به گزارش کردپرس، حسین آیکل روزنامهنگار و مفسر باسابقهی سیاسی، در گفتوگویی اختصاصی با خبرنگار کردپرس، روند انحلال PKK را تحولی تاریخی توصیف کرد که با دست دادن غیرمنتظرهی دولت باغچه لی، رهبر حزب حرکت ملی، با نمایندگان دم پارتی در اول اکتبر ۲۰۲۴ آغاز شد و در طی هفت ماه، به اعلام رسمی انحلال PKK در کنگرهی این سازمان در ۱۲ ماه می ۲۰۲۵ رسید. بهگفتهی آیکُل، اگرچه بسیاری این تحول را ناگهانی تلقی کردند، اما نشانهها و دیدارهای محرمانه پیشین – از جمله فراخوان عبدالله اوجالان از امرالی – نشان میدهد که این تصمیم از مدتها پیش در جریان بوده است.
در ۱ اکتبر ۲۰۲۴، با دست دادن دولت باغچه لی رهبر حزب حرکت ملی (MHP)، با نمایندگان دم پارتی در مجلس، روندی آغاز شد که در مدت کوتاهی به انحلال PKK انجامید. این روند را چگونه ارزیابی میکنید؟
در واقع این روند آنقدرها هم کوتاه نیست؛ اما در ابتدا مشخص نبود که دولت باغچه لی، رهبر MHP، چه کاری انجام داده و چرا آن را انجام داده است. بعدها، با انجام دیدار خانوادگی با عبدالله اوجالان (از سوی نمایندهی مجلس، عمر اوجالان از دم پارتی) و سپس دیدار هیأت پیشین امرالی، معلوم شد که این موضوع احتمالاً چند سالیست که در حال گفتگو بوده و حالا به مرحلهی مهمی رسیده است. یعنی درواقع، باغچه لی آگاهانه و با اطلاع از برخی مسائل با نمایندگان دم پارتی دست داده بود!
در ادامه، در تاریخ ۲۷ فوریه ۲۰۲۵، در امرالی شاهد فراخوان تاریخی عبدالله اوجالان خطاب به PKK بودیم. اوجالان گفت که دیگر زمینهای برای مبارزه مسلحانه وجود ندارد و به همین دلیل PKK باید مبارزهی مسلحانه را کنار بگذارد، بلکه برای تحقق این هدف، حتی خود را منحل کند. پس از این فراخوان، PKK بلافاصله بهطور یکجانبه آتشبس اعلام کرد. با این حال، دولت ترکیه به حملات زمینی و هوایی خود علیه خاک اقلیم کردستان عراق ادامه داد. اگرچه PKK این حملات را بهشدت محکوم کرد، اما از روند صلح عقبنشینی نکرد. حتی در تاریخ ۶ تا ۸ ماه می ۲۰۲۵، در دو نقطهی مختلف (احتمالاً به دلایل امنیتی) کنگرهی خود را برگزار کرد و در پایان آن، اعلام کرد که خود را منحل کرده است.
اگر در نظر بگیریم که تمام این تحولات تنها در مدت هفت ماه رخ دادهاند، بله، میتوان گفت که این یک روند کوتاهمدت بوده؛ اما واقعیت این است که این روند، با دست دادن دولت باغچه لی با نمایندگان دم پارتی آغاز نشده است. بهنظر میرسد که گفتگوها با اوجالان چند سالی در جریان بوده است. با این حال، اگر به پایان دادن یک دورهی درگیری چهلساله فکر کنیم، رسیدن به این نقطه در چنین مدت زمانی، واقعاً چیزی شبیه یک معجزه است!
PKK اعلام کرده که سلاح را کنار گذاشته است، اما هنوز میبینیم که جامعه ترکیه برای پذیرش این موضوع آمادگی ندارد. بسیاری از اقشار با این تصمیم مخالفاند؛ همچنین میبینیم که دولت نیز هیچ گامی برنداشته است. نظر شما در این باره چیست؟
با این ارزیابی که «جامعه آمادگی ندارد» چندان موافق نیستم. درست است که هم بدنهی حاکمیت یعنی AKP-MHP و هم بدنهی دم پارتی، تمام این اتفاقات را تقریباً بهصورت تماشاگرانه دنبال میکنند. یعنی از پشتپردهی مذاکراتی که ظاهراً بهطور مستقیم میان PKK و دولت ترکیه در جریان بوده بیخبرند، اما بهنظر میرسد که دولت AKP-MHP ترجیح داده این روند را بهصورت علنی و قابل بحث در افکار عمومی پیش نبرد.
