تاریخچه‌ای از حمام‌های خزینه و عمومی اسلام آبادغرب / میثم رجبی

سرویس کرمانشاه _ میثم رجبی نویسنده و پژوهشگر مطرح در مطلبی به تاریخچه حمام‌های قدیمی در شهر اسلام آبادغرب پرداخته است که در ادامه می‌خوانید:

خبرگزاری کردپرس _ داستان حمام‌های قدیمی، امروزه بسیار جالب و خواندنی است. در گذشته‌های دورتر، چیزی به نام حمام عمومی در هیچ جا نبود. معمولاً همه در منزل و یا رودخانه‌ها به استحمام می‌پرداختند. اما شاهان و درباریان در حمام‌هایی که امروزه حمام «خزینه» می‌گویند، به استحمام می‌پرداختند که در آن، جمعی افتخار کیسه‌کشی، مشت‌ومال، حجامت و ... داشتند. مطالعه تاریخ معاصر نشان می‌دهد که به تدریج، حمام‌های خزینه از سوی خان‌ها و متمولین در همه جا گسترش یافتند. آثاری از این حمام‌ها به ویژه از دوران صفویه به بعد را در جای جای ایران می‌بینیم. این حمام‌ها بعداً عمومیت بیشتری یافتند و به جاهایی برای نظافت و تفریح و گفتگوی بزرگان بدل شدند.

در شهر و دیار ما حمام خزینه احتمالاً سابقه اخیرتری دارد و شاید به اواخر دوره قاجار برمی‌گردد. اما آنچه که برای ما روشنتر به نظر می‌رسد این است که ما مجموعه بیشتری از این دست حمام‌ها را در دوران پیش از انقلاب داشتیم. با افزایش جمعیت و گسترش آب لوله‌کشی، حمام‌های عمومی هم زیاد شدند. این حمام‌ها پس از انقلاب هم زیاد شدند. در اینجا، مروری بر این حمام‌های عمومی می‌کنیم که امروزه برای ما جز خاطراتی از زندگانی‌های سخت و مرارت‌بار و در عین حال، درست گذشته نیستند.

قدیمی‌ترین حمامی که در چند دهه اخیر در یادها مانده، حمام خزینه‌ای است که پایین‌تر از بانک کنونی مهر ایران، کنار نهر ارمنی در خیابان شهرداری کنونی قرار داشت که آقای مصطفوی که اهل کاشان بود آن را بنا کرده بود. این حمام خزینه، تنوری داشت که از بالا پِهِن درونش می‌ریختند تا آب خزینه را گرم کند. حوضی به مانند جکوزی‌های امروزی داشت که با ورود و خروج آب گرم از لوله‌های پیرامونش گرم می‌شد. بسته به میزان آلودگی آب، معمولاً هر سه روز تا یک هفته، آب آن را عوض می‌کردند. بعداً به جای این حمام، «حمام داریوش» ساخته شد. حمام داریوش، فضای عمومی کوچکی با دوش‌های خصوصی و نمره‌های مشخص داشت.

تاریخچه‌ای از حمام‌های خزینه و عمومی اسلام آبادغرب / میثم رجبی

ظاهراً حمام قدیمی دیگری هم به نام «حمام عمه‌خانم» یا «حمام حاج احمد حسینی» در نزدیکی حمام اعظم در شهرستانی وجود داشته که هم کوچک بوده و هم چندان عمومیتی نداشته و شاید مجموعه‌ای از افراد آشنا یا شناس به آن مراجعه می‌کردند.

علاوه بر این دو، چندین حمام دیگر نیز وجود داشت: «حمام شاهرضا» که دور میدان شاه (بعداً، هدایت) بود و اکنون جای آن پاساژ چهارسو ساخته شده است. 

«حمام فردوسی» که صاحب آن «حاجی باوه‌خان» یا حاج باباخان بود. این حمام هم نزدیک میدان شاه بود که اکنون در ورودی کوچه پشت پاساژ باران، به جای آن، «فروشگاه هفت» ساخته شده است.

«حمام آجودانی» نیز حمام دیگری بود که نرسیده به چهارراه چراغ قرمز، اول پاساژ کویتی‌های اکنون قرار داشت.

تاریخچه‌ای از حمام‌های خزینه و عمومی اسلام آبادغرب / میثم رجبی

«حمام حافظ» کنار در ورودی زنانه مسجد جامع کنونی قرار داشت که ساختمان این حمام همچنان موجود است.

«حمام اعظم» بعد از انقلاب در دۊقلا (شهرستانی) ساخته شد و نرسیده به چهارراه گُلاو قرار داشت.

تاریخچه‌ای از حمام‌های خزینه و عمومی اسلام آبادغرب / میثم رجبی

حمامی دیگر سر چهارراه کارخانه قند برای کارگرهای این کارخانه ساخته شده بود که اکنون پشت فروشگاه ارتش قرار دارد. این حمام نیز مانند خود کارخانه و نیز ساختمان‌های پیرامون، به ارتش تعلق داشت و جالب اینکه دودکش آن تا چندی پیش پابرجا بود. این قسمت از حاشیه شهر که کارخانه قند ساخته شده بود، بیابان و غیرمسکونی بود. جاده‌ای از دور میدان تاجگذاری (اکنون، میدان امام) تا نزدیک بیمارستان شیروخورشید (اکنون، بیمارستان امام خمینی) ادامه داشت، اما بعد از بیمارستان، فضای شهری نبود و آمد و شد در آن، مخاطراتی می‌توانست داشته باشد. غروب که می‌شد، اگر کسی به روستاهای امیرآباد، برف‌آباد و ... می‌خواست برود، باید سلاح سرد یا گرم با خود حمل می‌کرد و گرنه امکان داشت با خطر گرگ‌های منطقه روبرو شود. به همین مناسبت، به این منطقه، «گرگ‌آباد» می‌گفتند که حالا محله «کارخانه قند» نام گرفته است.

حمام‌های اخیر به جز فضای درونی، یک سالن انتظار هم با شماری صندلی داشتند که معمولاً «حمامی» به کسانی که «حمام نمره» می‌خواستند، به جهت رعایت نوبت، شماره می‌داد تا در انتظار خالی شدن این حمام‌های نمره‌ها بمانند. معمولاً هر حمام بسته به کوچکی یا بزرگی‌اش، ۱۵ تا ۲۵ حمام نمره داشت و در آنها، هر شخص به صورت خصوصی حمام می‌کرد. در مقابل، حمام عمومی هم بود که کیفیت آن پایین‌تر بود. در حمام عمومی هم چند دوش در گوشه و کنار سالنی بزرگ به صورت عمومی وجود داشت. در این سالن، یک حوض هم در وسط یا گوشه آن قرار داشت و افرادی روی سکوهای کاشیکاری شده کنار حوض می‌نشستند و با کاسه، آب روی خود می‌ریختند و استحمام می‌کردند.

در هر حمام، معمولاً دو سه «کیسه‌کش» هم بودند. یکی دو نفر هم «تیون تاو» یا تنوردار بودند که تنور حمام را گرم می‌کردند. «دلاک‌ها» یا همان کیسه‌کش‌ها گاه هر دو کار را انجام می‌دادند. اینها از اداره بهداری، کارت سلامت داشتند و روی دیوار حمام نصب می‌کردند که نشان می‌داد امراض پوستی و دیگر آلودگی‌ها را ندارند. کیسه‌کش‌ها اتاقی کنار اتاق تنوردارها داشتند و  هر کسی نیاز داشت، در ازای مبلغی، می‌آمدند و کیسه می‌کشیدند.

از سال‌های ۱۳۴۰ که تحولاتی در زمینه گسترش امکانات به شهرها و روستاهای محروم اتفاق افتاد، علاوه بر شهر، برخی روستاها هم صاحب امکاناتی شدند. در کنار ایجاد تأسیساتی مانند مدرسه، خانه بهداشت، آب لوله‌کشی و بعضاً برق (با موتور برق) برای برخی از این روستاها، برخی هم صاحب حمام عمومی شدند. گفته شده که پیش از این دوران، حمام‌های خزینه هم بسته به همت و اراده خان‌ها و ثروتمندان در برخی روستاها وجود داشته است. در «بَیرَی» که نزدیکترین روستا به شهر بود، به واسطه حضور برخی ملاکان و ثروتمندان، حمام وجود داشت. حمام بَیرَی کوچک بود و می‌شود گفت که عده‌ای آن را برای خود ساخته بودند. این حمام به مانند حمام عمومی بود و نمره نداشت. بَیرَی در دهه چهل، امکانات بهتری به نسبت دیگر روستاها داشت و جدا از حمام، روحانی مختص به خود به نام «حاجی‌آقا حیرانی» داشت که دیوان شعری از او با عنوان _دیوان حیرانی_ به یادگار مانده است. این روحانی اهل اصفهان بود و با اهالی روستای بَیرَی وصلت کرده بود.

امروزه، گرچه هنوز ساختمان یکی دو حمام عمومی باقی مانده، اما دیگر کارایی گذشته را ندارند و تنها بخشی از خاطرات زندگی شهری گذشته ما هستند.

کد خبر 2784963

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha