دولت ترکیه برای نابودی PKK و اوجالان امتحان نکرده باشد، اما موفق نشد.

بر اساس این حقیقت تاریخی، هر شیوه، تاکتیک و استراتژی که برای حل مسئله‌ کرد پیشنهاد می‌شود، ناچار به آزمون است. ممکن است روش‌های مختلفی برای حل مسئله وجود داشته باشد، مانند IRA در ایرلند شمالی، ETA در اسپانیا، ANC و ماندلا در آفریقای جنوبی، FARC در کلمبیا؛ آن‌ها هم شیوه‌ی مبارزه مسلحانه داشتند، هم مذاکره. PKK همه‌ی این‌ها را مطالعه کرده است. اما ویژگی مسئله‌ کرد به‌گونه‌ای است که نمی‌توان این شیوه‌های حل را به آسانی بر مسئله‌ کُرد تطبیق داد. آن‌ها چگونه خلع سلاح شدند؟ کرد نمی‌تواند به آن شکل خلع سلاح شود. پیشگام و انقلابی کُرد چرا به کشور ثالثی برود؟ مگر جز تلاش برای آزادی مردم خود چه جرمی مرتکب شده؟ تاکنون روی همین آب و خاک زیسته‌اند، اکنون هم می‌خواهند روی خاک پدران و نیاکان خود زندگی کنند و مبارزه نمایند.

باید زمینه‌ حقوقی برای مشارکت سیاسی اعضای پیشگام PKK فراهم شود. کسی نباید فکر تبعید اعضای ما به کشور ثالث را در سر داشته باشد. آیا می‌خواهند نام صلح را بر این فرایند بگذارند یا کوچ اجباری؟ کوچ به کشور ثالث؟

در مورد قندیل هم همه می‌دانند که قندیل چه نقشی در مقابله با داعش و حفاظت از مردم‌مان از نسل‌کشی داشت، از مخمور تا شنگال و کوبانی. داعش تهدیدی است که هنوز پایان نیافته. آمریکا هنوز برای مقابله با داعش در منطقه حضور دارد. اخیراً ترکیه، اردن، عراق و سوریه برای مقابله با داعش ائتلافی تشکیل داده‌اند. پس، تهدید داعش واقعی است و ممکن است دوباره سر بلند کند.

آیا ما کُردها، در صورت احیای داعش یا نیروهای مشابه، می‌توانیم فقط به این ائتلاف میان سوریه، عراق و ترکیه اعتماد کنیم؟ چه تضمینی هست که این ائتلاف‌ها علیه داعش پایدار بمانند و به ما خیانت نکنند؟ خاورمیانه هنوز باثبات نیست و تهدید نسل‌کشی مشابه شنگال همیشه علیه کُردها وجود دارد. قندیل و اعضای PKK تضمین بقای مردم و آزادی کُردها هستند.

آیا فرایند کنار گذاشتن سلاح همان‌طور که گفته می‌شود، اجرا می‌شود؟ یا اینکه مبارزه‌ی مسلحانه‌تان علیه دولت ترکیه را متوقف می‌کنید ولی سلاح‌هایتان را همچنان حفظ می‌کنید؟

زاگرس هیوا: PKK وقتی تشکیل شد تصمیم به مبارزه مسلحانه علیه دولت ترکیه گرفت و آن را عملی کرد. ۴۱ سال جنگید، دوست و دشمن، همه می‌دانند چگونه جنگید. اکنون نیز PKK بر اساس فراخوان اوجالان تصمیم استراتژیکی گرفته است که خود را منحل کند و به مبارزه‌ مسلحانه علیه دولت ترکیه پایان دهد.

در چارچوب همین تصمیم، خود را ملزم به اجرا می‌داند، اما پایان دادن به مبارزه مسلحانه به معنای تحویل سلاح و تسلیم شدن نیست، برعکس، مرحله‌ی دشوارتری از مبارزه آغاز می‌شود. بسیاری می‌گویند مبارزه برای صلح بسیار سخت‌تر و چالش انگیزتر از جنگ است. PKK خود را برای چنین مرحله‌ای آماده می‌کند. اوجالان مسئولیت تاریخی این مرحله را بر عهده گرفته است. PKK تا کنون مسئولیت جنگ را بر عهده داشت و آن را اجرا کرد، اما مرحله‌ی صلح متفاوت است و باید مستقیماً توسط اوجالان رهبری شود.