به همین دلیل، اعضای دم پارتی نمیتوانند آشکارا شادی کنند؛ و غرولندهای هواداران حکومت که بدون اطلاع از جزئیات روند شروع شدهاند، بهاصطلاح با زور و فشار ساکت شدهاند. بنابراین عملاً چیزی بهنام "آمادهسازی جامعه برای این فرآیند" وجود ندارد. این وضعیت در بدنهی هر دو طرف نوعی نگرانی و اضطراب ایجاد میکند، اما با وجود همه چیز، برای پایان نیافتن روند، یا سکوت میکنند یا توان شادمانی ندارند. با این حال، این وضعیت آکنده از علامت سؤال، از تاریخ ۱۲ ماه می بهپایان رسید، یعنی با بیانیهی کنگرهی PKK که در تاریخ ۱۲ می منتشر شد.
در مجلس، بلوک حاکمیت + دم پارتی + بدنهی اصلی حزب جمهوریخواه خلق (CHP) در مجموع نزدیک به ۸۰٪ اکثریت را تشکیل میدهند. حزب جمهوریخواه خلق که نمیخواهد در برابر دولتی که تلاش دارد پایان PKK را به رأی تبدیل کند، ایستادگی کند، اعلام کرده است که با این روند مخالفتی ندارد و در صورت نیاز، در مجلس به اصلاحات لازم رأی خواهد داد. این موضع CHP که میخواهد از آرای احتمالی حاصل از موفقیت روند سهمی بهدست آورد، در صورتی که بهعنوان یک رویکرد سیاسی مشترک تداوم یابد، باعث میشود که مخالفتهای احزاب یا جریانهای کوچک تأثیرگذاری نداشته باشد.
اینکه گفته میشود دولت هیچ گامی برنداشته و برنخواهد داشت، یا اینکه به AKP نباید اعتماد کرد، ارزیابیهای درستیست؛ اما در واقع، این روند بهشکل یکجانبه آغاز شد. به این معنا که اوجالان معتقد بود PKK باید خودش را منحل کند و میخواست این انحلال نه فقط در ترکیه، بلکه در سطح جهانی ثبت و رسمیت پیدا کند. موضع اوجالان این نبود که «اگر من PKK را منحل کنم، شما هم باید این گامها را بردارید». یا اینکه بگوید «اگر شما این اقدامات را انجام دهید، من هم PKK را منحل خواهم کرد.»
(معاملهی واقعی اساساً بر سر سوریه و روژاوا بود: در شرایطی که نفوذ روسیه کاهش یافته، هدف اصلی این بود که از تبدیل عملیات گستردهی ارتش ترکیه در روژاوا به یک جنگ ترک-کُرد جلوگیری شود؛ نه بر سر دستاوردهای دموکراتیک داخل ترکیه.)
در بیانیهای که اوجالان در امرالی قرائت کرد، و همچنین در بیانیهی انحلال PKK که پایان مبارزهی مسلحانه را اعلام میکرد، هیچ مطالبهای با مضمون تشکیل دولت ملی، فدراسیون یا خودگردانی برای ملت کُرد مطرح نشده بود. اما دو مطالبهی مشخص وجود داشت: اول، ادارهی خود از طریق نهادهای محلی (و پایاندادن به سیاست انتصاب سرپرست دولتی بر شهرداری ها یا همان "قیم") و دوم، آموزش به زبان کُردی و اعطای وضعیت قانونی به زبان کُردی. قرار است مبارزه برای این مطالبات ادامه پیدا کند، اما نه با سلاح، بلکه از راه سیاست دموکراتیک.
در واقع انتظار این است که در غیاب PKK دیگر هیچ بهانهای برای اعمال حکومت نظامی یا وضعیت فوقالعاده باقی نماند و فضای سیاسی در ترکیه بهصورت خودکار وارد مرحلهی عادیسازی شود. اما باید دید آیا حکومتهایی که عادت و توانایی خود را بر ادارهی کشور از طریق خشونت بنا کردهاند، حاضر خواهند شد این روش را کنار بگذارند؟ و اگر کنار نگذارند، آیا میتوان آنها را از قدرت کنار زد؟ زمان پاسخ این سؤال را خواهد داد.
ارزیابی شما از موضعگیری رسانههایی که با روند صلح مخالفت میکنند چیست؟
در روزنامههای جمهوریت، نفس، سوزجو و بیرگون (و اگر شبکههای تلویزیونیای نیز وابسته به آنها وجود داشته باشد)، گفتمان مخالف روند صلح بهتدریج شدت میگیرد. اما پایگاه اجتماعی سیاسیای که این جریانها نمایندگی میکنند – حتی با احتساب حزب خوب (İyi Parti) و حزب ظفر (Zafer Partisi) – بسیار محدود است. از سوی دیگر، وضعیتی که در آن گرفتار آمدهاند، تقریباً به مخالفت با انحلال PKK شباهت پیدا کرده و بنابراین، این موضعگیری بهشدت نامعقول و غیرقابلدوام است و نمیتواند طولانیمدت ادامه پیدا کند.
بدون شک کنار گذاشتن سلاح توسط PKK کل خاورمیانه را تحت تأثیر قرار خواهد داد. در این شرایط، چه چشماندازی برای آیندهی منطقه متصور هستید؟
اسرائیل، با حمایت ایالات متحده، در نوار غزه حتی به بهای نسلکشی، حماس را تا مرز نابودی رسانده است. در لبنان، حزبالله را تا حد زیادی عقب رانده است. در سوریه نیز با سقوط رژیم بشار اسد، حمایت ایران در این کشور پایان یافته (و احتمالاً باید یمن را نیز در ماههای آینده به این فهرست اضافه کرد). بر این اساس، میتوان گفت که دوران جنگهای نیابتی در خاورمیانه یا به پایان رسیده یا بهسرعت در حال پایان یافتن است.
تصمیم PKK برای کنار گذاشتن سلاح، بدون شک به پایان این جنگهای نیابتی کمک خواهد کرد. چراکه تداوم PKK در این سالها، تنها به دلیل توانایی مبارزاتی خودش نبود، بلکه بهصورت خواسته یا ناخواسته، بهدلیل شرایط منطقهای و معادلات ژئوپلیتیک، به یکی از طرفهای جنگ نیابتی تبدیل شده بود.
پیشتر نیز PKK بارها آتشبس اعلام کرده بود و مذاکرات صلحی در گذشته نیز انجام شده است. به نظر شما، چه چیزی این روند را متفاوت میکند؟
این بار، مانند دفعات پیشین، با یک آتشبس تاکتیکی روبهرو نیستیم. در موارد پیشین، پس از اعلام آتشبس، گفتگوهای صلحی آغاز میشدند، اما بهدلیل فریبکاری دولت و مانعتراشی جناحهای ضدصلح در درون ساختار دولت پنهان (یا همان دولت عمیق)، همواره این فرآیندها شکست میخوردند.
اما تصمیم ۱۲ می از سوی PKK نه یک آتشبس، بلکه پایان واقعی مبارزهی مسلحانه است. یعنی نه اعلام آتشبس و دعوت طرف مقابل به گفتگو، بلکه پایان دادن به مبارزهی کوهنشینی و آغاز مبارزه در میدان سیاسی. تفاوت اصلی در همینجاست.
پس از چنین تصمیمی، حتی اگر یک گروه کوچک از درون PKK یا گروهی از کردهای ناسیونالیست که با کنار گذاشتن سلاح مخالفاند، بخواهند در کوههای کردستان ترکیه دوباره فعالیتهای چریکی را از سر بگیرند، چنین چیزی تقریباً ناممکن است. آیا چنین تصمیمی ممکن است گرفته شود؟ شاید، اما بهاحتمال زیاد خیلی زود سرکوب خواهد شد.
*نظرات کارشناسان لزوما بیانگر دیدگاه کردپرس نیست.
نظر شما