کرد پرس- وقتی حق اعمال زور تنها برای دولت ملی مشروع دانسته شد، دولتهایی که به حق یا ناحق خود را نماینده مشروع ملت خود میدانستند، میلیونها انسان را چه در جنگ با دولت- ملتهای رقیب و چه در جنگ با آن بخشی از ملت خود که مشروعیت آنان را نپذیرفته بود، به قتل رساندند. به یقین شمار انسانهایی که تنها در قرن اخیر در جنگهای دولت- ملتهای متمدن و با ابزارهای مدرن کشته شدهاند، از همه کشتههای انسانهای به قول آنان بدوی و وحشی یا جنگهای دینی و امتی در کل تاریخ مکتوب بشر بیشتر است. جاهای دیگر جهان بهکنار، اما به عنوان یک نمونه موردی با اطمینان میتوانم بگویم که شمار کردانی که در یکصد سال اخیر توسط سه دولت به اصطلاح ملی و مدرن و جدیدالتٲسیسِ برخاسته از میراث عثمانی، یعنی ترکیه و سوریه و عراق کشته شدهاند، حداقل ششصد برابر کسانی است که در دوره ۶۰۰ ساله خلافت عثمانی به دست خلیفه امتگرای مسلمان یا در جنگهای طوایف کرد با یکدیگر به قتل رسیدند. نتیجه روشن است: اگر یک کشیش یا خاخام یا مفتی مسلمان در دوران دینسالاری و امتمحوری فتوای خروج از دین را برای فرد یا جماعتی میداد و فرمانروا هم آنان را میکشت در دوران مدرن هم طبق فتاوای ماکس وبر و دیگر کشیشهای راست و چپ یا لیبرال و کمونیست که نام فیلسوف و جامعهشناس و سیاستمدار بر خود نهادهاند هرکس از قانون دولت ملی که توسط نصف به علاوه یک ملت تصویب شده است، تخطی کند، مشمول مجازات میشود. اگر در جامعه امتی یک نفر برای ۹۹نفر تعیین تکلیف میکرد، در جامعه ملتی ۵۱ نفر برنده انتخابات، سرنوشت ۴۹ نفر بازنده را تعیین میکنند. به راستی وقتی انسان فرودست و اقلیت و بازنده به سبب جمعیت یا قدرت و ثروت کم هرگز نتواند نقشی در تعیین سرنوشت خود داشته باشد برایش چه فرقی میکند که دولت مافوقش کسری و قیصر و خلیفه و پادشاه و سلطان باشد یا رئیس جمهور و نخستوزیر مدرن؟ تاریخ نشان داده است که از قضا جان آن انسان فرودست بیدولت در دوران پیشامدرن کمتر از دوران مدرن گرفته شده است.
امروز وضعیت غزه درستی مطالب بالا را برای همگان عیان کرده است. ماههاست مردم این شهر در جنگ و بمباران نابود میشوند.جنگ با اسرائیل و کمک مٶثر و بازدارنده به مردم غزه از سوی سران عرب و مسلمان پیشکش؛ آیا آنان در سطح آنچه در چند روز گذشته در قطر و در اعتراض به حمله اسرائیل به این کشور گذشت، هرگز کنفرانسی برای مردم غزه برگزار کردهاند؟ خیر. سبب چیست؟ قطر صاحب یک دولت رسمی است، اما مردم فلسطین بیدولتند.در نظام بینالملل که توسط غرب بر پایه دولت ملی ولو اینکه مثل قطر در چندصد کیلومتر مساحت و با چندصدهزار جمعیت بنا شده باشد، تنها جان شهروند صاحب دولت و از جنس همان دولت، دارای ارزش است، اما جان شهروند بیدولت فلسطینی نه تنها ارزشی ندارد که اصلاً جان به حساب نمیآید.
در حالی که وزیر دفاع اسرائیل از بازشدن درگاه جهنم و سوختن غزه در آتش میگوید، جولانی خبر از ضرورت صلح با اسرائیل به خاطر منافع مردم سوریه میدهد. علت چیست؟ خون ملت عرب و دارای دولت او از خون مسلمان فلسطینی بیدولت رنگینتر است و او به خاطر آن حاضر است با صهیونیستهای قاتل برادران مسلمان خود در آن سوی مرزی که استعمارگران به نام حدود دولت ملی برایش تعیین کردهاند، معامله کند و چشم بر آن همه جنایت ببندد.آن مجاهدانی هم که از اقصی نقاط جهان برای جهاد با حکومت بشار و تشکیل خلافت اسلامی راهی شام شریف شدند و تا مرز نسلکشی علوی و کرد و دروزِ به قول آنان کافر پیش رفتند، اکنون باید بدانند که تمام جانهایی که گرفتهاند نه به خاطر اسلام که برای تشکیل یک دولت عربی ناسیونالیستی بوده است.اگر غیر این است چرا امروز در حمایت از غزه به جهاد اسرائیل نمیروند و به دعا بسنده میکنند؟ چرا خلیفه آنان که دومین ارتش ناتو را دارد تنها زورش به کردها میرسد و یکی از صدها موشکی را که ایران به اسرائیل شلیک کرد، خرج مسلمانان غزه نمیکند؟ در آنسو هم اسرائیل به بهانه قتل هزار شهروند خود صدهزار فلسطینی را میکُشد و خاکشان را به توبَره میکَشد، اما گرفتن این جانها را بر پایه حق دفاع از حاکمیت ملی، ولو نامشروع توجیه میکند.
نتیجه اینکه در جهان مبتنی بر زر و زور و تزویر امروز جان شهروند بیدولتی که فاقد این سه هست یا شهروندی که مشروعیت دموکراسی و قانون مصوب نصف به علاوه یک را که دولت ملی سر از آن برآورده است، غیرعادلانه بداند و برای عادلانه کردن آن تلاش کند، هیچ ارزشی ندارد.
*استاد دانشگاه پژوهشگر حوزه تاریخ
نظر شما