خبرگزاری کردپرس _
از خویش می گریزم در این دیار، باران
دلتنگ روزگارم بر من ببار، باران
بُغض گلوی ما را باری تو ترجمان باش
ای بی شکیب باران ای بی قرار، باران. (پرتو)
ابتدا در بارهٔ عنوان نوشته؛
*پاوه نوشت، چرا که در پاوه نوشته شده و در بارهٔ پاوه است.
*بارانی، زیرا باران های رگبار گون روزهای پایانی تعطیلات نوروزی و خلق مناظر بی بدیل و زیبا موجب رقص نا گزیر قلم شد.
دوم: گزارش تلاشی ناموفق
بامداد اولین روز کاری پس از تعطیلات نوروزی که کاهش تب و تاب مسافران و مهمانان ملموس است، خوشبختانه آسمان در تب و تاب ویژهٔ خود چشم ها را خیرهٔ برق صاعقه و گوش ها را مشغول غرش ابرها نمود و رگبارهای باران هر از چند گاهی سبزه ها و شکوفه های تازه شکوفا را نوازش می کند.
در پشت بام منزل (که هنوز از گردباد آپارتمان سازی در اَمان است!) در جستجوی زوایهای هستم تا با دوربین گوشی همراه بتوانم شاهو و شهر، آتشگاه و دامنه هایش را با دَرَنیشه که تنها دو روز است لباس سبز به تن کرده، همراه نوای سحر آمیز باران در قاب فیلم بگذارم مگر به زعم خودم به زمانِ توقف ناپذیر و گریز پا برای لحظاتی هر چند کوتاه برای آینده و آیندگان فرمان ایست داده باشم.
اما افسوس که تلاشم ناکام ماند و در برابر رویش هندسی سیمان، آهن، سنگ (تعبیر سهراب) دست ها را بر سَر نهادم و تسلیم شدم و به ندایی درونی گوش می کردم که؛ زیبایی غیر خدادادی در این شهر سال ها است به قربانگاه رفته است، باور کنید کمترین رَوزَن را نیافتم و تنها چند عکس برداشتم و در پشت پنجره به تماشای بهار و باران ایستادم و ابیاتی از فریدون مشیری را به یاد آوردم؛
آه ای باران، ای امید جان بیداران!
بر پلیدی ها که عمری ست درگرداب آن غرقیم
آیا چیره خواهی شد؟
قصدم تمام کردن نوشته بود که در میان یادداشت هایم تصویر صورت جلسهٔ انجمن شهر پاوه در تاریخ ۱۳۴۹/۸/۲۶خ را دیدم که پنجرهٔ دیگری را بر من گشود. انجمن شهر در بند (۲) این صورتجلسه شهرداری را موظف نموده که از صدور پروانهٔ ساخت برای ساختمان های بیش از دو طبقه چنانچه ارتفاع از کف خیابان پشت فرمانداری الی سراب هولی (امام خمینی و امام شافعی فعلی)، (ششم بهمن و نهم آبان آن روز) بالاتر رود خودداری نماید امضا کنندگان ۵۵ سال پیش این صورتجلسه که اینک همه رُخ در نقاب سردِ خاک کشیده اند مرحومان؛
۱- نقی متران رئیس ۲- عزت سابقی نایب رئیس۳- غفار بکری نایب رئیس ۴-فره عبدی منشی ۵-حسن حق شناس منشی
نامشان زمزمهٔ نیم شب مستان باد
تا نگویند که از یاد فراموشانند
پیش خود فکر می کردم که اگر آن فکر بکر تا آخِر اجرایی می شد و در چنبرهٔ منافع و مصالح قرار نمی گرفت آیا اینک شهر زیباتری نداشتیم!؟
برای راستی آزمایی جواب این پرسش از بزرگواری که ساکن محلهٔ خیابان مرکزی بود درخواست کردم تا از آن زاویه فیلمی تهیه کند که پیوست یادداشت کرده ام. اگر آن مصوبه اجرایی می شد دیدگاه کلیهٔ ساختمان های پایین دست تا خیابان سنگفرش و تکیه نیز چنین بود و این لازمهٔ مناطق شیب دار است و منافاتی با رشد عمودی که می توانست در محلات جدید شهر که دارای شیب کمتری است صورت گیرد ندارد.
به امید برکت باران برای این دیار سپند و پایداری و سرفرازیَش تا آن گاه که آواز باد و باران در جهان روان است؛
پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند
دیوار زندگی را زین گونه یادگاران
وین نغمه محبت،بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقی ست آواز باد و باران
(م. سرشک)
نظر شما