PKK فرماندهی جنگ بود، اما رهبری صلح و اجرای آن فقط در توان اوجلان است. تنها کسی که باعث شد این تصمیمات را بگیریم و آن‌ها را اجرا کنیم، اوجالان بود. برای پیشبرد فرایند، شرایط آزادی و فعالیت آزادانه‌ اوجالان باید فراهم شود تا بتواند در شرایطی سالم و حفاظت‌شده این مرحله را رهبری کند. هر عضو PKK برای آزادی اوجالان سلاح به دست گرفته است. اگر اوجالان آزاد نباشد و نتواند مرحله‌ صلح را رهبری کند، هیچ‌کس نمی‌تواند اعضای PKK را قانع کند.

آیا خطری برای تکرار رخدادهای سال ۲۰۱۵ وجود دارد؟ زمانی که شما حسن نیت خود را نشان دادید اما فرایند صلح سر نگرفت؟ اگر چنین شود، آیا PKK از تصمیم کنگره‌ دوازدهم پشیمان خواهد شد؟

زاگرس هیوا: مطمئناً خطر وجود دارد. نیروها و جناح‌های زیادی هستند، چه در داخل ترکیه و چه خارج از آن، که نمی‌خواهند چنین فرایندی آغاز شود. از همان ابتدا که آتش بس اعلام کردیم علیه آن بودند، خواستند آن را تخریب کنند. اما با پایداری و پافشاری تا امروز ادامه یافته.

۳۲ سال پیش وقتی اوجالان تلاش مشابهی را آغاز کرد، "تورگوت اوزال" رئیس‌جمهور وقت ترکیه حذف شد و امسال هم سری ثریا اوندر به شکلی بسیار مشکوک جان باخت. جالب است که هر دو در همان ماه و در همان روز جان خود را از دست دادند: اوندر در ۱۶ آوریل و اوزال در ۱۷ آوریل.

اوجالان در تمامی دیدارهایش بارها به سری ثریا اوندر هشدار داده بود که "مراقب باش، ممکن است ترورت کنند، هشیار باش". همان هشداری که قبلاً به تورگوت اوزال هم داده بود. بنابراین همیشه خطری وجود دارد که دشمنان صلح این مرحله را به شکست بکشانند، همان‌گونه که مرحله ۲۰۱۳ را شکست دادند.

PKK تصمیم اشتباهی نگرفته که بخواهد بعداً از آن پشیمان شود. احتمال بازگشت به مرحله‌ قبلی بسیار کم است. PKK در هر شرایطی برای موفقیت مرحله‌ جدید تلاش می‌کند، زیرا تنها تضمین موفقیت، باور به اوجالان و اجرای رهنمودهای اوست.

 PKK خود را منحل کرده و به مبارزه مسلحانه پایان داده اما این تصمیم صرفاً متعلق به PKK است و تصمیم همه نیست. طرف‌های دیگر منافع متفاوتی دارند، ممکن است برخی نیروها یا جریان‌ها در راستای منافع خود بخواهند حمله کنند؛ در آن صورت، اعضای PKK و مدل‌های جدید سازمان‌دهی PKK برای دفاع از خود، تحلیل و رویکرد لازم را در پیش خواهند گرفت.

گذار از میدان خشونت به میدان سیاست و قانون، تنها با تلاش یک‌طرفه ما ممکن نخواهد شد، طرف مقابل نیز باید چنین کند. اما اگر حمله‌ای با هدف نابودی انجام شود، جنبش ما برای دفاع از ارزش‌ها و اصول خود مقاومت می‌کند، قوی‌تر از گذشته. قانونی جهانی وجود دارد که هر موجودیتی برای دفاع از خود حق دارد مقابله کند.

چرا این تصمیم پ.ک.ک بحث زیادی را در افکار عمومی برانگیخته است؟ بسیاری در این‌باره می‌نویسند و صحبت می‌کنند، حتی برخی می‌گویند اوجالان ۲۷ سال است در زندان است، از تمام ابزارهای ارتباطی محروم است، از دنیا بی‌خبر است، پس نمی‌تواند تصمیمی درست بگیرد. برخی دیگر می‌گویند شاید اوجالان تحت فشار و اجبار دولت ترکیه مجبور شده فراخوان انحلال PKK را بدهد. برخی هم معتقدند کنار گذاشتن سلاح اشتباه است و PKK باید مبارزه علیه ترکیه را متوقف نکند. پاسخ شما چیست؟

زاگرس هیوا: می‌خواهم این سؤال را با یک سؤال پاسخ دهم: اگر اوجالان از دنیا بی‌خبر است، چرا تمام دنیا از او صحبت می‌کنند؟ چرا در دو ماه اخیر همه‌ خبرگزاری‌ها، سایت‌ها، تلویزیون‌ها و رادیوها حداقل یک خبر درباره او منتشر کرده‌اند؟ اگر کسی از دنیا بی‌خبر باشد، آیا دنیا از او حرف می‌زند؟ اگر اوجالان از دنیا بی‌خبر است، چرا سازمان ملل درباره فراخوان او اظهار نظر می‌کند؟ چرا از آمریکا تا چین، همه درباره سخنانش موضع‌گیری می‌کنند؟ چند نفر در دنیا در دو ماه اخیر نام اوجالان و PKK را نشنیده‌اند؟ بگذارید بگویم، اوجالان فقط دغدغه کُردها را ندارد، بلکه دغدغه انسانیت را دارد. مسئله او، غصه او، غصه همگان است. غصه جهان و بودن است و به خاطر غصه جهانیان به زندان افتاده است.

بنابراین هر گامی که او برمی‌دارد، توجه همهٔ دنیا را جلب می‌کند. شخصیت او پیوندی اینچنینی با همه جهان دارد. قدرت‌های جهانی خواستند که یا او را بکشند یا به اسارت بگیرند. کسانی که در این دنیا وجدان و حس آزادی‌خواهی دارند، خود را حامی او می‌دانند و اکنون خواهان آزادی او هستند. به این معنا، او در سطح جهانی هم دوست دارد و هم دشمن. بسیاری از روشنفکران سرشناس جهان، از چامسکی گرفته تا ژیژک، آنتونیو نگری، بادیو و دیگران... دربارهٔ اندیشه و بینش عبدالله اوجالان سخن گفته‌اند. پس چطور ممکن است کسی چنین تأثیرگذار باشد ولی از دنیا بی‌خبر باشد؟

از طرف دیگر، این سخن که اوجالان در زندان است و از دنیا خبر ندارد، بی‌احترامی به مردم کرد در کردستان شمالی است. حزبی که از اندیشه و بینش اوجالان پیروی می‌کند، بیش از شش میلیون رأی دارد و در یک دوره ۸۳ نماینده در پارلمان داشت. آیا این شش میلیون نفر از روی ناآگاهی به بینش اوجالان رأی داده‌اند؟ در کردستان سوریه، ۱۲ هزار مبارز با شعار "زنده باد اوجالان" جان باختند. آیا همهٔ این افراد و زخمیان از روی ناآگاهی خود را فدای او کردند؟ همین‌طور در دیگر مناطق کردنشین و اروپا نیز چنین بوده. حالا که شما آزادید و از دنیا خبر دارید، چرا دو نفر را هم آگاه نکردید که پیرو شما باشند؟

اگر واقعاً این تصمیمات از سوی اوجالان تحت فشار دولت ترکیه گرفته شده، پس چرا از همان ابتدا چنین تصمیمی نگرفت و ۲۷ سال زندان را تحمل کرد؟ چرا با وجود اینکه می‌دانست ممکن است به اعدام محکوم شود، به دنبال صلح رفت و گام به گام آتش‌بس اعلام کرد؟ به گفت‌وگوهایش با روزنامه‌نگار محمدعلی بیراند در سال‌های ۱۹۸۸ و ۱۹۹۲ نگاه کنید؛ آن زمان نیز همان حرف‌هایی را می‌زد که امروز می‌زند.

اوجالان برای یافتن راه‌حل، نوآوری می‌کند و روش‌های سازنده پیش می‌گیرد. در سیاست نرمش دارد، اما در ایدئولوژی که به هستی و آزادی مردم کُرد و دیگر مردم جهان مربوط است، حتی کوچک‌ترین عقب‌نشینی نکرده. حتی مواضعش را ژرف‌تر و روشن‌تر کرده. همان‌قدر که بر آزادی مردم کرد تأکید دارد، بر سوسیالیسم نیز پافشاری می‌کند. در این زمینه هم کوچک‌ترین عقب‌نشینی در مواضع او دیده نمی‌شود. آنچه که در وجود دارد، مرحله‌ای نو در مسیر آزادی اوجالان است.

برخی افراد و جریان‌ها که دشمن قسم‌خوردهٔ اوجالان و PKK هستند، در مقابل هر گام و سخنی از طرف اوجالان و PKK می‌ایستند. اگر بجنگد، می‌گویند جنگ‌طلب است؛ اگر صلح کند، می‌گویند تسلیم شده و مبارزه بی ارزش انجام داده. مشکل آن‌ها  انتقاد از اوجالان یا PKK نیست؛ مشکل‌شان با بودن اوجالان و PKK است. این افراد مشخص هستند و افکار عمومی نیز آنها را می‌شناسد. در اینجا درباره‌شان سخن نمی‌گویم و پاسخی هم لازم نیست به آنها داده شود.

برخی نیز از سر ناآگاهی موضع‌گیری می‌کنند. نه کتابی از اوجالان خوانده‌اند و نه سخنرانی‌ای گوش داده‌اند؛ بلکه هرچه در فیس‌بوک و اینستاگرام نوشته می‌شود، می‌پذیرند. رسانه‌ها و نشریات پر از مطالب و ویدئوهای ضد اوجالان و PKK هستند، حتی نامش هم ممنوع و سانسور می‌شود. کمتر کسی جسارت دارد که همان‌گونه که در واقعیت هست، از اوجالان و PKK سخن بگوید. کسانی که از دور PKK, اوجالان را می‌شناسند و تحت تأثیر این فضای رسانه‌ای هستند، نمی‌توانند درست درک کنند یا موضع‌گیری واقعی داشته باشند.

برخی افراد و جریان‌ها نیز از سر دلسوزی انتقاد می‌کنند.انتقاد آنان از روی دلسوزی است. آن‌ها اوجالان و PKK را دوست دارند و برای آینده این جنبش دل‌سوزند و به آن باور دارند. رسانه‌های دشمن هم کمی بر آن‌ها اثر گذاشته‌اند. به‌جای اینکه منطق و عقل را حاکم کنند، بیشتر با احساس و عاطفه برخورد می‌کنند. به این عزیزان اطمینان می‌دهم که اوجالان از همان ابتدا، از زمانی که با پنج نفر آغاز کرد، تا امروز هیچ گامی برنداشته که به زیان کُردها باشد. شاید در ابتدا درک تصمیماتش دشوار بوده، اما با گذشت زمان روشن شده که آن تصمیم‌ها چقدر استراتژیک و سودمند بوده‌اند. بنابراین مطمئن باشند که این گام نیز به سود مردم کُرد، همه ملت‌ها و انسانیت است.

اوجالان ویژگی خاصی دارد و به همین دلیل او را رهبر می‌نامیم. همواره خطرناک‌ترین گام‌ها را برداشته، گام‌هایی که ذهن‌های عادی درک نمی‌کنند و نمی‌پذیرند. وقتی در سال‌های ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۵ تصمیم گرفت از آنکارا به کردستان برود و مبارزه را آغاز کند، اطرافیانش گفتند "با این فکر برو کردستان؟ یک روز هم دوام نمی‌آورید." اما اوجالان و جنبشش ایستادگی کردند و همان‌هایی که این سخن‌ها را می‌گفتند، شکست خوردند. وقتی مبارزه مسلحانه را آغاز کرد، گفتند "این خودکشی است؛ کُرد از بین خواهد رفت." اما این نویسنده ۱۵ آگوست، کُردها را زنده کرد.

وقتی اوجالان دستگیر و به امرالی منتقل شد، بسیاری خطاب به PKK گفتند: «اوجالان تمام شد. یک رهبر جدید انتخاب کنید. دست از اوجالان بردارید، مگر دیوانه شده‌اید؟ دیگر کاری نمی‌تواند انجام دهد." این برداشت بسیاری از رهبران و سیاست‌مداران بود که اعتماد زیادی به عقل خود داشتند. اما همان‌طور که می‌بینیم، درست از آب درنیامد و امروز تمام دنیا از PKK و اوجالان سخن می‌گویند.

برای کسانی که می‌گویند مبارزه مسلحانه باید ادامه یابد، می‌گویم PKK به مدت ۴۱ سال است مبارزه کرده و هنوز هم در اوج توان خود قرار دارد. اگر بخواهد، می‌تواند ۴۰ سال دیگر هم بجنگد و در این توانایی هیچ تردیدی نیست. اما اکنون اوجالان و PKK استراتژی جدیدی اتخاذ کرده‌اند. به این باور رسیده‌اند که دوران نوینی آغاز شده و مردم کُرد می‌توانند از راه مبارزه قانونی و سیاست دموکراتیک به حقوق خود برسند.

اگر کسانی هستند که فکر می‌کنند این یک اشتباه است و باید مبارزه مسلحانه و جنگ ادامه یابد، بفرمایند. عملیات ترکیه هنوز ادامه دارد و جنگ در جریان است. اگر واقعاً می‌خواهند در جنگ شرکت کنند، کسی جلوی آن‌ها را نگرفته و هیچ‌کس دست و پایشان را نبسته است. بیش از ۴۰ میلیون نفر کُرد وجود دارد؛ بیایند فقط ۴۰ نفر از این ۴۰ میلیون را گرد هم بیاورند و به مدت ۴۰ روز علیه ترکیه بجنگند.

هر شخص یا جریانی که به هر شکلی در این جنگ از PKK حمایت یا پشتیبانی کرده و در این راه قربانی داده. بدون هیچ تردیدی، از این گام اوجالان و PKK برای صلح و جامعه‌ای دموکراتیک حمایت می‌کند و این افراد کسانی هستند که می‌توانند در این دوره‌ی جدید نیز نقش‌آفرینی کنند و در روند صلح سهیم باشند، اما کسانی هم هستند که سال‌های این جنگ به اندازه خانه‌های خود در خاک ترکیه بوده اند. نگران لغو ویزای گردشگری ترکیه یا ممنوعیت ورود به سواحل ازمیر، آنتالیا و استانبول هستند و در برابر این همه کشتار و اشغالگری ترکیه، حتی یک «اوف» نگفتند و حاضر نشدند یک عکس از یک عضو PKK را در فیسبوک لایک کنند. حالا همان‌ها خود را گوارا، کاسترو و مائو می‌دانند و قهرمانان جنگ آزادی‌بخش مردم کردستان شده‌اند. به صورت مستقیم یا غیرمستقیم خواستار ادامه جنگ هستند.

کسی یا جریانی که نجنگیده باشد، نه از جنگ چیزی می‌فهمد و نه از صلح. نه سختی‌های جنگ را درک کرده و نه سختی‌های صلح را. این افراد فقط به منافع خود فکر می‌کنند و بس.

آن اشخاص و جریان‌هایی که منظور ما هستند، نمایندگی اکثریت جامعه کردستان، به‌ویژه در اقلیم کردستان را ندارند. چه هنگام فراخوان اوجالان و چه در زمان برگزاری کنگره‌ی دوازدهم، روشنفکران، فعالان، شخصیت‌های اجتماعی، و تمام اقشار و گروه‌های جامعه موضعی عمیق و ارزشمند گرفتند. بیشتر گفت‌وگوها، تحلیل‌ها، و پست‌های رسانه‌ای و دیجیتال پیرامون این موضوع، نشان‌دهنده درک عمیق از پارادایم اوجالان و مبارزه PKK بودند. این‌ها همه منابع نیرو و الهام برای این دوران جدید هستند و امید به موفقیت روند را بیشتر می‌کنند.

منبع: شارپرس

ترجمه: خبرگزاری کردپرس

کد خبر 2784597

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha